محل تبلیغات شما

ساز عاشیقی (قوپوز) غلامرضا خلیلی



خبرگزاری ایرنا: آلبوم افسانه چشم‌هایت» حاصل اولین همکاری مشترک همایون شجریان و علیرضا قربانی طی روزهای گذشته منتشر شد. دو ستاره جوان موسیقی سنتی و تلفیقی ایران که بعد از مدت‌ها یک رسم قدیمی را در موسیقی سنتی زنده کردند. در این گزارش به بهانه آلبوم افسانه چشم‌هایت» نمونه‌های موفق در حوزه آلبوم‌های مشترک، میان خواننده‌های ایرانی را مرور می‌کنیم.

به بهانه انتشار آلبوم افسانه چشم‌هایت»؛ گشتی در موفق‌ترین آلبوم‌های مشترک

تاریخ موسیقی سنتی ایران آنقدر غنی است که می‌توان سال‌ها با گوش جان شنید و نیازی به سنتی‌کارهای جدید موسیقی ایران نداشت. شاهکارهایی که با همکاری بزرگان موسیقی سرزمینی ساخته شده که نام هر یک از آنها در تاریخ موسیقی وزنه سنگینی است و می‌توان با قطعیت این گزاره را مطرح کرد که تا کنون هیچ کسی نتوانسته جا پای بزرگان موسیقی بگذارد. آلبوم‌های مشترکی که حتی اگر با کیفیت پایین و به صورت غیررسمی عرضه شدند اما برای شنوندگان جاودانه شدند و حتی کیفیت پایین ضبط مانع ارتباط‌گیری با آنها نشد.

چاووش»هایی که صدای لشکر خوانندگان ماندگار شد

از بزرگترین و مهم‌ترین شاهکارهای هنری موسیقی سنتی می‌توان به مجموعه چاووش»ها اشاره کرد. مجموعه‌ای که شامل ۱۲ آلبوم موسیقی است. پرویز مشکاتیان، محمدرضا لطفی و حسین علیزاده کانون چاووش» را پس از استعفای دسته‌جمعی موسیقی‌دانان سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران از جمله گروه شیدا»، به دلیل واقعه‌ ۱۷ شهریور، شکل دادند و می‌توان آن را اولین موسیقی زیرزمینی در کشور نام برد.

به بهانه انتشار آلبوم افسانه چشم‌هایت»؛ گشتی در موفق‌ترین آلبوم‌های مشترکاز راست: فرخ مظهری، مجید درخشانی، حسین علیزاده، نصرالله ناصح پور، جمال سماواتی و جمشید عندلیبی

آن‌ها در زمانی که پخش موسیقی از رادیو ممنوع شده بود، این کانون را راه‌اندازی کردند. آلبوم‌هایی که توسط گروه چاووش» ساخته شد در آن زمان بسیاری را به سمت یادگیری موسیقی و سازهای سنتی کشاند. مجموعه‌های کانون چاوش نه تنها یک اثر هنری بلکه از نظر اجتماعی نقش بسیار مهمی در همراهی مهم‌ترین رویداد ی اجتماعی پنجاه سال اخیر ایران داشته‌اند.

چاووش ۷ یکی از ماندگارترین‌ها از این مجموعه است که محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان، هوشنگ کامکار، حسین علیزاده آهنگسازان آن و محمدرضا شجریان، شهرام ناظری خوانندگان آن هستند؛ اما چاووش ۳ نیز در ماندگاری چیزی از چاووش ۷ کم ندارد. محمدرضا لطفی و حسین علیزاده آهنگسازی را برای خواندن بیژن کامکار و شهرام ناظری انجام دادند. در این آلبوم از اشعار شاعرانی همچون هوشنگ ابتهاج، سیاوش کسرایی، محمد فرخی یزدی استفاده شد.


شهرام و حافظ ناظری، حافظان مولانا

به بهانه انتشار آلبوم افسانه چشم‌هایت»؛ گشتی در موفق‌ترین آلبوم‌های مشترک

شهرام ناظری خواننده نام آشنای کشور با فرزندش حافظ نزدیک به سه سال آلبومی به نام شور رومی تهیه کردند. این آلبوم مشترک شامل سه ساعت موسیقی و گفتار درباره مولانا و زندگی اوست که در تور شمال آمریکا و اروپا روی صحنه رفت. در این آلبوم لحن‌ها و آوازهای گمشده‌ زنده شده و در بخش‌هایی از این کار گویش‌های حماسی و لحن‌های آوازی که از دوران صفوی به بعد از بین رفته، به کار برده شده‌ است.

شهرام ناظری را می‌توان پیش‌روترین خوانندگان در اجرای شعرهای مولانا دانست. این آلبوم که مولویه» نیز نام دارد نامزد دریافت جایزه گرمی در سال ۱۳۸۶ شد و به عنوان یکی از بهترین لوح‌های فشرده سال جهان معرفی شد. حافظ ناظری در آلبوم و کنسرت‌های دیگر پدر خود را همراهی کرده که یکی از بی‌نظیرترین آنها آواز اساطیر» یا شاهنامه کردی» است.


مولانا بهانه‌ای برای همکاری همایون و محمد معتمدی

به بهانه انتشار آلبوم افسانه چشم‌هایت»؛ گشتی در موفق‌ترین آلبوم‌های مشترک

همکاری محمد معتمدی و همایون شجریان در یک آلبوم اپرایی از جمله همکاری‌های نو و بدیع بود. اپرای عروسکیشمس و مولوی» به آهنگسازی بهزاد عبدی و خوانندگی همایون شجریان و محمد معتمدی چند سال پس از اجرا به آلبوم صوتی تبدیل شد.

اپرای عروسکی مولوی بر اساس اشعار مثنوی معنوی و کلیات شمس نوشته شده و موسیقی آن بر اساس موسیقی کلاسیک ایرانی، دستگاه‌ها و ردیف‌های آوازی با آهنگسازی بهزاد عبدی ساخته شده است. موسیقی این اثر در دستگاه های نوا، همایون، ماهور، شور، چهارگاه و آوازهای بیات اصفهان، شوشتری و دشتی است.


همایون شاگرد خلف شجریان

به بهانه انتشار آلبوم افسانه چشم‌هایت»؛ گشتی در موفق‌ترین آلبوم‌های مشترک

همایون را فرزند خلف پدر می‌دانند و حتی شاید بهتر باشد او را شاگرد خلف استاد آواز ایران دانست. آلبوم یاد ایام» اولین همکاری همایون شجریان با پدر و استاد خود است که حاصل کنسرتی در آمریکا بود. چند سال پس از آن در سال ۱۳۷۶ در آلبوم‌های معمای هستی» و شب وصل» نیز با یکدیگر همکاری داشتند. در دوره‌ای محمدرصا شجریان، حسین علیزاده و کیهان کلهر همکاری به یاد ماندنی خود را آغاز کردند که نتیجه یکی از این همکاری‌ها آلبوم زمستان» است و همایون شجریان نیز در این دوره با این گروه همکاری می‌کرد.

به بهانه انتشار آلبوم افسانه چشم‌هایت»؛ گشتی در موفق‌ترین آلبوم‌های مشترک

این گروه چهار نفره در سال ۱۳۸۲ در جهت کمک به زله‌زدگان بم در تهران کنسرتی با نام هم‌نوا با بم» برگزار کردند و همچنین آلبوم‌های ساز خاموش» و سرود مهر» از جمله همکاری‌های درخشان این چهار نفر با یکدیگر بوده‌ است.


آلبومی که شنیده نشده، دچار حاشیه شد

به بهانه انتشار آلبوم افسانه چشم‌هایت»؛ گشتی در موفق‌ترین آلبوم‌های مشترک

همایون شجریان برخلاف پدرش که در طول تاریخ اثبات کرده به مسائل ی و اجتماعی بی‌تفاوت نیست ترجیح داده در طول فعالیت‌های سالیان خود در حاشیه‌ای امن پیش برود اما در سکوت کار کردن وما به این معنا نیست که از زیر ذره‌بین مخاطبان نیز رد خواهی شود. تهیه آلبوم افسانه چشم‌هایت» همایون شجریان و علیرضا قربانی ۵ سال طول کشیده است و بی‌شک اگر حواشی در مورد ویدئو این کار نبود اکنون همگان منتظر ۱۹ آبان و رونمایی از این آلبوم بودند.

منتشر شدن عکس شجریان و قربانی در مجتمع ایران مال شروع این ماجرا بود. مجموعه‌ای که از شروع ساخت آن تا هم اکنون که راه‌اندازی شده است شبهات فراوانی در زمینه مالی دارد اما تنها این عکس نبود که منتظران این آلبوم را کاهش داد بلکه با پاسخ تند همایون شجریان به منتقدانش نیز همراه بود. همایون منتقدان خود را قمه‌کشانی که قلم می‌کشند» توصیف کرد. او در پاسخ به منتقدان، نوشت اگر ایران‌مال اصولا اینقدر مسئله‌ساز است چرا تعطیلش نمی‌کنند؟»



برترین‌ها: امروز، زادروز ۹۴ سالگی یکی از بزرگان بی‌تکرار دنیای علم و فرهنگ ایران است. ایرج افشار که در ۱۶ مهر ۱۳۰۴ در تهران به دنیا آمد و در بعد از ظهر روز چهارشنبه، ۱۸ اسفند ۱۳۸۹ در حالی که فرزندان، دوستان، و دوستدارانش در کنارش بودند، جهان را وداع گفت.

مرگ او ضایعه‌ای بود که شاید تا سال‌ها و حتی دهه‌ها در ایران جبران ناپذیر باشد. ایرج افشار به معنای واقعی ایران» شناس بود؛ یعنی نه شرق شناسی که ایران را به دیده پدیده‌ای قابل توجه می‌نگرد، بلکه متخصصی که زندگیش را وقف شناختن ایران کرده بود. ایران زمینی که شناخت او از آن، به معنی دهه‌ها مسافرت در سراسر خاک کشور ایران و کشور‌های همسایه اش بود.

مرور زندگی ایرج افشار، ایرانشناس و پدر نسخه شناسی ایران

افشار همه جای ایران را می شناخت»، در هر ده و شهر و قصبه‌ای آشنا و دوستداری داشت، و بسیاری از دوستان و دوستداران و مهمانانش، خاطره‌هایی فراموش ناشدنی از مسافرت با او و اتراق کردن در خانه‌های انسان‌هایی با صفا و صمیمی دارند که در خانه شان را به روی استاد ایرج افشار و هرکس که به او مربوط بود، می‌گشادند.

اما در این مختصر، به جای ذکر بیشتر از خاطرات شخصی از ایرج افشار که الان فشرنده قلب نویسنده این سطور هستند، به زندگینامه مختصری از او و خدمات بی شمارش به ایران شناسی می‌پردازیم.

مشخص است که این نوشته نمی‌تواند کامل باشد، هم به دلیل دانش کم نویسنده، هم به دلیل اینکه فهرست کتاب‌هایی که در نوشتن، ویراستاری، یا انتشارشان می‌شود اثر دست ایرج افشار را دید، خودش کتابی است قطور که اتفاقا" به همت پسرانش چاپ هم شده است.

ایرج افشار، پسر محمود افشار یزدی و نصرت برازنده، متولد سال ۱۳۰۴ در تهران بود. پدرانش البته از افشاران یزد بودند.

تحصیلات ابتدایی و دبیرستانی را در دبیرستان‌های بزرگ آن دوره، از جمله دبستان شاپور تجریش و مدرسه فیروز بهرام، که دبیرستان زرتشتیان بود، به پایان رساند. در دانشکده حقوق دانشگاه تهران که در آن موقع هنوز جدید بود، تحصیل حقوق کرد و در سال ۱۳۲۸ از آنجا فارغ التحصیل شد.

اما مسلم است که از همان جوانی، علاقه خاصی به ایران شناسی و فرهنگ ایران داشت، و این خودش بی ربط به این نکته نیست که پسر محمود افشار بود که خود یکی از بزرگان فرهنگ ایران در قرن بیستم است و شاید بزرگترین خیّر فرهنگی ایران که موقوفاتش هنوز هم در منطقه محمودیه تهران قابل مشاهده است. موقوفاتی که پسرش آن‌ها را به بهترین وجه سرپرستی کرد و از قبل آن‌ها فواید زیادی به ایرانشناسی رساند.

در سال ۱۳۳۱، اولین مجله از چند مجله‌ای را که در طول عمرش پایه گذاری کرد انتشار داد. "فرهنگ ایران زمین" که سال‌ها در ایران منتشر می‌شد و امروزه هم نوای دوباره زنده شدنش را می‌شنویم، مجله‌ای بود که با همکاری استادانی همچون منوچهر ستوده و محمد تقی دانش پژوه، که مشوق اولیه ایرج افشار بود، سال‌ها محل انتشار مقالات مفید و عالمانه‌ای بود در مورد ادبیات، تاریخ، و فرهنگ ایران.

مجلات دیگری که ایرج افشار قبل از انقلاب منتشر کرد شامل بررسی کتاب»، مهر» و البته آینده» می‌شوند. دوسال پربار نیز سردبیر مجله سخن» بود که به صاحب امتیازی دکتر پرویز ناتل خانلری منتشر می‌شد و از اصلی‌ترین مجلات تخصصی ادبیات و فرهنگ ایران است که حتی تا امروز مطالبش مورد ارجاع و استفاده متخصصین قرار می‌گیرد.

مشاغل دانشگاهی

مشاغل دانشگاهی ایرج افشار از تدریس او در دانشسرای عالی در سال ۱۳۳۷ شروع شد؛ قبل از آن، چندی به عنوان دبیر در دبیرستان‌های تهران خدمت کرده بود.

اما از سال ۱۳۴۸ به موقعیت استادی رشته تاریخ در دانشگاه تهران رسید، سمتی که تا انقلاب ایران به آن ادامه داد. بعد از آن ایرج افشار بار‌ها در دانشگاه‌های خارج کشور از جمله دانشگاه برن در سوئیس به عنوان استاد مهمان تدریس کرد، و بار‌ها در موسسه ایرانشناسی اتریش و دیگر موسسات نظیر آن، کلاس‌هایی در مورد نسخه شناسی، خط شناسی، و ادبیات ایران ارائه داد.

مشاغل اداری

مشاغل اداری او از دوره کتابداریش در دانشکده حقوق، همان جایی که در آن تحصیل کرده بود، در سال ۱۳۳۰ شروع شد. بجز سردبیری مجلات مختلف، این تخصص در مدیریت کتابخانه‌ها به ریاست اولیه او به کتابخانه دانشسرای عالی، پیش از تدریس در آن، وبعد به ریاست کتابخانه ملی ایران در سال ۱۳۴۱ انجامید.

سال بعد از آن به ریاست مرکز ایرانشناسی دانشگاه تهران رسید و از سال ۱۳۴۴ تا ۱۳۵۸، رئیس کتابخانه دانشگاه تهران بود. در این موقعیت، خدمات زیادی به پیشرفت علم کتابداری در ایران و نظم دادن به کتابخانه دانشگاه کرد که از جمله آن، به پایه گذاری قرائت خانه ایران شناسی و انتشار مجله کتابداری می‌توان اشاره کرد.

مرور زندگی ایرج افشار، ایرانشناس و پدر نسخه شناسی ایران
 ایرانشناسی یکی از مهمترین تخصص‌های ایرج افشار بود

در زمینه نشر، ایرج افشار در پایه گذاری چند مرکز مهم نشر، از جمله بنگاه ترجمه و نشر کتاب»، نقش اساسی داشت. همچنین در کنار دوستانش که بزرگترین خدمتکاران فرهنگی ایران بودند، در اداره بسیاری از موسسات انتشاراتی ایران داخل بود.

اما یکی از اصلی‌ترین نقش‌های او، تولیت بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی بود که از طریق آن، مجموعه‌ای از تحقیقات فرهنگی را در قالب کتاب‌های مستقل یا مجموعه یادنامه دکتر محمود افشار انتشار می‌داد.

به علاوه همه اینها، ایرج افشار موسس نشر دفتر تاریخ» نیز بود که مدریتش را پسر بزرگ او، که در جوانی در گذشت، به عهده داشت و ناشر بسیاری از نوشته‌های تحقیقی در مورد تاریخ ایران بود.

نسخه شناسی

اما شاید بزرگ‌ترین و پربارترین جنبه زندگی ایرج افشار، اقدامات مختلف او در زمینه نسخه شناسی، سند شناسی، انتشار اسناد، و نگارش فهرست‌های مهم نسخه‌های خطی فارسی در دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های مختلف ایران و جهان بود.

تعداد این‌ها به راستی از شمار بیرون است و علاقه‌مند به دانستن همه کتاب‌هایی که ایرج افشار در نگارششان دخالت داشت، باید به فهرست کتاب‌های خود او مراجعه کند.

اما از مهمترین این‌ها می‌شود از فهرست نسخه‌های فارسی آرشیو ملی اتریش نام برد. بسیاری از آثار مهم او، تصحیح و چاپ مدارک تاریخی و ادبی ایران، از جمله کتاب‌های جغرافیایی و تاریخی مهمی بوده که امروزه بدون استفاده از آنها، هیچ محققی نمی‌تواند به تحقیق در مورد تاریخ ایران بپردازد.

از جمله این‌ها می‌توان از مجوعه اسناد امیر نظام گروسی، تاریخ عالم آرای عباسی، و یا ترجمه عتیق مسالک الممالک اصطخری به فارسی را نام برد.

تحقیقات و علایق ایرج افشار منحصر به تاریخ قدیم نبود و آثار او در مورد دوره مصدق یا آثار اخیر او در انتشار نامه‌ها و نوشته‌های بزرگانی مانند تقی زاده و بزرگ علوی نشانه‌ای از این جنبه علاقه‌های اوست.

غیر از این، او همواره به تصحیح متون قدیمی علاقه بارزی داشت و بسیاری از متن‌های کلاسیک فارسی، از نوشته‌های تاریخی گرفته تا قصه حسین کرد شبستری، را به تنهایی یا به همراهی صاحبنظران جوانتر منتشر کرد.

انتشار نسخه‌های کمیاب

مرور زندگی ایرج افشار، ایرانشناس و پدر نسخه شناسی ایران

یکی از بزرگ‌ترین جنبه‌های علمی افشار، انتشار نسخه‌های کمیاب یا ناشناخته فارسی در دور و بر دنیا بود و همه دوستداران و اطرافیانش را به نوشتن در این مورد و انتشار آن‌ها تشویق می‌کرد.

برای این موضوع، گاهنامه‌ای را تحت پوشش بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی به راه انداخته بود که پژوهش‌های ایران شناسی نام داشت و در آن، از کشفیات دست نویس‌های جدید، تصحیح متون کمیاب، و دیگر مسائل مربوط به ایران شناسی، مقالات و نوشته‌های بسیاری منتشر می‌کرد.

این البته در ادامه سال‌ها عمر پربار او و تلاش هایش در انتشار مجلات مختلف، از سخن» و فرهنگ ایران زمین» گرفته تا آینده» بود. حتی در زمانی که خود دیگر علاقه‌ای به انتشار مجله نداشت و بیشتر به کار‌های تحقیق می‌پرداخت، مجلات مهم فرهنگی ایران نظیر بخارا» و نشریه تخصصی نسخه شناسی، نامه بهارستان» هیچ گاه از نوشته‌های او در مورد ایران شناسی در جهان و یا معرفی و تصحیح نسخه و سندی جدید، خالی نبودند.

حمایت ایرج افشار از نویسندگان و دانشمندان جوان، و ناشران با علم و انصاف، مثال زدنی بود و الگویی برای کسانی که شاید بخواهند به جایگاه استادی نظیر او برسند.

ایرج افشار و سفر

جدا از همه اینها، ایرج افشار به معنای واقعی اهل سفر بود. سال ها، دهه ها، در سراسر ایران مسافرت کرده بود و به قول معروف وجب به وجب» خاک ایران را می‌شناخت.

او همچنین، بار‌ها به اروپا مسافرت کرده بود و در دانشگاه‌ها و کتابخانه‌های معروف اروپایی تدریس و تحقیق کرده بود. همه این‌ها به علاوه مسافرت‌های سالانه به ایالات متحده که پسرانش در آن زندگی می‌کردند.

نتیجه این همه مسافرت، بخصوص داخل ایران، چندین مجموعه بسیار شیرین و از نظر علمی مفید و اساسی، از سفرنامه‌هایی بود که در آن، خاطرات مسافرت با بزرگان فرهنگ ایران به فلان ده و قصبه را به همراه مهمترین بررسی‌ها و برداشت‌ها از تاریخ و رسوم و فرهنگ منطقه همراه می‌کرد.

در مسافرت‌هایی که با او به مناطق مختلف ایران کردم، شاهد بودم که حتی در بار دهمی که از منطقه‌ای دیدن می‌کند، دقایق متعددی را به نوشتن یادداشت در مورد آنجا، صحبت با مردم محل، و بررسی منطقه می‌گذراند.

او بسیاری از آن‌ها را در یادداشت‌های خود به صورت مقاله یا کتاب منتشر کرد که از جمله بهترین منابع برای تحقیق در مورد فرهنگ ایران است.

امروز، تمام محققانی که از دانش او بهره بردند، همگی ناشرانی که حمایت او از کار خود را تجربه کردند، و همه کسانی که دوستدار او و فرهنگ ایران بودند، پدری را از دست دادند.

منبع: bbc


برترین‌ها: در سی سال سی موسیقی و یک جایزه، با بررسی تِرَک‌های فراگیر بعد از انقلاب در سی برنامه و به تفکیک هر سال آن را به نظر سنجی می‌گذاریم، شما موزیک برتر هر سال را انتخاب می‌کنید، هر ده سال، موزیک‌های برتر دهه را کنار هم می‌گذاریم و دوباره از شما مشارکت می‌خواهیم، این بار موزیک دهه را انتخاب می‌کنید، موزیک‌های برتردهه‌ها در کنار هم دوباره به نظر سنجی گذاشته می‌شوند وبرترین موزیک بعد از انقلاب به انتخاب شما معرفی می‌شود.

قطعه‎ی برتر سال تقریبا مشخص است، اثری که یک سر و گردن بالاتر از دیگران ایستاده، نمی نویسیم و‌ منتظر آرای شما می‌مانیم.

 
در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید

سی سال، سی موسیقی، یک جایزه؛ ۱۳۹۱


رومه سازندگی - سوسن سیرجانی: وقتی آرای پارسا خائف در مرحله نیمه‌نهایی برنامه عصر جدید» اعلام شد، برخی سایت‌های خبری به شوخی نوشتند که او بیشتر از افرادی مثل محسن رضایی، علی‌اکبر ولایتی، مصطفی میرسلیم و . در انتخابات ریاست جمهوری رأی آورده است. این خبر از یک طرف طعنه و کنایه‌ای بود به شخصیت‌های ی و محبوبیت‌شان و از طرف دیگر از موفقیت استثنایی یک نوجوان حرف می‌زد. چهار و نیم میلیون رأی پارسا یک اتفاق هیجان‌انگیز بود؛ او با ترانه مشهور ساری گلین» توانسته بود بین عامه مردم، آن‌هایی که هنوز تماشای تلویزیون را انکار نمی‌کنند، محبوب شود. مهارت او در اجرای قطعه و اوج و فرودها، تحریرها، انتقال درست از نت‌های پایین به بالا، تغییر از بخش ایرانی ترانه به بخش ترکی و استفاده از صدای شهریار» باعث شد تا او نمایشی حیرت‌انگیز داشته باشد.

انکار توانایی و استعداد خاص خائف ممکن نیست، اگرچه باید دانست که صدای سوپرانوی او احتمالاً بعد از بلوغ تغییر خواهد کرد و این تغییر ممکن است از کیفیت کار او بکاهد. تنها راه ممکن، آموزش جدی‌تر و کمک به او برای گم نشدن در شهرت ناگهانی و البته نترسیدن از شکست است؛ هر کدام از این وقایع ممکن است زندگی نوجوانانه او را به خطر بیندازد، هم او را دچار بحران روحی و روانی کند، هم او را وادار به انجام کار‌های بزرگ‌تر از سن‌اش کند و تعادل زندگی‌اش را به خطر بیندازد.

پارسا خائف باید مراقب باشد به‌وسیله رسانه‌ها، گروه‌ها و محافل مختلف مصرف» نشود و همچنان در جایگاه یک خواننده معقول آموزش ببیند و رشد کند. موفقیت او در عصر جدید» یک شروع است نه پایان، بنابراین هنوز نیاز به هدایت و مراقبت از طرف خانواده و حتی همشهری‌هایش دارد.

موفقیت خائف در این برنامه یک نکته دیگر را هم به ما یادآوری می‌کند. اینکه چقدر موسیقی و خوانندگی بین مردم طرفدار دارد و تلویزیون چطور با نادیده گرفتن این مخاطبان به آن‌ها بی‌توجهی می‌کند.

عصر جدید موفق شد پدیده‌ای مثل پارسا خائف را کشف کند

برنامه عصر جدید»

با گذشت پنج ماه از شروع پخش مسابقه استعدادیابی عصر جدید» و اعلام افراد و گروه‌هایی که به مرحله نهایی راه پیدا کردند، یکی از پرمخاطب‌ترین مسابقه‌های چند سال اخیر در تلویزیون به پایان کار خود نزدیک می‌شود. البته بر اساس تیزر‌ها و صحبت‌های عوامل این برنامه، قرار است فصل‌های دیگری هم در ادامه این مسابقه ساخته شود. مرحله نهایی مسابقه یک ماه دیگر برگزار می‌شود و هنوز کسی نمی‌داند برنده اصلی عصر جدید» چه کسی است. در مدت پخش این مسابقه مسائل و حاشیه‌های مختلفی درباره آن به‌وجود آمد، بخش‌های زیادی از اجرای شرکت‌کننده‌ها وایرال شد و در فضای مجازی افراد بیشتری را به دیدن آن ترغیب کرد، داورها، قضاوت‌ها و انتخاب برندگان هر مرحله هم نقد‌هایی را به همراه داشت. حالا و پیش از اتمام فصل اول مروری داشته‌ایم بر عصر جدید».

عصر جدید یا شو جدید علیخانی؟

احسان علیخانی از آن دست چهره‌هایی است که حتی اگر به‌طور کامل با رسانه ملی قهر باشید هم امکان ندارد نام او به گوش‌تان نخورده باشد. علیخانی از دستیاری در یک دفتر فیلم‌سازی کار خود را شروع کرد، اما اجرا در برنامه‌های تلویزیونی او را به شهرت رساند.

برنامه ماه عسل» که بیش از یک دهه است گزینه اصلی شبکه سه برای ساعات پیش از افطار است، مهم‌ترین تجربه اجرای علیخانی محسوب می‌شود. او از سال ۹۲ بر اجرا در مقام طراح و تهیه‌کنتده این برنامه مناسبتی بیش از پیش به شهرت و محبوبیت خود اضافه کرد، اما سال گذشته احسان علیخانی با اعلام اینکه دیگر قرار نیست ماه عسل» را بسازد، خبر از ساخت یک برنامه استعدادیابی برای شبکه سه داد.

تیزر‌ها و تبلیغات این برنامه بسیار زیاد بود و همه منتظر شروع این برنامه بودند. اواخر بهمن ۹۷ پخش عصر جدید» شروع شد. از همان ثانیه‌های ابتدایی شروع این مسابقه، همه بینندگان اعم از مردم عام و منتقدان برنامه‌های تلویزیونی، نگاه منفی نسبت به این مسابقه پیدا کردند، چون دکور، شرایط اجرا، نوع قرارگیری داوران در صحنه، حتی علامت‌های رأی‌دهی داوران (به شکل ) و . همه کپی بی ذکر منبعی از نمونه جهانی این برنامه یعنی آمریکن گات تلنت» بود.

سیل موافقان و مخالفان برنامه از همان‌جا راه افتاد. عده‌ای در مذمت آن می‌گفتند و عده‌ای آن را پیرو استاندارد‌های جهانی این برنامه می‌دانستند. برای دکور برنامه، علیخانی از سیامک احصایی کمک گرفته بود و به دور از انصاف است اگر نزدیک شدن آن به یک دکور چشمگیر و حرفه‌ای را نادیده بگیریم. البته این موضوع از ویژگی‌های همیشگی برنامه‌های علیخانی است. او اهمیت ویژه‌ای به دکور می‌دهد و سازه‌های بزرگ و عجیب و غریب ماه عسل» همیشه در ذهن بیننده ماندگار است.

با گذشتن چند قسمت از مسابقه عصر جدید»، نگاه‌ها از دکور و ویژگی‌های کپی شده برنامه برداشته شد و بیشتر نظرات معطوف نوع اجرا‌های شرکت‌کننده‌ها و قضاوت داوران شد. با گذشتن از مرحله اول، نظرات مردمی هم در انتخاب شرکت‌کننده‌ها دخیل شد و این مسئله هیجان و میزان جذب بیننده برنامه را هر چه بیشتر بالا برد. به مسئله داوری در ادامه خواهیم پرداخت، اما موضوعی که در تمام لحظات مسابقه ذهن بیننده را درگیر می‌کرد، حضور احسان علیخانی در گوشه‌ای از دکور برنامه بود.

در نمونه‌های خارجی این جنس برنامه‌های استعدادیابی چیزی به نام مجری وجود ندارد. یا مجری پشت صحنه دارند یا کسی که فقط توضیحات می‌دهد و معرفی‌کننده است. در عصر جدید»، اما احسان علیخانی بیشتر از اینکه مجری باشد، میزبان برنامه است. به دلایل مختلف در مدل ایرانیزه شده برنامه استعدادیابی تصمیم بر این شده تا برنامه مجری‌محور باشد. اول اینکه خود شبکه می‌خواست از پتانسیل محبوبیت علیخانی برای جذب مخاطب بهره بگیرد. از طرفی داوران ایرانی آن صراحت و صحنه‌گردانی مدل آمریکایی را ندارند و البته احتمالاً آستانه تحمل مخاطب هم داوران بی‌رحم را نمی‌پذیرفت. به همین دلیل احسان علیخانی را زیاد در برنامه می‌دیدیم. او به صورت کاملاً واضح و عامدانه به شرکت‌کننده‌ها کمک می‌کرد و حامی آن‌ها بود. البته سهم بیش از اندازه و توی ذوق‌زننده اسپانسر‌ها هم دلیل دیگری بر حضور مستمر احسان علیخانی بود. او موظف بود بار‌ها و بار‌ها نام اسپانسر‌ها را بر زبان آورد تا بتواند از نظر مالی، مسابقه‌ای در این ابعاد را پیش ببرد.

داوران

برنامه عصر جدید»

هر زمان که صحبت از ساخت مسابقه استعدادیابی به میان آمده است، مهم‌ترین موضوعی که به آن پرداخته می‌شود، داورانی است که می‌خواهند بر اساس دانش، سلیقه و تجربیات شخصی از میان شرکت‌کننده‌ها استعداد‌های برتر را انتخاب کنند.

ترکیب داوران عصر جدید» هم از همان ابتدا، ترکیبی بحث‌برانگیز بود. امین حیایی همیشه یکی از چهره‌های پرکار و محبوب سینما بوده، اما گاهی در نقد‌ها از نداشتن دانش آکادمیک او و به‌کارگیری‌اش در مقام قضاوت صحبت به میان می‌آمد. اما به هر حال او خودش با استعداد بوده و با فراز و فرود‌هایی که در کارنامه کاری‌اش دارد، همیشه شهرت خود را حفظ کرده است.

آریا عظیمی‌نژاد در حوزه موسیقی نام شناخته شده‌ای است. او در سال‌های اخیر آهنگسازی فیلم‌ها و سریال‌های متعددی را برعهده داشته و همه بر سختکوشی او اتفاق نظر دارند. اتفاقاً عظیمی‌نژاد نقش داور سختگیر و بداخلاق مسابقه را هم برعهده دارد. کسی که در حوزه خود به‌شدت نکته‌بین است.

تنها زن داور، رویا نونهالی است. انتخاب او از نظر دانش و تجربه‌ای که در پرورش استعداد‌های بازیگری داشته است، بسیار انتخاب درستی بود و پیشنهادات و کمک‌های فکری که به شرکت‌کننده‌ها ارائه می‌دهد، نشان از تسلط شخصی‌اش بر امر داوری و استعدادیابی دارد.
اما درباره چهره ناشناخته مسابقه عصر جدید» یا همان داور چهارم؛ برای موسیقی و هنرپیشگی کارشناسان متخصص در برنامه حضور دارند، اما می‌ماند استعداد‌های ورزشی و رزمی که قضاوت آن‌ها می‌رسد به بشیر حسینی، دانش‌آموخته دانشگاه امام صادق (ع) و مدرس دانشگاه صداوسیما. بر اساس استاندارد‌های جهانی داوران برنامه‌های استعدادیابی دو ویژگی دارند، یا شهرت و محبوبیت زیادی دارند که آن را به استعداد‌های جوان منتقل می‌کنند تا شانس دیده شدن داشته باشند یا اصولاً استعداد خود داور‌ها طی یک پروسه کشف شده است.

بشیر حسینی نه شهرت و محبوبیت دارد و نه استعداد و هنر خاصی که کشف شده باشد. او فقط رفیق و هم‌دانشگاهی علی فروغی، مدیر جوان شبکه سه است. حسینی سعی می‌کند موشکافانه هر اجرا را بررسی کند و درباره آن نظر بدهد؛ اما از همان روز‌های ابتدایی پخش برنامه به‌راحتی می‌شد فهمید که انتخاب او به عنوان داور از سوی مدیران شبکه صورت گرفته تا سازندگان برنامه.

او در این مدت که فصل اول به پایان رسید، دانش و استعداد‌های زیادی را در این برنامه محک زد، اما هنوز هم کسی نمی‌داند چرا باید یکی از داوران مسابقه استعدادیابی که شرکت‌کننده‌هایش بیشتر در زمینه خوانندگی، بازیگری، ورزش‌های رزمی و . فعالیت دارند، تا سطح ۲ حوزه درس خوانده باشد و فارغ‌التحصیل فوق‌لیسانس رشته حقوق از دانشگاه امام صادق (ع) باشد.

پدیده‌های کشف شده

برنامه عصر جدید»

در مرحله نیمه‌نهایی این برنامه داوران در هر قسمت دو اجرا را انتخاب کردند، اما در نهایت انتخاب نهایی را به عهده مخاطبان گذاشتند تا بینندگان فینالیست نهایی این برنامه را انتخاب کنند.

در قسمت اول مرحله نیمه‌نهایی، داوران، پارسا خائف و گروه پسران خورشید را به‌عنوان برگزیده انتخاب کردند. همچنین در قسمت دوم هم داوران شکوفه عزیزی و محمد زارع را برگزیدند. در نهایت یک نفر یا گروه از میان این چهار گروه به‌عنوان برنده نهایی اعلام خواهد شد.

اما یکی از مهم‌ترین پدیده‌هایی که به‌واسطه مسابقه عصر جدید» به مردم معرفی شد و در طول برگزاری این برنامه به‌صورت موازی در خارج از چارچوب مسابقه به شهرت مضاعفی رسید، پسر نوجوان اردبیلی به نام پارسا خائف است. او که ۱۴ سال سن دارد، پیش از مسابقه استعدادیابی عصر جدید» سال‌ها در زمینه موسیقی و خوانندگی سنتی فعالیت داشته و از سال ۱۳۹۱ زیر نظر محمدعلی احدی و حیدر محرمی شروع به یادگیری موسیقی کرده است. اما شاید برای اولین بار در پنجمین قسمت برنامه عصر جدید»، بیشتر مردم ایران او را دیدند و با صدا و چهره‌اش آشنا شدند.

او در تابستان سال ۹۷ در جشنواره موسیقی ملی ایران، مقام اول را به‌دست آورده و افتخارات بسیار زیاد دیگری را هم در کارنامه‌اش دارد. پارسا خائف در تمام مراحل رأی‌گیری مسابقه، بالاترین رأی مردمی را به‌دست آورده است و شانس اینکه برنده نهایی مسابقه باشد، بسیار زیاد است.



رومه ایران - محسن بوالحسنی: نام اصلی‌اش حسین آهنیان مقدم بود و معروف شده بود به افشین مقدم، خواننده‌ای که با زمستان گل کرد و در اولین روز مردادی تابستان ۱۳۵۵ در یک سانحه تصادف در جاده شمال جان خود را از دست داد.

مقدم که ۸ مهر سال ۱۳۲۴ به دنیا آمد نزد عطاالله خرم موسیقی آموخت و اولین آلبومش یعنی زمستان به سرعت گل کرد. سال ۱۳۵۴ ترانه زمستان در همین آلبوم آنچنان همه گیر شد که هنوز زمستان‌ها از رادیو و تلویزیون پخش می‌شود و برعکس خواننده‌اش عمری کوتاه نداشت.

به یاد افشین مفدم؛ خواننده‌ای که زود گل کرد و زود پژمرد

افشین» که یاد خودش را توسط ترانه زمستون» با آهنگی از سیاوش قمیشی و تنظیم وارژانِ تکرار ناشدنی، جاودانه کرده بود، می‌رود طرف آسمان. حسین پناهی می‌گفت: ما بدهکاریم به آنان که صمیمانه از ما پرسیدند: ببخشید امروز چندم مرداد است؟» حسین» هم می‌دانست مرداد می‌رود. فروغ» هم این‌طور تمام شد. می‌گفت به آغاز فصل سرد ایمان بیاوریم و زمستان درگذشت.

سعید دبیری ترانه‌سرای زمستان افشین مقدم در گفت‌و‌گویی آخرین دیدار با این خواننده را این طور توصیف کرد: قبل از سفر شمال، به استودیو بل آمد و اصرار داشت که آهنگ هجرت را ضبط کند. بعضی از دوستانش گفتند همان شب با آن‌ها خداحافظی هم کرده بود. انگار به دلش افتاده بود.»

به یاد افشین مفدم؛ خواننده‌ای که زود گل کرد و زود پژمرد

تورج شعبانخانی در گپی کوتاه با ایران» از دوستی و خاطره قرار همکاری‌اش با افشین مقدم می‌گوید:

ما با هم دوست بودیم و قرار بود یک کار مشترک هم با هم انجام بدهیم. در واقع من با اردلان سرافراز دوستی صمیمانه و نزدیکی داشتم و همیشه خانه اردلان بودم و بسیاری از هنرمندان آنجا رفت و آمد می‌کردند که یکی از این چهره‌های جوان و مستعد افشین مقدم بود. خدابیامرز هر چقدر مستعد، با وقار و با محبت و دلسوز بود همانقدر هم بدشانس بود. من آن موقع که با او آشنا شدم هنوز زمستان را نشنیده بودم و وقتی شنیدم به معنی تمام و کمال مسحور صدا و لحن و رنگ حنجره این آدم شدم. متأسفانه زود او را از دست دادیم و من معتقدم اگر می‌ماند واقعاً می‌توانست یک سر و گردن از همه همدوره‌ای‌های خود بهتر باشد.

به یاد افشین مفدم؛ خواننده‌ای که زود گل کرد و زود پژمرد

درست است که در کار‌هایی که از او شنیدیم بیشتر صدای گرم او به گوش می‌آید، اما افشین مقدم صدایی بسیار توانا داشت و در محفل‌هایی که دور هم بودیم و می‌خواندیم به وضوح می‌شد توانایی‌اش را دید و شنید. یک خاطره بامزه که همیشه از او در ذهن من می‌ماند این است که دیدم یک روز پشت ماشینش یک کلاه مأموران راهنمایی رانندگی گذاشته بود. گفتم افشین قضیه از چه قرار است؟ گفت: این را گذاشتم که هر وقت خواستند جریمه‌ام کنند سرم کنم! بسیار مهربان بود و با معرفت و با اینکه از ما کوچک‌تر بود طوری با ما قدم برمی‌داشت که انگار همسن یا حتی از ما بزرگتر است. گاهی حسرت می‌خورم که بچه‌هایی که از میان ما رفتند یکی از یکی بهتر، گل‌تر و با استعدادتر بودند. با این حال او با زمستان همیشه در خاطره می‌ماند.»

ترانه ماندگار زمستون با صدای زنده یاد افشین مقدم، ترانه سرا: سعید دبیری، آهنگساز: سیاوش قمیشی، تنظیم: واروژان

در صورت پخش نشدن ویدئو بر روی تصویر زیر کلیک کنید
به یاد افشین مفدم؛ خواننده‌ای که زود گل کرد و زود پژمرد

برترین‌ها: راننده‌‌های زیادی را سراغ داریم که بدون روشن‌ کردن پخش خودرو حاضر به رانندگی نیستند و اگر ترانه‌ای پخش نشود حس و حالی برای رانندگی ندارند. انصافاً هم باید به این راننده‌ها حق داد چرا که لذت رانندگی با پخش یک ترانه مناسب و به‌جا دوچندان می‌شود. به همین دلیل نیز اگر سن و سالی از شما گذشته باشد حتماً به‌خاطر دارید که دو سه دهه پیش برای مسافرت کاست‌هایی از ترانه‌های محبوب‌مان را پر می‌کردیم تا به لطف این ترانه‌ها متوجه خستگی راه و جاده نشویم.

این روزها نیز به لطف سرویس‌های استریم موسیقی و گوشی‌های هوشمند، هر ترانه‌ای که بخواهیم در کمترین زمان پیدا می‌شود و اگر چرخی در اپلیکیشن‌های پخش موسیقی مانند اسپاتیفای بزنید با ده‌ها فهرست موسیقی (Playlist) روبرو می‌شوید که برای رانندگی انتخاب شده‌اند. اما جالب است بدانید هر موسیقی برای شنیدن در خودرو مناسب نیست و ترانه‌هایی را سراغ داریم که مختصصان توصیه می‌کنند در حین رانندگی به این آهنگ‌ها گوش نکنید.

ترانه‌هایی که به آنها اشاره می‌کنیم دارای ریتم‌های خاصی هستند و گاهی اوقات بیشتر از چیزی که لازم باشد انرژی به مخاطب منتقل می‌کنند، بعضی از آنها نیز به لحاظ کلامی دارای الفاظ گستاخانه‌ای هستند که گوش کردن به آنها در خودرو باعث تغییر روحیه راننده می‌شود.

به این ترتیب پیشنهاد می‌کنیم اگر شما هم مثل ما علاقه دارید در حین رانندگی حتماً موسیقی گوش کنید اما نگران سلامت روان و جسم خود هستید، در ادامه نگاهی به فهرستی از ترانه‌های ممنوعه برای رانندگی بیاندازید و این آهنگ‌ها را از فهرست ترانه‌هایی که در خودرو پخش می‌کنید حذف نمایید.

ترانه WANNABE از گروه اسپایس گر

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

گروه اسپایس گر یکی از معروف‌ترین گروه‌های موسیقی در دهه ۹۰ بود و اگر در آن زمان نوجوان بوده باشید محال ممکن است که ترانه‌های اسپایس گر را نشناسید، این گروه انگلیسی از ۵ دختر جوان تشکیل شده بود که یکی از دیگری زیبا‌تر و خوش‌صداتر بودند. در میان ترانه‌های اسپایس گر، آهنگ WANNABE به به‌عنوان یکی از مشهورترین ترانه‌های این گروه شناخته می‌شود و پس از انتشار به‌سرعت در ۲۴ کشور مختلف پخش شد و در صدر ترانه‌های آمریکا و انگلستان قرار گرفت.

ترانه‌ WANNABE به‌اندازه‌ای جذابیت و انرژی دارد که گزینه خوبی برای گوش دادن در خودرو به حساب می‌آید اما جالب است بدانید متخصصان توصیه می‌کنند ترانه‌هایی که ضرب‌آهنگ سریعی دارند را نباید در خودرو گوش داد و اگر آهنگ WANNABE را گوش داده باشید حتماً به خوبی می‌دانید که این آهنگ ریتم تندی دارد و توصیه می‌شود در حین رانندگی از گوش دادن به چنین ترانه‌‌هایی صرف‌نظر کنید.


ترانه ALL THE SMALL THINGS از گروه بلینک ۱۸۲

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

گروه موسیقی بلینک ۱۸۲ در سال ۱۹۹۲ در کالیفرنیا شکل گرفت و این گروه در سال ۱۹۹۹ آلبومی با نام Enema Of the State را منتشر کرد که ترانه‌های جذابی داشت و به سرعت معروف شد. یکی از معروف‌ترین آهنگ‌های این آلبوم، ترانه ALL THE SMALL THINGS بود که یکی از محبوب‌ترین ترانه‌های این آلبوم به‌حساب می‌آید و به سرعت توانست به رتبه ششم جدول بهترین ترانه‌های آمریکا برسد.

این ترانه به لحاظ خطرناک‌بودن در رانندگی نیز شهرت زیادی دارد و با دلیل انتقال بیش از حد انرژی سلامت راننده و سرنشینان را به خطر می‌اندازد. جالب است بدانید ریتم ترانه ALL THE SMALL THINGS به‌‌اندازه‌ای سریع است که در هر دقیقه ۱۴۸ ضرب‌‌آهنگ دارد و با چنین ضرب‌آهنگ تندی بهتر است قید این آهنگ را در حین رانندگی بزنید و ترانه‌‌های آرام‌تری را انتخاب کنید.


ترانه Party in the USA از مایلی سایرس

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

مایلی سایرس را از کودکی در فیلم‌ها و سریال‌ها می‌شناسیم و کسی باورش نمی‌شود دختر معصومی که آن زمان سراغ داشتیم به دختری شیطان و ناقلا تبدیل شود که حاشیه‌های زیادی را در بزرگسالی ایجاد کرده است. این روزها دیگر خبری از معصومیت مایلی سایرس نیست و ترانه‌هایش ضرب‌آهنگ‌های سریع و جذابی دارند.

کارشناسان به رانندگان پیشنهاد اکید می‌کنند که ترانه Party in the USA را از فهرست موسیقی‌هایی که در حین رانندگی گوش می‌دهند حذف نمایند. این ترانه ریتم بسیار تندی و جذابی دارد و به همین دلیل نیز در سال ۲۰۰۹ به دومین رتبه از جدول آهنگ‌های پرفروش دست‌پیدا کرد، اما همین ریتم تند جذاب باعث ایجاد شور و هیجان بیش از حد در راننده می‌شود و احتمال حادثه‌های رانندگی را بیشتر می‌کند.


ترانه HIGHWAY TO HELL از گروه ای.‌سی‌.‌دی‌.سی

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

اگر به گروه‌های راک علاقه داشته باشید بدون شک گروه استرالیایی ای.‌سی .‌دی‌.سی را می‌شناسید و با ضرب‌آهنگ سریع ترانه‌های این گروه آشنا هستید. این گروه که سابقه فعالیت آنها به دهه ۷۰ میلادی باز می‌گردد تاکنون آلبوم‌های زیادی منتشر کرده‌اند و کارشناسان بیشتر این آهنگ‌ها را برای رانندگی خطرناک می‌دانند.

اما باز هم اگر از طرفداران دوآتشه ای.‌سی.‌دی‌.‌سی هستید و نمی‌توانید قید آهنگ‌های این گروه را در حین رانندگی بزنید باز هم پیشنهاد می‌کنیم دست‌کم آهنگ HIGHWAY TO HELL را از فهرست آهنگ‌های که برای رانندگی گوش می‌دهید حذف نمایید. این تاکنون بارها راننده‌ها را به دردسر انداخته و اصلاً صلاح نیست در خودرو گوش کنید. ترانه‌های دیگر این گروه نیز وضعیت بهتری ندارند و آهنگ Back in Black در هر دقیقه ۱۸۸ ضرب‌آهنگ دارد، آهنگ‌های Thunderstorm و Shook me All Night Long نیز از دیگر ترانه‌های گروه ای‌.سی‌.‌دی‌سی است که بهتر است این آهنگ‌ها را در خودرو گوش نکنید.


ترانه One Kiss از کالوین هریس و دوآ لیپا

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

آهنگ‌های راک تنها موسیقی‌هایی نیستند که در حین رانندگی باید مواظب باشید و آهنگ‌های پاپ مدرن و امروزی نیز ضرب‌آهنگ‌های سریعی دارند و هیجان بیش از حدی را به راننده منتقل می‌کنند. یکی از این نمونه‌ها را می‌توان ترانه One Kiss دانست که در سال ۲۰۱۸ توسط کالوین هریس و دوآ لیپا منتشر شد و محبوبیت آن به اندازه‌ای بود که به‌سرعت به دومین نهم فهرست بهترین آهنگ‌های آمریکا رسید. این ترانه در مراسم بریت اِواردز (Brit Awards) نیز جایزه اول بهترین تک‌آهنگ را از آن خود کرد.

این ترانه ممکن است در نگاه اول برای رانندگی مناسب به‌نظر برسد اما وقتی راننده در پشت‌فرمان به این آهنگ گوش کند، انرژی زیادی از آهنگ به وی منتقل خواهد شد و همین انرژی دردسرهای زیادی را برای راننده‌ها درست کرده است.


ترانه THE PRETENDER از گروه The Foo Fighters

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

همان‌گونه که برای شما گفتیم تجربه نشان داده است ترانه‌های راک ضرب‌آهنگ سریعی دارند و به همین دلیل نیز بیشتر این آهنگ‌ها برای گوش دادن در خودرو مناسب نیست. به همین دلیل در این فهرست با ترانه‌های راک زیادی طرف هستیم. گروه The Foo Fighters از سال ۱۹۹۴ که در واشینگتن آغاز فعالیت کرد تاکنون آهنگ‌های زیادی را منتشر کرده که ضرب‌آهنگ‌ این ترانه‌ها یکی از دیگری سریع‌تر است.

به این ترتیب پیشنهاد می‌کنیم تا جایی که امکان دارد این گروه را از فهرست ترانه‌هایی که در خودرو گوش می‌دهید کنار بگذارید اما اگر طرفداران The Foo Fighters هستید، دست‌کم آهنگ THE PRETENDER را در حین رانندگی گوش نکنید. این آهنگ‌ انرژی زیادی دارد و گوش کردن آن برای رانندگی اصلاً پیشنهاد نمی‌شود.


ترانه BORN TO RUN از بروس اسپرینگستین

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

بروس اسپرینگستین از آن دسته خواننده‌های قدیمی است که تاریخچه حضور او در دنیای موسیقی به اوایل دهه ۷۰ میلادی باز می‌گردد و به‌رغم اینکه ترانه‌هایی که در سده بیست و یکم منتشر کرده ضرب‌آهنگ ملایم‌تری دارند، اما انصافاً باید اعتراف کرد آهنگ‌های بروس اسپرینگستین که در دهه ۷۰ و ۸۰ میلادی منتشر شده‌اند، ضرب‌آهنگ سریعی دارند و بیشتر این ترانه‌ها را نباید در خودرو گوش داد.

در مجموع می‌توان گفت در بین تمام ترانه‌های بروس، آهنگ‌های Born in the USA، Dancing in the Dark و ‌‌Born To run در میان آهنگ‌هایی قرار می‌گیرند که بهتر است در حین رانندگی قید این آهنگ‌ها را بزنید.


ترانه BIG FOR YOUR BOOTS از استورمزی 

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

اگر به سلامتی خود در حین رانندگی اهمیت می‌دهید و وسواس زیادی برای انتخاب موسیقی‌های لازم در خودرو دارید حتماً به‌خوبی در جریان هستید که ضرب‌آهنگ سریع یکی از مهم‌ترین چیزهایی است که یک ترانه را برای استفاده در خودرو خطرناک می‌کند. با این حساب نه‌تنها آهنگ‌های راک، بلکه ترانه‌های رپ نیز ممکن است راننده را به دردسر بیاندازند. در میان ترانه‌های رپ، سبکی با نام گرایم (grime music) وجود دارد که آهنگ‌های این سبک را بهتر است از فهرست ترانه‌هایی که در خودرو گوش می‌کنید کنار بگذارید.

یکی از خواننده‌های معروف این سبک استورمزی است که ترانه Big Foot For Your Foot را در سال ۲۰۱۷ منتشر کرد و از ترانه‌های جذاب و پرهیجان برای شما صحبت می‌کنیم که چیزی نزدیک به ۱۷۵ ضرب‌آهنگ در دقیقه دارد و به‌رغم اینکه در سال ۲۰۱۷ این آهنگ به رتبه ششم جدول ترانه‌های پرفروش بریتانیا رسید اما بهتر است در حین رانندگی به آن گوش نکنید.


ترانه CHOP SUEY از گروه سیستم آو داون

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

گروه هوی‌متال سیستم آو داون، گروه بسیار شناخته‌ شده‌ای است و احتمال زیادی دارد که ترانه‌هایی زیادی از این گروه را در خودرو گوش داده‌ باشید و حتماً در جریان هستید که ریتم ترانه‌های این گروه نسبتاً متعادل است و آهنگ Chop Suey تنها ۱۲۶ ضرب‌آهنگ در دقیقه دارد که به لحاظ فنی ضرب‌آهنگ زیاد و خطرناکی برای گوش دادن در خودرو نیست، اما همان‌گونه که در جریان هستید در این ترانه ترکیبی از ساز گیتار و صدای خشن خواننده‌ها را شاهد هستیم که لحن سنگین و تندی به آهنگ می‌دهد و شنیدن آن در حین رانندگی پیشنهاد نمی‌شود.

برای طرفداران گروه هوی‌متال باید بگوییم که این گروه در سال ۱۹۹۴ در کالیفرنیا راه‌اندازی شد و بیشتر اعضای این گروه ریشه‌ای ارمنی دارند، در نتیجه سبک و سیاق موسیقی‌های این گروه به ریشه‌های سنتی ارمنی باز می‌گردد.


آلبوم امریکن ایدل از گروه گرین دِی

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

در این قسمت به آلبومی رسیدیم که کارشناسان اصرار زیادی دارند هرگز به این آلبوم در خودرو گوش نکنید، بیشتر ترانه‌های این آلبوم ضرب‌آهنگ سریعی دارند و انرژی زیاد آن کار دست راننده‌ها می‌دهد. گروه گرین دی اجراهای موفقی را از این آلبوم در کنسرت‌ها انجام داده و انصافاً باید گفت با آلبوم پرانرژی طرف هستیم که گوش دادن به آهنگ‌های آن صبح‌ها برای وقتی که از خواب بیدار می‌شویم شاید مناسب باشد اما این ترانه‌ها برای استفاده در خودرو اصلاً گزینه خوبی به‌حساب نمی‌آیند و بیشتر از حد انرژی دارند.


ترانه IMMIGRANT SONG از گروه لد زپلین

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

در این قسمت به گروه قدیمی و خاطره‌انگیزی رسیدیم که در دهه ۷۰ میلادی سر و صدای زیادی به راه انداخت و اگر از طرفداران موسیقی‌های غربی قدیمی باشید حتماً ترانه‌ معروف Stairway to heaven را به خاطر دارید. این ترانه ریتمی ملایم و آرام دارد و گزینه خوبی برای گوش‌ دادن در خودرو است اما این گروه ترانه‌های تند و سریعی نیز دارد که انرژی زیادی به مخاطب منتقل می‌کنند و گزینه خوبی برای گوش دادن در خودرو به‌حساب نمی‌آیند.

در بین این ترانه‌ها می‌توان به آهنگ معروف IMMIGRANT SONG از گروه لد زپلین اشاره کرد که آهنگی در سبک هوی‌متال است و در دهه ۷۰ منتشر شد. این آهنگ از افسانه‌های اسکاندیوانیایی الهام گرفته و به‌اندازه‌ای محبوب و زیبا است که در تیتراژ پایانی فیلم ابرقهرمانی ثور: رگناروک (Thor Ragnarok) نیز این ترانه جذاب و خاطره‌انگیز را شنیدیم، اما این ترانه برای گوش دادن در منزل مناسب‌ است و هرگز هوس گوش دادن به آن در خودرو را نکنید.


ترانه On Fire از گروه کینگز آو لئون

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

گروه کینگز او لئون در سبک راک الترناتیو (Alternative Rock) می‌خواند و بیشتر ترانه‌های این گروه سبکی بلوز (Blues) و کانتری (Country) دارند، این گروه در سال ۲۰۰۰ تاسیس شد و در سال ۲۰۰۳ در جدول پرفروش‌ترین ترانه‌های آمریکا به موفقیت‌های خوبی رسید. گروه کینگز آو لئون پس از رسیدن به موفقیت برای پاسخ به توقع هوادارانش ریتم ترانه‌های این گروه را در سال‌های بعد سریع‌تر کرد و به همین دلیل نیز به‌رغم اینکه ترانه‌های آلبوم‌های اول کینگز آو لئون برای گوش دادن در خودرو مناسب‌ به‌نظر می‌رسند، ترانه‌های آلبوم‌های بعدی این گروه به دلیل ریتم سریع‌تری که دارند گزینه خوبی برای گوش دادن در خودرو نیستند.

نمونه‌ای جالب از آهنگ‌های گروه کینگز آو لئون که برای خودرو مناسب به‌نظر نمی‌رسند را می‌توان ترانه On Fire از گروه نام برد که ضرب‌آهنگ سریع این ترانه اصلاً برای رانندگی پیشنهاد نمی‌شود.


ترانه YoungBlood از گروه ۵ ثانیه از تابستان

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

در بالا برای شما از گروه استرالیایی ای.‌دی‌.‌سی‌.‌دی و خطرناک بودن ترانه‌های این گروه برای گوش دادن در رانندگی گفتیم، در این قسمت نیز به یک گروه دیگر استرالیایی رسیدیم که جوان‌تر و امروزی‌تر است و طبیعا آهنگ‌های این گروه ضرب‌آهنگ تندتری دارند. این گروه که ترانه‌هایی در سبک پاپ و راک دارد این روزها حسابی گل کرده و آهنگ YoungBlood از گروه ۵ ثانیه از تابستان» به فهرست هفتم ترانه‌های پرفروش راه پیدا کرده است.

این ترانه جذابیت‌های زیادی دارد و اگر آن را نشنید‌ه‌اید حتماً پیشنهاد می‌کنیم سری به آن بزنید اما هرگز آهنگ YoungBlood از گروه ۵ ثانیه از تابستان» را در خودرو گوش نکنید که ممکن است خدای ناکرده زمینه‌ساز تصادف شود.


ترانه WELCOME TO THE JUNGLE از گروه گانز ان روزز 

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

اگر به موسیقی‌های راک علاقه دارید بدون شک گروه گانز ان روزز معرف حضور شما است و به‌خوبی می‌دانید که بیشتر ترانه‌های این گروه ضرب‌آهنگ بسیار سریعی دارند. این گروه در سال ۱۹۸۷ ترانه‌ای با نام به‌ جنگل خوش‌ آمدید» (Welcom to the Jungle)، را منتشر کرد، این ترانه از اولین آلبوم این گروه با نام اشتهای تخریب» (Appetite for Destruction)، منتشر شده است و یکی از تندترین ضرب‌آهنگ‌ها را در میان ترانه‌های گروه گانزز ان روزز دارد.

در کنار ضرب‌آهنگ سریع، اکسل رز (Axl Rose)، نیز به‌عنوان خواننده‌ اصلی این گروه صدایی بسیار متمایز و پرانرژی دارد و باعث شده تا کارشناسان توصیه کنند هرگز به آهنگ به جنگل خوش آمدید در حین رانندگی گوش نکنید، جالب است بدانید این توصیه بی‌دلیل نیست و با ترانه‌ای طرف هستیم که ضرب‌آهنگی حدود ۱۲۲ بار در دقیقه دارد.


ترانه BOHEMIAN RHAPSODY از گروه کوئین

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

در این قسمت به ترانه‌ای رسیدیم که انصافاً باید اعتراف کرد کسی را سراغ نداریم که اهل موسیقی باشد و در حین رانندگی به آن گوش نکرده باشد. به این ترتیب باید گفت واقعاً حیف‌مان می‌آید به شما بگوییم این ترانه را در رانندگی گوش نکنید. اما از آنجایی که خاطر شما را می‌خواهیم پیشنهاد می‌کنیم از گوش دادن به آهنگ BOHEMIAN RHAPSODY از گروه کوئین در حین رانندگی خودداری کنید.

ترانه BOHEMIAN RHAPSODY که نام فیلم حماسه کولی» که به زندگی فردی مرکوری می‌پرداخت نیز از همین آهنگ گرفته شده آهنگی بسیار خاطره‌انگیز از گروه کوئین است و از سبک‌های مختلف موسیقی در آن استفاده شده. این ترانه ضرب‌آهنگ تندی ندارد اما در قسمتی از آن موسیقی به اوج می‌رسد و با تند شدن ریتم آهنگ، انرژی زیادی به مخاطب منتقل می‌شود که ممکن است خدای ناکرده همین انرژی بیش از حد در حین رانندگی کار دست‌تان بدهد.


ترانه GET RHYTHM از جانی کَش 

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

جانی کش را با ترانه‌هایی که در آنها با صدای خش‌دارش از غم و اندوه بشری می‌گفت می‌شناسیم، این خواننده بیشتر آهنگ‌هایش در سبک کانتری نواخته شده و جایی در این فهرست ندارد اما داستان ترانه GET RHYTHM با دیگر آهنگ‌های جانی کش تفاوت دارد و از آهنگی صحبت می‌کنیم که ریتم ‌سریعی دارد و به‌رغم اینکه بیشتر آهنگ‌های جانی کش در حین رانندگی هیچ دردسری درست نمیکنند، کارشناسان توصیه کرده‌اند از گوش دادن به ترانه GET RHYTHM برای رانندگی خودداری کنید.

جالب است بدانید جانی کش محبوب‌ترین خواننده کانتری مرد آمریکا شناخته می‌شود و به رغم درآمد و ثروت زیاد، سبک زندگی معمولی داشت و همیشه سیاه می‌پوشید. او مدعی بود تا زمانی که فقر و گرسنگی در دنیا وجود دارد لباس سیاه‌اش را از تن بیرون نخواهد کرد. به همین دلیل جانی کش در میان هوادارنش با نام مرد سیاه‌پوش» نیز شناخته می‌شود.


ترانه LIVIN' ON A PRAYER از بونجووی

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

جان بونجووی نام شناخته‌ شده‌ای برای طرفداران سبک هارد راک در دهه ۸۰ میلادی است و اگر از قدیمی‌های موسیقی راک باشید حتماً اعضای این گروه را با موهای بلند و لباس‌های عجیب و غریب به‌خاطر دارید. این گروه در سال ۱‍۹۸۳ توسط جان بون جووی راه‌اندازی شد و بعدها نام آن به بونجووی تغییر کرد.

گروه بونجووی ترانه‌های زیادی دارد که یکی از دیگر پرفروش‌تر شده‌اند، اما کارشناسان پیشنهاد می‌کنند اگر از طرفداران بونجووی هستید دور ترانه LIVIN' ON A PRAYER را در حین رانندگی خط بکشید چرا که این ترانه ممکن است نسبت به دیگر آهنگ‌های راک، ضرب‌آهنگ خیلی سریعی نداشته باشد اما باز هم انرژی زیادی به مخاطب منتقل می‌کند و گوش دادن آن در حین رانندگی صلاح نیست.


ترانه ROLLIN از گروه لیمپ بیزکت 

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

دنیای موسیقی راک در اوایل دهه ۹۰ میلادی دستخوش تغییرات زیادی شد و هواداران راک، دیگر علاقه‌‌ای زیادی به گوش دادن به آهنگ‌‌های هوی‌متال نداشتند و سبک جدیدی با نام نو متال» (Nu Metal) را ترجیح می‌دادند که تلفیقی از موسیقی رپ، هیپ‌هاپ و راک بود. گروه لیمپ‌ بیزکت نیز با همین سبک موسیقی به طرفداران زیادی رسید و محبوبیت بسیاری کسب کرد. خواننده‌ای این گروه که ظاهراً با عالم و آدم دعوا داشت ترانه‌هایش را با هیجان و انرژی زیادی می‌خواند و همین انرژی زیاد در ترانه Rollin باعث شد تا کارشناسان توصیه کنند در حین رانندگی به این آهنگ گوش نکنید.

خواننده‌ گروه لیمپ‌ بیزکت در این آهنگ تا جایی که دلش می‌خواهد فریاد می‌زند و تلفیق صدای بلند خواننده با صدای گیتار و دیگر سازها باعث انتقال انرژی زیادی به راننده می‌شود که برای رانندگی خطرناک به‌حساب می‌‌آید.


ترانه LIFE IN THE FAST LANE از گروه ایگ 

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

گروه ایگ برای ما ایرانی‌ها با ترانه بسیار معروف هتل کالیفرنیا» شناخته شده است و از گروهی صحبت می‌کنیم که بیشتر آهنگ‌های این گروه به‌رغم اینکه در سبک راک نواخته می‌شود اما ضرب‌آهنگ تندی ندارند و بهترین انتخاب برای گوش دادن در حین رانندگی به‌حساب می‌‌آیند. اما جالب است بدانید داستان ترانه زندگی در مسیر سریع» (Life In The Fast Lane)، با دیگر آهنگ‌های گروه ایگ فرق می‌کنید و بهتر است قید این ترانه را در رانندگی بزنید.

همان‌گونه که از نام این ترانه پیداست با آهنگی طرف هستیم که از تندرفتن و سرعت صحبت می‌کند و همین امر کافی است تا این آهنگ را از فهرست ترانه‌های خودروی خود کنار بگذارید.


ترانه STAN از امینم

ترانه‌هایی که متخصصان گوش‌دادن آنها را در حین رانندگی ممنوع کرده‌اند

راننده‌های زیادی را سراغ داریم که اهل گوش کردن به موسیقی رپ در حین رانندگی هستند، خوشبختانه خبر خوشی برای این دسته از راننده‌ها داریم چرا که بیشتر ترانه‌های رپ برای راننده مشکلی ایجاد نمی‌کنند اما ترانه‌های رپ را نباید دست کم بگیرید و بهتر است حواستان به بعضی از این اهنگ‌ها باشد.

یکی از این اهنگ‌ها ترانه Stan از رپر معروف ایمینم است که مطمئن هستیم معرف حضور شما است و به خوبی می‌دانید که امینیم ترانه‌هایش را با انرژی بسیار زیادی می‌خواند و این انرژی به سرعت به مخاطب منتقل می‌شود، از طرف دیگر، متن ترانه‌های امینم در بیشتر اوقات اعتراضی هستند و این قضیه نیز اهمیت گوش ندادن به ترانه Stan را بیشتر می‌کنید.

از آنجایی که مطمئن هستیم ترانه Stan از امینم را شنیده‌اید، حتماً به‌ خوبی می‌دانید که این ترانه از زبان یکی از طرفداران امینم روایت می‌شود که به دلیل عدم دریافت پاسخ به نامه‌هایی که برای امینم نوشته بود، در نهایت خودش را سوار بر خودرو از پل به پایین پرت می‌کند و به لحاظ روانی نیز گوش دادن به چنین ترانه‌‌‌ای بازتاب خوبی در رانندگی ندارد.

منبع: hotcars


رومه همشهری - پرنیان سلطانی: درست مثل آهنگ‌هایشان هستند؛ ساده و بی‌آلایش، اما شیطان و بازیگوش! شوخی‌هایشان تمامی ندارد. با انرژی و سر حوصله جواب همه سؤال‌هایمان را می‌دهند؛ گاهی حرف یکدیگر را تأیید می‌کنند، گاهی هم با هم سر ناسازگاری می‌گذارند. می‌گویند در تمام این سال‌ها کلی با هم دعوا کرده‌اند، اما چیزی که معلوم است هیچ‌وقت بین‌شان از بین نرفته، دوستی‌شان است.

شوخی که نیست؛ ۱۱ سال است کنار هم کار می‌کنند و با صبر و حوصله قدم‌به‌قدم از موسیقی زیرزمینی به اجرای کنسرت در برج میلاد رسیده‌اند!

صحبت از گروه موسیقی بُمرانی» است؛ گروهی که حاصل حال خوب چند جوان عشق موسیقی است که شاید در ابتدا فقط برای حال خودشان ساز‌می‌زدند، اما حالا مخاطبان زیادی را هم با خودشان همراه کرده‌اند.

گروهی خوشحال، پرانرژی و البته متفاوت که از سال ۱۳۸۷ تا به امروز می‌توان سبک‌های مختلف موسیقی را در کارشان دنبال کرد؛ از بلوز» و کانتری» و بالکان» بگیرید تا راک» و جیپسی».

آن‌ها آمده‌اند تا به قول خودشان آلترناتیو» باشند؛ یک گروه موسیقی غیرمتعارف که می‌تواند جایگزینی برای سبک‌های شناخته‌شده موسیقی ازجمله موسیقی پاپ به‌حساب بیاید. با برو‌بچه‌های بُمرانی در استودیوی موسیقی‌شان از هر دری صحبت کرده‌ایم که حاصل آن را در ادامه خواهید خواند.

یک دورهمی خیلی شاد با گروه موسیقی خیلی متفاوت بُمرانی»

بُمرانی پله‌پله به موفقیت رسید؛ کارتان را از فضای مجازی شروع کردید، به کافه رسیدید، کار تئاتر و سینما انجام دادید و درنهایت پا روی سن سالن‌های کنسرت گذاشتید. درباره این روند توضیح می‌دهید؟

مانی: ما چند تا دوست بودیم که می‌خواستیم ساز زدن را تجربه کنیم. کنار هم کار می‌کردیم و خیلی خوش می‌گذراندیم. برای همین در شروع واقعا هیچ انتظار و توقعی از خودمان نداشتیم و دنبال یک کار زودبازده نبودیم. همین‌که جایی داشتیم که می‌توانستیم کنار هم کار موسیقی انجام بدهیم، راضی بودیم و خوشحال.

بهزاد: اتفاقا خیلی هم ذوق داشتیم. با هر موفقیت کوچکی روی ابر‌ها بودیم! روز اولی که قرار شد در کافه اجرا کنیم در پوست‌مان نمی‌گنجیدیم. همه‌اش به هم می‌گفتیم بچه‌ها باورتان می‌شود می‌خواهیم در کافه بزنیم؟! بعد که کار در تئاتر پیشنهاد شد باز همین حس را داشتیم. باورمان نمی‌شد در تئاتر شهر اجرا داریم.

مانی: ما همین که می‌توانستیم با کار‌های اینچنینی پول آلبوم‌مان را دربیاوریم بی‌نهایت خوشحال بودیم. دقیق خاطرم هست که برای انتشار آلبوم جوراب‌های » در سال ۱۳۸۹ باید یک میلیون و ۳۵۰ هزار تومان هزینه تسویه استودیو را می‌پرداختیم. من آن پول را از پدرم گرفتم تا بتوانیم زودتر کار را منتشر کنیم. بعد از انتشار در ۲ آموزشگاه موسیقی ۷ تا اجرا گذاشتیم و با بلیت‌فروشی آن پول پدرم را برگرداندیم. نفری ۲۰ تومن هم برای خودمان ماند!

راستی اصلا چطور دور هم جمع شدید؟

جهانیار: سال ۸۶ اینطور‌ها بود که من و مانی که با هم پسرخاله‌ایم، به آموزشگاه موسیقی می‌رفتیم. در آنجا با آقایی به نام حمیدرضا بهزادیان آشنا شدیم که کار ضبط موزیک را انجام می‌داد. بهزاد هم همان موقع‌ها برای ضبط یکی‌دو کارش آنجا می‌آمد و از این طریق با هم آشنا شدیم. نخستین کارمان هم آهنگ هنوز همونم» بود که بعد‌ها در قالب آلبوم جوراب‌های » منتشر کردیم.

بهزاد: من تا قبل از دانشگاهم کلاس گیتار می‌رفتم. یک روز اتفاقی استادم را در خیابان دیدم و به او گفتم که روی چند آکوردی که یادم داده شعر گفته‌ام. وقتی آن‌ها را گوش کرد گفت بیا همین‌ها را ضبط کن. برای کار ضبط که به آموزشگاه می‌رفتم با مانی و جهانیار آشنا شدم و درنهایت وقتی تصمیم جدی گرفتیم که یک گروه موسیقی تشکیل بدهیم، کیارش و آرش هم که پسرعموهایم هستند، به جمع‌مان اضافه شدند.

کیارش: من اول برای اجرا‌های کافه‌ای بچه‌ها بلیت می‌فروختم! بعد یک روز که بچه‌ها در خانه ما تمرین داشتند گفتم من هم بیایم برایتان بیس بزنم؟! گفتند مگر گیتار‌بیس داری؟ گفتم خب می‌خرم! همان موقع یک گیتار‌بیس خریدم و از آنجا که از ۱۳، ۱۴ سالگی گیتار آتیک کار می‌کردم، خیلی زود هم به آن مسلط شدم و چند روز بعد با همان گیتار اجرا رفتیم!

سبک کاری‌تان در موسیقی خیلی متفاوت است. به‌خصوص اینکه یک دهه پیش این سبک را انتخاب کردید و آن موقع فضای موسیقی به اندازه امروز رشد نکرده بود. نترسیدید کارتان نگیرد؟!

بهزاد: خب ما انتخاب دیگری نداشتیم. همین‌ها را بلد بودیم و همین‌ها را می‌زدیم!

کیارش: ضمن اینکه واقعا همانطور که مانی هم گفت ما واقعا از اول به فکر جذب مخاطب نبودیم. ما برای خودمان می‌زدیم و می‌خواندیم و از کار کردن در سبکی که دلمان می‌خواهد لذت می‌بردیم. بعد به مرور که کارهایمان منتشر شد، مخاطبان خاص خودش را هم پیدا کرد.

مانی: بله دقیقا. چون ما خودمان از ابتدا سبک‌های بلوز و کانتری را دوست داشتیم، سعی کردیم مثل آن‌ها باشیم و وقتی می‌دیدیم نتیجه کارمان به این سبک بی‌شباهت نیست، خوشحال بودیم و کیف می‌کردیم.

جهانیار: در واقع ما کاری را انجام می‌دهیم که دوست داریم و حالمان را خوب می‌کند. بعد سعی می‌کنیم این حال خوب را با آن‌هایی که سبک موسیقی پاپ را نمی‌پسندند، به اشتراک بگذاریم.

بالاخره سبک کاری بُمرانی چیست؟ تا جایی که من می‌دانم دوست ندارید برای معرفی سبک کارتان از واژه تلفیقی استفاده شود.

مانی: والا خودمان هم به‌طور دقیق نمی‌دانیم. یعنی می‌دانیم‌ها، اما نمی‌توانیم به‌طور کلی بگوییم سبک کاری‌مان چیست. چون کارمان آلبوم به آلبوم و قطعه به قطعه فرق می‌کند و باید برای هر قطعه به‌طور جداگانه درباره سبک‌مان صحبت کنیم. اما می‌توان گفت بیشتر کارهایمان بلوز، کانتری، راک، بالکان و جیپسی است.

جهانیار: با تلفیقی مخالفیم، چون خیلی واژه سردرگمی است. ما الان به هر نوع موسیقی که در قالب کلاسیک و پاپ نگنجد می‌گوییم تلفیقی! درحالی‌که واقعا اینطور نیست و سبک‌های زیادی وجود دارد که شاید در کشورمان کمتر شناخته شده باشد، اما به‌عنوان یک سبک موسیقی مستقل در دنیا شناخته می‌شوند و طرفداران خودشان را هم دارند. برای همین ما ترجیح می‌دهیم به سبک کارمان آلترناتیو» بگویند؛ یک نوع موسیقی غیرمتعارف که جایگزینی برای سبک‌های مرسوم ازجمله پاپ است و می‌تواند از موسیقی‌های بومی و خاص کشور‌های دیگر الهام بگیرد.

آن زمان که کارتان را شروع می‌کردید، داخل ایران کسی با این سبک کار می‌کرد؟

مانی: بله، سبک ما زیاد است؛ چه حالا، چه قبل از ما. درواقع هر سلیقه‌ای که پاپ را نپسندد، دنبال یک موسیقی جایگزین است و به‌خاطر همین تقاضا، همیشه یک سری از فعالان حوزه موسیقی به این سبک روی می‌آورند. گروه‌های آویژه، کیوسک، ۱۲۷، اوهام و. گروه‌هایی هستند که از قبل موسیقی آلترناتیو را در کشورمان دنبال می‌کردند.

از بیرون که به کارتان نگاه می‌کنیم، احساس می‌کنیم سبک کارتان بیشتر تین‌ایجری است و احتمالا مخاطب‌هایتان بیشتر باید نوجوانان و جوانان باشند. همینطور است؟

جهانیار: نه، همه جور مخاطبی داریم. ما طرفدار کم‌سن‌و‌سال و ۱۲، ۱۰ ساله داریم، مخاطب ۵۰، ۶۰ ساله هم داریم؛ منتها هر کدام یک‌سری از کارهایمان را گوش می‌دهند.

مانی: به‌طور کلی الان قشری که بیشتر موزیک را دنبال می‌کند، قشر جوان است؛ به‌خصوص اینکه سبک کاری ما خیلی متفاوت است و بیشتر جوان‌هایی که با موسیقی پاپ ارتباط برقرار نمی‌کنند، به کارمان علاقه‌مند می‌شوند. اما همانطور که جهانیار گفت ما همه‌جور مخاطبی داریم؛ به‌خصوص بعد از آلبوم گذشتن و رفتن پیوسته» که یکباره باعث زیاد شدن مخاطب‌هایمان شد.

یک دورهمی خیلی شاد با گروه موسیقی خیلی متفاوت بُمرانی»

راستی کمی هم درباره اسم گروه‌تان بگویید. بُمرانی» ترکیبی از نام بهزاد عمرانی» است، درست است؟

بهزاد: اوایل دهه ۸۰ که می‌خواستم برای خودم یک ایمیل بسازم، نام کاربری‌ام را با ترکیب حرف اول اسم و فامیلی‌ام B omrani گذاشتم. بعد‌ها که برای دیگران ایمیل می‌فرستادم یا با دوستان و فعالان حوزه موسیقی چت می‌کردم، همه بُمرانی صدایم می‌کردند و همین باعث شد وقتی به‌دنبال اسم مستعاری در دنیای موسیقی می‌گشتم، از همین نام استفاده کنم؛ و این نام همینطور روی گروه‌مان ماند.

خب بعد که گروه شدید هیچ‌وقت به این فکر نکردید که اسم گروه‌تان را عوض کنید؟

کیارش: چرا اتفاقا، اما اسم بهتری پیدا نکردیم!

جهانیار:، چون همه پسرخاله و پسرعمو هستیم، بهترین ایده‌مان این بود که اسم گروه‌مان را Cousins» بگذاریم که بعد دیدیم قبل از ما یک گروه موسیقی کانادایی این اسم را برای خودش گذاشته! این شد که درنهایت به همان بُمرانی رضایت دادیم!

با این حساب اگر یک روز بهزاد بخواهد از گروه‌تان برود، تکلیف اسم گروه چه می‌شود؟!

بهزاد: کلا بُمرانی دیگر تلفیق اسم و فامیلی من نیست؛ بُمرانی حالا فامیلی همه ما شده! جالب اینجاست که همه ما را با نام آقای بُمرانی» صدا می‌زنند!

مانی: خودمان که خوب است؛ یک روز پدر من سر اجرایمان آمده بود، می‌خواستند خیلی احترامش را نگه‌دارند صدایش کرده بودند آقای بُمرانی!

ظاهرا اکثر شعرهایتان را هم خودتان می‌گویید، بله؟

مانی: بله، تقریبا همه شعرهایمان را خودمان می‌گوییم.

کدام‌تان شاعر است؟

بهزاد: همه‌مان! ما گروهی شعر می‌گوییم! معمولا یکی از بچه‌ها یک شعر خام و نصفه و‌نیمه با خودش می‌آورد، آن را روی تخته می‌نویسیم و بعد هر کدام به آن چیزی اضافه می‌کنیم که در نهایت یک شعر به‌نظر خودمان خوب از آن در‌می‌آید!

چقدر خوب است که اینقدر با هم خوب هستید. چطور چند تا جوان فعال و پرانرژی این همه سال کنار هم بدون حاشیه کار کرده‌اند؟ دعوایتان نمی‌شود؟

بهزاد: چرا اتفاقا، تا دلتان بخواهد با هم دعوا می‌کنیم! سر فوتبال، سر ترانه، سر تنظیم، سر اجرا، سر هر کاری دعوایمان می‌شود. اما خیلی زود هم با هم آشتی می‌کنیم و به کارمان می‌رسیم. یادم می‌آید یک روز با مانی روی صندلی عقب یک خودرویی نشسته بودیم و نزدیک ۴۰ دقیقه با هم دعوا می‌کردیم! نفراتی که روی صندلی جلویمان نشسته بودند و خیلی با اخلاق‌مان آشنایی نداشتند پیش خودشان فکر می‌کردند حتما همین حالا کل گروه از هم می‌پاشد. اما چند دقیقه بعد یک دفعه یک موضوعی در خیابان توجه من را جلب کرد و باعث شد وسط دعوا به مانی بگویم مانی آنجا را ببین. بعد کلا مسیر صحبت‌مان عوض شد و کلی گفتیم و خندیدیم! ما فردای آن روز اجرا داشتیم، آن بنده خدا‌های صندلی‌های جلو گفتند با این دعوایی که شما کردید ما فکر می‌کردیم اجرای فردایتان کنسل می‌شود!

شما ۶ سال زیرزمینی کار می‌کردید و اجراهایتان به کافه و آموزشگاه‌ها خلاصه می‌شد. چطور شد که یک‌دفعه تصمیم گرفتید مجوز بگیرید؟ به‌خاطر کار در تئاتر؟

جهانیار: نه، اتفاقا تئاتر مجوز نمی‌خواست و همین اجرا‌های تئاتر بود که گروه‌مان را سرپا نگه می‌داشت. ما، چون سال‌ها دنبال گرفتن مجوز نبودیم، فکر می‌کردیم کلا برای این شکل کارمان نمی‌توانیم مجوز بگیریم. برای همین زیاد هم به فکرش نبودیم. تا اینکه سال ۹۳ نشر چکه به گروه‌مان سفارش یک آلبوم برای کودکان را داد و خودش هم کمک‌مان کرد تا بتوانیم گروه‌مان را ثبت کنیم و مجوز بگیریم. در واقع از سال ۹۳ با انتشار آلبوم اتوبوس قرمز» رسما از زیر زمین به روی زمین آمدیم!

پس مجوز گرفتن آنقدر‌ها که فکرش را می‌کردید، سخت نبود.

مانی: چرا اتفاقا، خیلی سخت بود. همین حالا هم سخت است. با اینکه ۴ آلبوم مجوزدار داریم، اما باز هم مجوز گرفتن برایمان سخت است. برای خودمان هم جالب است که ارشاد وقتی یک گروه ثبت شده و مورد تأیید دارد که تاکنون ۴ بار برای آلبوم‌هایش مجوز صادر کرده، چرا باز برای مجوز دادن همه چیز را از صفر بررسی می‌کند؟!

جهانیار: متأسفانه هیچ ساختار روشنی هم برای مجوز دادن وجود ندارد و همه‌چیز سلیقه‌ای است. همین می‌شود که وقتی یکی از افراد مؤثر در روند ارائه مجوز عوض می‌شود، ما فقط می‌گوییم وای بدبخت شدیم!

از وقتی روزمینی شدید ۴ آلبوم منتشر کردید که قطعا بهترین و پرمخاطب‌ترینش گذشتن و رفتن پیوسته» بود. خودتان فکر می‌کردید این آلبوم اینقدر محبوب شود؟

کیارش: آلبوم مخرج مشترک واقعا تجربه خوبی نبود، برای همین گذشتن و رفتن پیوسته برای ما حکم مرگ و زندگی را داشت. اگر آن هم شکست می‌خورد شاید دیگر نمی‌توانستیم کار کنیم. برای همین سعی کردیم خیلی خیلی بهتر از قبل کار کنیم و شکر خدا نتیجه‌اش خوب شد.
بهزاد: خب ما آلبوم به آلبوم بیشتر یاد می‌گیریم. از تجربه آلبوم‌های قبلی‌مان استفاده کردیم و با آموخته‌های جدید سعی کردیم یک کار خوب ارائه بدهیم. اتفاقا من قبل از انتشار آلبوم جایی نوشتم که همه ما وقتی نام یک خواننده یا یک گروه موسیقی را می‌شنویم، یاد یک ترانه یا یک آلبوم وی‍ژه‌اش می‌افتیم. گذشتن و رفتن پیوسته هم برای بُمرانی حکم همان آلبومی را دارد که احتمالا بعد‌ها مخاطب‌هایمان ما را با آن بشناسند؛ آلبومی که شناسنامه گروه‌مان می‌شود.

و قطعه گذشتن و رفتن پیوسته یا همان خیلی دوری» در این آلبوم هم که حسابی طرفدار پیدا کرد.

بهزاد: راستش این حجم استقبال از این ترانه برای خودمان هم عجیب بود. اینکه یکی شعر را بخواند و دیگری معنی کلمات را بگوید، یک ابتکار بود که به همان اندازه که ممکن بود جالب باشد، می‌توانست از نگاه دیگران بی‌معنی تلقی شود. اما شکر خدا مخاطب‌هایمان از این خلاقیت خوش‌شان آمد.

خودتان بیشتر کدام‌یک از قطعه‌هایتان را دوست دارید؟

مانی: فکر می‌کنم برای هر کدام‌مان متفاوت است مثلا من خوشحال و شاد و خندانیم» را خیلی دوست دارم، آرش هم آهنگ سرمست» را.

کیارش: جهانیار مردمی» را دوست دارد؛ من هم مردمی و هم درونی» را دوست دارم. بهزاد هم عاشق ترانه به من بخند» است.

در ماشین بیشتر آهنگ‌های خودتان را گوش می‌دهید یا انتخاب دیگری دارید؟

جهانیار: راستش در پروژه ضبط کار آنقدر کارهایمان را گوش می‌دهیم که وقتی منتشر شد دیگر کنارشان می‌گذاریم! البته وقتی اجرا داریم حتما دوباره گوش می‌کنیم؛ چون هم ما باید موسیقی‌اش را تمرین کنیم و هم بهزاد باید شعر‌ها را مرور کند که یک وقت یادش نرود! به غیر از این باشد کار‌های گروه‌های مختلف دنیا را که در سبک‌های دلخواهمان کار می‌کنند، گوش می‌دهیم.

بُمرانی برایتان چقدر جدی است؟ یعنی شغل دوم‌تان به‌حساب می‌آید یا همه وقت‌تان را برایش می‌گذارید؟

بهزاد: قطعا کار اول همه ما بُمرانی است. اما خب در کنار کارگروه، مانی و آرش تدریس هم می‌کنند، کیارش هم عینک‌سازی دارد.

با این حساب که اولویت همه‌تان بُمرانی است، به‌نظرتان کمی، کم‌کار نیستید؟!

کیارش: نه، اتفاقا ما خیلی هم پرکاریم و از هر فرصتی برای ارائه کار جدید استفاده می‌کنیم. گواهش هم ارائه ۶ آلبوم در ۱۰، ۱۱ سال گذشته است. ما برای ۱۰ تئاتر هم اجرا داشته‌ایم تا جایی که سال ۹۱ پرکارترین گروه موسیقی تئاتر لقب گرفتیم. موزیک ۵ فیلم سینمایی هم با گروه ما بود که جدیدترینش مارموز» کمال تبریزی است. یعنی ما داخل این استودیو زیاد کار می‌کنیم، اما متأسفانه بیرون از اینجا خیلی فضایی برای ارائه نداریم.

یک دورهمی خیلی شاد با گروه موسیقی خیلی متفاوت بُمرانی»

یعنی اجازه نمی‌دهند کنسرت برگزار کنید؟

آرش: نه اینکه نگذارند، اما خب خیلی بیشتر از این‌ها می‌توانیم کار کنیم.

جهانیار: ما تا به امروز علاوه بر تهران فقط توانسته‌ایم در رشت، شیراز و اصفهان اجرا کنیم. خب اگر این امکان برای همه شهر‌ها فراهم بود، آن‌وقت اجراهایمان چندین برابر می‌شد. ما خیلی از مردم کامنت می‌گیریم که چرا در شهر ما اجرا نمی‌گذارید؟ و ما هم در جواب همه‌شان می‌گوییم ما از خدایمان است. اما خب به هر حال مجوز گرفتن برای اجرا واقعا سخت و در بعضی از شهر‌ها عملا غیرممکن است.

بهزاد: در واقع مشکل اینجاست که تکلیف هیچ‌کس با ما و سبک موسیقی‌مان روشن نیست. خب اگر ساز زدن مشکلی ندارد، پس چرا اجازه نمی‌دهند به‌عنوان مثال به تلویزیون برویم و ساز بزنیم؟ یا اگر مجوز برگزاری کنسرت داریم، چرا فقط در چند شهر خاص؟ البته که در همین شهر‌ها هم خیلی سخت به ما نوبت می‌رسد؛ به ۲ دلیل؛ یکی اینکه سالن‌های عمومی ما یا گنجایش ۲۰۰ نفر دارد که برایمان کوچک است، یا هزار نفر به بالاست که اجرا در آن‌ها هزینه زیادی دارد. از طرفی اجرای کنسرت عملا در چند‌ماه از سال به‌دلیل مناسبت‌های مذهبی امکان‌پذیر نیست، در زمان جشنواره‌ها هم که کنسرتی برگزار نمی‌شود. خب نتیجه این است که در ۶، ۵‌ماه باقی مانده سال همه خواننده‌ها می‌خواهند با هم کنسرت بگذارند و معلوم است که در چنین شرایطی ظرفیت سالن‌ها بیشتر در اختیار گروه‌های با سبک کاری متعارف‌تر قرار می‌گیرد تا ما.

مانی: همین می‌شود که ما ۲ سال است نتوانسته‌ایم در سالن میلاد اجرا بگذاریم و به قول بهزاد هیچ‌وقت پنجشنبه و جمعه‌های این سالن را ندیده‌ایم!

خب چاره چیست؟

مانی: به‌نظرم هم‌اکنون بهترین راهکار ایجاد سالن‌های کوچک‌تر برای اجراست که گروه‌های کوچک یا آن‌هایی که مخاطبان خاص و محدودی دارند بتوانند در این سالن‌ها اجرا بگذارند.

بزرگ‌ترین مشکل امروز دنیای موسیقی را چه می‌بینید؟

بهزاد: از نگاه ما بزرگ‌ترین مشکل تک‌بعدی بودن کار در موسیقی است. صدا و سیما فقط یک مدل خاص از موسیقی را نشان می‌دهد و همانطور که گفتم سالن‌های کنسرت هم بیشتر به پاپ‌خوان‌ها می‌رسد. خب وقتی شما فقط یک نوع موسیقی را ببینی و بشنوی، احتمالا سلیقه‌ات هم به همان سمت می‌رود و حتی اگر خودت بخواهی کار کنی در همین سبک کار می‌کنی. درحالی‌که ما چندین و چند سبک موسیقایی داریم که اتفاقا خیلی هم دلنشین و زیبا هستند، اما هیچ ظرفی برای ارائه پیدا نمی‌کنند. اگر این انحصار دست از سر ما بردارد، حال موسیقی‌مان خیلی بهتر از اینی می‌شود که حالا می‌بینید.

وآخرین سؤال اینکه مخاطب‌هایتان چه زمانی منتظر کار جدیدتان باشند؟

بهزاد: ان‌شاءالله آلبوم جدیدمان در فصل پاییز منتشر می‌شود. هم‌اکنون مشغول کار روی پروژه سیزده چهل هم هستیم که بخش نخست آن سال گذشته منتشر شد. به امید خدا در مردادماه هم اجرای کنسرت داریم.

بُمرانی‌ها از کامنت‌های جذاب و بامزه مردم می‌گویند

در حاشیه گفت‌وگوی ما با گروه بُمرانی فرصتی دست داد تا بر‌و‌بچه‌های پرانرژی این گروه برایمان از کامنت‌ها و فیدبک‌های جالبی بگویند که از مردم گرفته‌اند. بهزاد به نمایندگی از بچه‌های گروهش برایمان می‌گوید: در گذشتن و رفتن پیوسته یک جا‌هایی هست که می‌گوییم معنی انتخاب، معنی اضطراب، معنی اجتناب و یک بنده خدایی در صفحه شخصی‌اش وقتی می‌خواست متن شعرمان را بگذارد به اشتباه نوشته بود من یه اضطراب»، من یه اجتناب». برایش کامنت گذاشتم و گفتم درستش معنی اضطراب و معنی اجتناب است که آن بنده خدا عصبانی شد و گفت کاش نظر شخصی‌تان را تحمیل نکنید. یعنی چیزی که شما در آهنگ شنیده‌اید درست‌تر است؟! گفتم من نشنیدم، به خدا من خودم آن را خوانده‌ام!».

بهزاد یک خاطره جالب دیگر هم دارد: آلبوم گذشتن و رفتن پیوسته به نسبت مخرج مشترک که آلبوم قبل مان بود، خیلی مورد استقبال مردم قرار گرفت. یک روز یک بنده خدایی آمد و با ناراحتی گفت آقا شما چرا از اول این آلبوم‌تان را بیرون ندادید؟! انگار که مثلا ما ۱۰، ۸، ۷ تا آلبوم آماده داریم، بعد می‌نشینیم و با بچه‌ها می‌گوییم خب بچه‌ها، امسال کدام آلبوم را منتشر کنیم؟!»؛ و بعد ادامه می‌دهد: یک بار هم بعد از اینکه پوستر کنسرت‌مان روی بیلبورد‌ها رفت، یکی آمد و زیر پست‌مان کامنت گذاشت بهزاد جان جریان چیه؟! واقعا مانده بودم! از خودم می‌پرسیدم واقعا معلوم نیست؟! خب کنسرت داریم. تاریخ و ساعت و محل برگزاری‌اش هم که مشخص است!».

یک دورهمی خیلی شاد با گروه موسیقی خیلی متفاوت بُمرانی»

البته که همیشه هم کامنت‌ها اینقدر جالب و حال خوب‌کن نبوده‌اند. آرش می‌گوید یک‌بار یکی از فعالان فضای مجازی یک یادداشت درباره ما منتشر کرد و نوشت: بند بُمرانی، شروع فاشیسم در موسیقی!» بعد هم کلی آسمان و ریسمان بافته بود که این مجموعه از طبقه بی‌درد جامعه تشکیل شده که با عقاید خنثایی که دارد سعی می‌کند فاشیسم را ترویج کند! خدا شاهد است تا همین حالا که در خدمت شماییم داریم روی این قضیه کار می‌کنیم که ربط ما به فاشیسم چیست، اما به نتیجه‌ای نرسیده‌ایم!»

اوایل دهه ۸۰ که می‌خواستم برای خودم یک ایمیل بسازم، نام کاربری‌ام را با ترکیب حرف اول اسم و فامیلی‌ام B omrani گذاشتم. بعد‌ها که برای دیگران ایمیل می‌فرستادم یا با دوستان و فعالان حوزه موسیقی چت می‌کردم، همه بُمرانی صدایم می‌کردند و این نام همینطور روی گروه‌مان ماند.

کیارش عمرانی

  • نوازنده گیتار باس
  • ۳۲ سال
  • لیسانس معماری

مانی مزکی

  • نوازنده ساز‌های بادی (ساز دهنی و ترومبون)
  • ۳۰ سال
  • لیسانس نرم‌افزار

آرش عمرانی

  • نوازنده کیبورد
  • ۳۸ سال
  • دانشجوی انصرافی رشته موسیقی

جهانیار قربانی

  • نوازنده گیتار الکتریک و ترومپت
  • ۳۲ سال
  • دانشجوی انصرافی شیمی

بهزاد عمرانی

  • خواننده و نوازنده گیتار آتیک
  • ۳۳ سال
  • فوق دیپلم گرافیک

گروه بمرانی

  • سال شکل‌گیری گروه: ۱۳۸۷
  • سبک موسیقی: آلترناتیو (موسیقی جایگزین سبک‌های متعارف و رایج از جمله پاپ)

آلبوم‌ها:

  • آسمان زرد و خورشید آبی (زیرزمینی) در سال ۱۳۸۸
  • جوراب‌های (زیرزمینی) در سال ۱۳۸۹
  • اتوبوس قرمز (آلبوم کودکان) در سال ۱۳۹۳
  • مخرج مشترک در سال ۱۳۹۳
  • گذشتن و رفتن پیوسته در سال ۱۳۹۴
  • سیزده چهل (بازخوانی ترانه‌های دهه چهل) در سال ۱۳۹۷


رومه ایران - ندا سیجانی: قاسم افشار از آغازگران موسیقی پاپ پس از انقلاب است به مانند بیژن خاوری، عباس بهادری، خشایار اعتمادی، محمد اصفهانی و.؛ نسلی است که این روز‌ها جایشان در عرصه موسیقی بسیار خالی است و در عوض کسانی به‌عنوان خواننده موسیقی پاپ روی کار آمده‌اند که کمترین توجه را به تولید یک موسیقی فاخر با شعر و ملودی مناسب دارند. بی تردید اگر امروز همان خواننده‌های دهه هفتاد همچنان فعالیت خود را ادامه می‌دادند شاید کمتر شاهد این بلبشو در زمینه موسیقی پاپ بودیم. به گفته افشار، بهتر است مسئولان تأمل بیشتری نسبت به صدور مجوز‌ها داشته باشند. گفتگو با قاسم افشار خواننده موسیقی پاپ را در ادامه می‌خوانید:

تعریف شما از موسیقی پاپ دیروز و امروز چیست؟

برای پاسخ این سؤال باید برگشتی به موسیقی پاپ پیش از انقلاب و بعد از انقلاب داشته باشیم. تولید موسیقی پاپ بعد از انقلاب قطعاً فاصله بسیاری با موسیقی پاپ پیش از انقلاب دارد و متفاوت است. آن دوران به‌دلیل نگاه هوشمندانه به آثار موسیقی پاپ، کار‌های بسیار فاخر تولید می‌شد. ناگفته نماند آن زمان به اشعارموسیقی بهای بیشتری می‌دادند و برهمین اساس شعر‌های با محتوا و زیبایی هم سروده می‌شدند و در کنار آن موسیقی‌های بسیار زیبایی تولید شدند. همچنین تنظیم آثار موسیقی پاپ بسیارخلاقانه انجام می‌گرفت و در کنار تمامی این مسائل خواننده‌های خوبی هم فعالیت داشتند.

گفت و گو با قاسم افشار خواننده موسیقی پاپ

به عقیده من موسیقی پاپی که ما دراین زمینه فعالیت می‌کنیم و شنیده می‌شود وامدار موسیقی پاپ پیش از انقلاب است. بعد‌ها و فکر می‌کنم از دهه‌های ۶۰ تا ۷۰ خواننده‌های جدید موسیقی پاپ، چون بیژن خاوری، عباس بهادری، مهرداد کاظمی، پرویز طاهری و حسن همایونفال روی کار آمدند. این دوستان سال‌های سال درموسیقی پاپ فعالیت می‌کردند و بعد آن یعنی از دهه هفتاد به بعد نسل من و دیگر دوستان، چون خشایار اعتمادی، محمد اصفهانی، علیرضا عصار و. به روی صحنه آمدیم. البته نمی‌توان فضای موسیقی دهه هفتاد را با این دوره مقایسه کرد و بگویم بهتر یا بدتر است، اما فضای کاملاً متفاوت با موسیقی پاپ آن زمان داشت و فکر می‌کنم دراین دهه کمتر شاهد اتفاقات خوب آن دوران هستیم.

استیج برای مخاطبان و خواننده‌ها قابل احترام است. به نظر شما نسل امروز موسیقی پاپ چقدر توانسته‌اند حرمت آن را حفظ کنند؟ در واقع آیا به لحاظ اجرای شعر و موسیقی مناسب و با محتوا این موضوع مورد نظر قرار گرفته می‌شود؟

به‌هر صورت موسیقی پاپ یک موسیقی شاد است و مخاطبان آن متفاوت با مخاطبان موسیقی سنتی بوده، اما به اعتقاد من یک هنرمند باید متعهد به صحنه و سن باشد. من با شادی کردن مخالفتی ندارم، اما احترام استیج مهم است. به یاد دارم یک زمان ما خواننده‌های دهه هفتاد حتی از جلوی میکروفن نمی‌توانستیم تکان بخوریم و در هنگام اجرا شاید بیش از ۲۰ دستخط به دست ما می‌دادند که مردم در سالن تشویق نکنند و دست نزنند البته این نگاه هم اشتباه بود. اما اعتقاد دارم یک کنسرت موسیقی باید بدرستی و با اصول برگزار شود و نباید به مانند یک اجرای شو باشد. یک خواننده باید بهترین و اصولی‌ترین کار را برای مخاطب اجرا کند.

اما در مورد شعر و موسیقی فاخر باید بگویم یکی ازمؤلفه‌های اثر خوب موسیقایی شعر و ترانه مناسب و با محتوا است. تجربه نشان داده هر زمان که شعر یا ترانه خوب باشد آهنگساز هم می‌تواند با دست باز موسیقی تولید کند و قطعاً کار خیلی بهتری خلق می‌شود. در واقع آهنگساز باید همه هم و غمش را برای تولید یک اثر بسیار خوب بگذارد. شعر یا ترانه، آهنگسازی و تنظیم لازم و موم یکدیگر هستند کما اینکه تمامی آثاری که از ۵۰- ۴۰ سال پیش همچنان مخاطب دارد و مردم گوش می‌کنند یکی از دلایلش اشعار و ترانه‌های بسیار زیبا بوده و همچنین آهنگسازی حرفه‌ای و انتخاب خواننده‌های بسیار خوب بوده است که هنوزهم بعد این همه سال من به‌عنوان یک خواننده بیشتر راغب هستم آثار آن دوران را گوش کنم و لذت ببرم.

یکی از ویژگی‌های بارز موسیقی پاپ در دوران گذشته همان‌طور که اشاره کردید آهنگسازی‌های شاخص است. به نظر شما آهنگسازی‌های امروز با دیروز چه تفاوت‌هایی دارد؟

نقطه عطف آن دوران و در تاریخ موسیقی کشورمان بزرگانی، چون بابک بیات، واروژان، ناصرچشم آذر، آندره آزمانیان و دیگر آهنگسازان بزرگ و همچنین شاعران بزرگی، چون اردلان سرفراز، جنتی عطایی، شهریار قنبری و. بودند و اگر بخواهیم آثار امروز را با پیش از انقلاب مقایسه کنیم قطعاً کیفیت آن بسیار کمتراست، اما در این برهه هم آهنگسازان و شاعران بسیارخوبی حضور دارند و کار‌های بسیار خوبی هم انجام داده‌اند، اما آثار امروز حتی با کار‌های ۱۰ سال گذشته هم قابل مقایسه نیست و فکر می‌کنم ۸۰- ۷۰ درصد تنزل شعر داشته‌ایم و به اعتقاد من شعر یا ترانه‌های ما دچار بیماری سرطان شده‌اند و متأسفانه محتوای اشعار و ملودی‌ها بسیار ضعیف است.

آیا می‌توان یکی از نکات مهم در ارائه کیفیت آثار موسیقی را دقت و کارشناسی در صدور مجوز عنوان کرد؟ دراین باره توضیح دهید؟

بله. تعدادی از دوستانی که در شورای کارشناسی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یا در رسانه ملی حضور دارند کارشان بررسی اشعار و ملودی‌ها است، اما با اطمینان می‌گویم اگر در وزارت فرهنگ کارشناسان با تجربه حضور داشتند نباید خروجی کار اینقدر ضعیف باشد و جای تأسف است بسیاری از کار‌هایی که از سوی وزارت ارشاد مجوز می‌گیرد در حد مجوز نیست. کما اینکه بسیاری از کار‌های من که هیچ گونه اشکالی از نظر شعر و ترانه نداشت رد شد و تعجب می‌کنم چرا یک تعداد اشعاری که فکر می‌کنم در حد ادبیات فارسی ما هم بیان نشده مجوز دریافت می‌کنند. امیدوارم که وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی یک مقدار بهتر و بیشتر روی این مسائل اثر‌گذار باشد تا شاهد شنیدن یکسری کار‌های ضعیف نباشیم.

گفت و گو با قاسم افشار خواننده موسیقی پاپ

آیا کم تنوع بودن آهنگ و محدودیت در صدا در تولید یک اثر موسیقی پاپ مؤثر است؟

به اعتقاد من نباید برای یک خواننده مهم باشد طی ماه یک یا دو کار تولید کند ما می‌توانیم در سال ۳-۴ کارخوب به بازار موسیقی ارائه کنیم، اما به لحاظ اشعار، ملودی و تنظیم کار دقت نظر بیشتری صورت گرفته باشد و کار‌ها با وسواس بهتری تولید شود. اما متأسفانه در این دوران یک مقدار کار‌های خوب کمتر می‌شنویم و امیدوارم این اتفاق بیفتد و در موسیقی پاپ کشورمان کار‌های بهتری شنیده شود.

موسیقی پاپ امروز با موسیقی پاپ دهه ۷۰ چه تفاوتی دارد؟ آیا در نظر دارید آثاری تولید کنید که با ذائقه شنیداری نسل امروز همخوانی بیشتری داشته باشد؟

آن زمان گونه‌ای از موسیقی پاپ تولید می‌شد که بسیار مورد استقبال مخاطبان بود البته نمی‌توان با اطمینان گفت اگر همان موسیقی‌ها امروز تولید می‌شد مورد توجه مردم قرار می‌گرفت یا خیر، پاسخ این سؤال آسان نیست، اما در خصوص حرکت نسل امروز باید بگویم ما می‌توانیم به روز، تولید آثار موسیقایی داشته باشیم، اما باید به گونه‌ای باشد که من قاسم افشار بتوانم آن را بخوانم و نزدیک به شخصیت من و نوع صدایم باشد.

من می‌توانم تغییر رویه بدهم و کاملاً متفاوت بخوانم، اما ژانر کاری من نیست. اما اگر بخواهیم کارشناسانه در خصوص آثار موسیقی پاپ گذشته صحبت کنیم باید بگویم شعر‌ها و ترانه‌های آن دوران یک سر و گردن قوی‌تر از اشعار امروز است. در حال حاضر شعر‌های بسیار سخیف و بد به گوش ما می‌رسد تا جایی که نمی‌توان نام آن را شعر گذاشت.

بتازگی قانونی به تصویب مجلس شورای اسلامی رسیده تحت عنوان اختصاص ۱۰ درصد از درآمد کنسرت‌ها برای زیرساخت‌های فرهنگی و هنری استان‌ها، نظر شما دراین باره چیست؟

با آنکه چندین سال است کنسرت برگزار نکرده‌ام، اما مخالف این قانون هستم چرا که نیازی ندارد برای اجرای موسیقی مالیات در نظر گرفته شود و اعتقاد دارم این اتفاق زمانی می‌تواند صورت بگیرد که کمکی به موسیقی پاپ داشته باشیم. وقتی دولت قدمی برای موسیقی پاپ بر نمی‌دارد وحرکتی هم برای هنرمندان از اجاره سالن یا تبلیغات بیلبوردی یا حتی اداره اماکن و. ندارد نباید در فکر دریافت این عوارض باشد. زمانی این اتفاق می‌تواند انجام بگیرد که حمایتی از ما داشته باشند و بعد چیزی را کسر کنند وقتی حمایتی نیست ومی هم ندارد هنرمند یا تهیه‌کننده درصدی از کنسرت را به دریافت مالیات اختصاص بدهد و فکر می‌کنم این اتفاق بیشتر یک حرف زور است.

گفت و گو با قاسم افشار خواننده موسیقی پاپ

آخرین انتشار آلبوم شما اگر اشتباه نکنم به سال ۸۳ بر می‌گردد چه اتفاقی سبب شد از فعالیت کردن در عرصه موسیقی فاصله بگیرید؟

این فاصله به‌دلیل فضای بد و متأسفانه ناجوانمردانه عرصه موسیقی است که شاید ناخواسته انجام گرفت و برای هم نسلان من هم این اتفاق به وجود آمد، اما امیدوارم این دوستان باردیگر به روی صحنه برگردند و دراین عرصه حضور پیدا کنند.

برنامه شما برای آینده چیست؟

اگر اتفاقی پیش نیاید قرار است کنسرتی را در تهران برگزار کنیم و بعد سالیان سال با گروه به روی صحنه بیاییم و آرزو می‌کنم این اتفاق برای دیگر دوستان هم نسل من نیز بیفتد و امیدوارم بعد سالیان سال با دوستان هنرمند و مردم خوب کشورم دیدار داشته باشم و ساعاتی را با آن‌ها خوش بگذرانم. ناگفته نماند مشغول آماده کردن تعدادی تک آهنگ هستم که تا پایان سال ضبط و منتشرمی شود.


مجله قرمز: یکی از ساده‌ترین راه‌ها برای انتخاب یک ساز موسیقی، رفتن به یک فروشگاه و امتحان کردن انواع ساز‌ها و فهمیدن ساز دلخواه است. البته، برای انتخاب یک ساز موسیقی، عوامل زیادی وجود دارند که باید به آن‌ها توجه کرد؛ مثلا ترجیحات موسیقایی هر فرد، میزان بودجه‌ی در دسترس، فضایی که هر ساز اشغال می‌کند، خصوصیات شخصیتی هر فرد، قابلیت حمل و نقل آسان ساز و پتانسیل‌های شغلی هر ساز.

در ادامه، بر طبق انواع مدل‌های ساز، توضیحاتی داده‌ و همچنین چند نمونه از آن‌ها را برای خرید معرفی کرده‌ایم.

کدام ساز موسیقی را برای نواختن انتخاب کنیم؟

معرفی انواع ساز‌ها برای کمک در انتخاب یک ساز موسیقی

ساز‌های زهی (String instruments)

بسیاری از ساز‌های زهی، همچون ویولون، ویولا، ویولونسل و کنترباس به تمرینات و صبوری زیادی در آغاز کار احتیاج دارند؛ به دلیل این که پیشرفت در این نوع ساز‌ها اغلب روند طولانی تری دارد. این ساز‌ها همچنین به چابکی و قابلیت هماهنگی زیادی نیاز دارند. اگر نوازنده سن کمی دارد، باید از بلوغ کافی برای فهمیدن کند بودن روند پیشرفت و یادگیری اولیه در این نوع ساز‌ها برخوردار باشد.

اکنون به معرفی ساز‌های معروف در این دسته می‌پردازیم تا برای انتخاب یک ساز موسیقی آماده‌تر شوید. ویولون، یک ساز با پیشینه‌ی زیاد است که بیشتر برای نوازندگی در سبک‌های همه پسند و همچنین سبک کلاسیک کاربرد دارد و مورد علاقه‌ی افراد است.

در این قسمت تعدادی از انواع ویولن، از مبتدی تا پیشرفته، با قیمت‌های مختلف را معرفی کرده‌ایم.

این ساز‌ها را برای ابتدای کار می‌توان با قیمت نسبتا ارزانی تهیه کرد؛ اما در حین پیشرفت نوازندگی، ممکن است نیاز به خرید ساز‌هایی با طراحی حرفه ای‌تر به وجود بیاید که مسلما قیمت بالاتری دارند.

ویولن آتیک استگ مدل VN-3/4 L

کدام ساز موسیقی را برای نواختن انتخاب کنیم؟

ویولا، صدای گرم تری نسبت به ویولون دارد، اما یادگیری آن نسبت به ویولون سخت‌تر است. ویولونسل، صدای پر حجمی دارد و حمل و نقل آن به دلیل بزرگی این ساز، دشوار است و اغلب در برخی سبک‌های موسیقی همه پسند، سبک کلاسیک و جاز استفاده می‌شود.

کنترباس، بزرگ‌تر از ویولونسل است، سازی است که با خیلی از ساز‌های دیگر همخوانی دارد و در بسیاری از سبک‌های موسیقی از سبک کلاسیک گرفته تا راک، به کار می‌رود. البته برای یادگیری کودکان، نوع کوچکتر آن هم وجود دارد. این نوع ساز‌ها را می‌توان به عنوان ساز‌های اجتماعی توصیف کرد؛ بدین معنا که برای کسانی که مشتاق شرکت در فعالیت‌های دسته جمعی و گروهی هستند، مناسب‌تر است.

گزینه‌های دیگری در بین ساز‌های زهی نیز وجود دارند که برای انتخاب یک ساز موسیقی از این دسته ساز‌ها می‌توان به آن‌ها نیز اندیشید. این نوع ساز‌های زهی، بعد کلاسیکی آن‌ها کمتر است؛ ساز‌های زهی مانند گیتار، بانجو و یوکلله (ukulele)، که مورد آخری، اخیرا بسیار محبوبیت پیدا کرده است. همچنین انواع مختلفی از گیتار، که مناسب اهداف و سبک‌های گوناگون هستند، وجود دارد.

به عنوان مثال، گیتار کلاسیک برای اجرای تکی موسیقی (تک نواز) مناسب‌تر از سایر گیتار‌ها می‌باشد و البته یادگیری آن نیز دشوارتر است. اگر شما قصد نواختن در یک گروه را داشته باشید، گیتار آتیک‌های بسیاری وجود دارد که برای انواع مختلفی از سبک‌های موسیقی مناسبند.

همچنین گستره‌ای از گیتار‌های الکتریک وجود دارد که جنبه‌ی سرگرمی بیشتری داشته و ساده‌تر نیز می‌باشند. برای انتخاب یک ساز موسیقی از بین انواع این گیتارها، این نکته نیز جالب است بدانید که بسته به گیتاری که انتخاب می‌کنید، گیتار‌ها می‌توانند هم برای افراد درون گرا و مستقل، و هم برای افراد با شخصیت‌های باز و برون گرا و اجتماعی‌تر مناسب باشند.

در این قسمت تعدادی از گیتارهای کلاسیک و آتیک و الکتریک را معرفی می‌کنیم تا شما عزیزان بتوانید گیتار موردعلاقه خود را انتخاب و تهیه کنید.

گیتار کلاسیک یاماها مدل C40

کدام ساز موسیقی را برای نواختن انتخاب کنیم؟


ساز‌های بادی (Woodwind instruments)

ساز‌های بادی، به دو دسته‌ی کوچک و بزرگ تقسیم بندی شده اند. ساز‌های بادی کوچک مثل فلوت و کلارینت، که جمع و جور هستند و به راحتی حمل می‌شوند؛ و نوع بزرگ آن‌ها مانند باسون و ابوا، که در حمل و نقلشان باید توجه و مراقبت زیادی لحاظ نمود؛ چرا که این آلات موسیقی بسیار ظریف و شکننده هستند.

برای انتخاب یک ساز موسیقی از دسته‌ی ساز‌های بادی، بهتر است بدانیم که برای مثال در طی یادگیری فلوت و کلارینت، سرعت پیشرفت اولیه خوب است و پتانسیل برای تغییر ساز به ساکسیفون – سازی که فضا در آن برای بداهه نوازی زیاد است- وجود دارد. این ساز‌ها نیاز به بودجه‌ی زیادی برای خرید ندارند و نوع حرفه‌ای و شکیل آن‌ها نیز زیاد گران نیست.

چند نمونه از انواع فلوت را در زیر آورده‌ایم:

فلوت ریکوردر یاماها مدل YRS 23

کدام ساز موسیقی را برای نواختن انتخاب کنیم؟

باسون و ابوا نیز مستم نگهداری و مراقبت زیادی هستند و البته قیمت آن‌ها نیز تقریبا زیاد است. علاوه بر استفاده‌ی این نوع ساز‌ها در سبک موسیقی کلاسیک، در سبک‌های مختلف دیگری از جمله سبک موسیقی جاز، فولک (محلی) و پاپ نیز به کار می‌روند.


ساز‌های برنجی (Brass instruments)

ساز‌های برنجی، هم به آسانی در دسترس هستند و هم قیمت معقولی دارند. این ساز‌ها صدای قوی و پر حجمی ایجاد می‌کنند و یادگیری مقدماتی آن‌ها نیز زیاد سخت نیست. ساز‌های برنجی نسبتا بزرگ هستند، اما اندازه‌های کوچک آن‌ها هم برای کودکان وجود دارد. شیپور فرانسوی (French Horn) یکی از سخت‌ترین ساز‌های برنجی برای یادگیری به حساب می‌آید؛ چرا که شمار زیادی نت موسیقی، تنها از طریق تغییر دادن شکل لب‌ها به وجود می‌آید.

برای انتخاب یک ساز موسیقی از این نوع، این نکته را هم لازم است اشاره کنیم که این ساز برای افراد سخت کوش و مصرّی که دوست دارند خود را به چالش بکشند، مناسب است؛ ولی ارزشش را دارد به این خاطر که همواره نیاز به نوازنده‌ی شیپور در گروه‌ها و ارکستر‌های موسیقی وجود دارد.

ترومپت (Trumpet) نیز سازی است که حمل و نقل راحتی دارد و برای افراد مستقل و دارای روحیه‌ی اجتماعی مناسب است. ترومپت‌های زیادی در اجرا‌های موسیقایی وجود دارد؛ اما نکته‌ای که در مورد انتخاب یک ساز موسیقی باید در مورد ترومپت بدانیم، این است که تغییر دادن ساز از ترومپت به سمت دیگر ساز‌های برنجی، مهارت نسبتا بالایی می‌خواهد. این موضوع نیز به دلیل شکل دهان یا دهانه‌ی این ساز است.

ترومپت  مدل S03

کدام ساز موسیقی را برای نواختن انتخاب کنیم؟

ترومبون (Trombone) ساز برنجی دیگری است که از قیمت مناسبی برخوردار است، اما حمل و نقل آن دشوار است؛ اگرچه باید اشاره کرد که کودکان به آسانی و در همان ابتدای کار مجذوب این ساز می‌شوند و صدای خوبی هم می‌توانند از این ساز بیرون آورند. ترومبون برای افراد هنردوست و نسبتا اجتماعی که تمایل به ابراز وجود و نشان دادن خود دارند، مناسب است.

توبا (Tuba) نیز یک ساز برنجی خیلی بزرگ و گران است. به دلیل کم بودن تعداد نوازندگان توبا، یادگیری این ساز می‌تواند فرصتی برای زودتر وارد شدن به ارکستر باشد. این ساز برای افرادی که از عضویت داشتن در یک گروه لذت می‌برند، عالی است.

در هنگام انتخاب یک ساز موسیقی از بین بادی‌ها و یا برنجی ها، باید به وضعیت سلامت خودتان نیز توجه داشته باشید. ریه‌های قوی، یک ضرورت در انتخاب این نوع ساز‌ها می‌باشد؛ بنابراین کسانی که مشکلات تنفسی دارند، بهتر است سازشان را از سایر گروه‌های سازی انتخاب کنند.


ساز‌های کلیدی یا شستی دار (Keyboard instruments)

اصلی‌ترین ساز کلیدی، پیانو است که همه جا نشانی از حضور خود دارد. پیانو، یک پایه‌ی تئوریکی عالی برای یادگیری هر نوع ساز دیگری ایجاد می‌کند؛ بنابراین یک ساز ایده آل برای شروع است. این ساز بدنه‌ی بزرگی داشته و به آسانی قابل حمل نیست؛ اما می‌شود گفت دکور زیبایی به هر مکانی می‌دهد.

حتی اگر شما مدتی باشد که نواختن پیانو را متوقف کرده باشید. در انتخاب یک ساز موسیقی شستی دار، و به خصوص پیانو، باید اشاره کرد که قطعات موسیقی مختص پیانو بسیار متنوع است و شما می‌توانید به آسانی یکی را تهیه کنید و حدی برای آن متصور نیست. واضح است که هرچه قیمت این ساز بالاتر رود، کیفیت آن نیز بیشتر می‌شود؛ اما نکته‌ی جالبی در مورد پیانو وجود دارد، این که اگر شما در یک مدرسه‌ی موسیقی و یا آکادمی شرکت کنید، معمولا انواع مختلفی از پیانو و با کیفیت‌های متفاوت برای استفاده‌ی شما وجود دارد. پیانو برای افراد مستقل و کسانی که شخصیت آرامی دارند، مناسب است.

به این دلیل که پیانو معمولا یک ساز سولو (Solo) محسوب می‌شود. (یعنی نواختن آن به تنهایی و بدون همراهی ساز‌های دیگر نیز صدای خوبی دارد.) البته این بدان معنا نیست که پیانو نمی‌تواند با یک یا چند ساز دیگر نواخته شود و یا این که در ارکستر‌ها کاربرد ندارد. پیانو سازی است که بسیار منعطف و تطبیق پذیر با انواع سبک‌هایی است که از کلاسیک شروع می‌شوند و رفته رفته به سمت سبک موسیقی پاپ می‌روند. نوازندگان پیانو می‌توانند در جریان پیشرفت خود به سمت ساز‌های دیگری نیز، همچون ارگ (Organ)، هارپسیکورد (Harpsichord) یا آکاردئون (Accordion) بروند.

پیانو دیجیتال یاماها مدل CLP-665GP

کدام ساز موسیقی را برای نواختن انتخاب کنیم؟


ساز‌های ضربه‌ای (Percussion instruments)

ساز‌های ضربه‌ای حجیم هستند و سر و صدای زیادی هم دارند؛ بنابراین در هنگام نواختن این ساز ها، باید اتاقتان را از نظر صوتی عایق کنید تا این سرو صدا‌ها به بیرون نرود. نواختن این ساز‌ها بسیار سرگرم کننده است و یادگیری آن‌ها هم نسبتا ساده می‌باشد. همچنین مسیر شغلی خوبی در ارکستر برای این ساز وجود دارد.

دف سما مدل 3 مهر کد IR-20

کدام ساز موسیقی را برای نواختن انتخاب کنیم؟

نوازندگان طبل (Drum) قابلیت جذب زیادی برای نوازندگی در ارکستر‌ها را دارند. نواختن طبل برای افراد پر انرژی بسیار مناسب است. این موضوع با مشاهده‌ی کسانی که در سبک جاز و یا راک طبل می‌نوازند، کاملا واضح است. در انتخاب یک ساز موسیقی از دسته‌ی ضربه‌ای ها، می‌توان همچنین به این نکته اشاره کرد که ساز‌های ضربه‌ای و به خصوص طبل، برای آن دسته از کودکانی که نیاز به آموزش‌های خاص دارند، مثلا کودکانی که از اتیسم رنج می‌برند، بسیار رضایت بخش است و احساس امنیت روانی را به هنگام نواختن در آن‌ها ایجاد می‌کند.

تنبک شیرانی مدل نونهال

کدام ساز موسیقی را برای نواختن انتخاب کنیم؟

ساز‌های موسیقی که در این مقاله مورد بررسی قرار گرفتند، بیشتر کلاسیک گونه هستند و همچنین تنها ساز‌های این عرصه نیستند. ساز‌های گوناگون بیشتری نیز وجود دارند که به دلیل این که به راحتی در یک گروه جای داده نمی‌شدند، در اینجا ذکر نشده اند. مهم نیست که شما تصمیم می‌گیرید که چه سازی را برای نواختن انتخاب کنید؛ بلکه مهم‌ترین جنبه این است که عاشق نوازندگی و شنیدن صدای آن ساز باشید.


رومه جام‌جم: سال‌هاست در موسیقی ایرانی فعالیت می‌کند، اما حالا یکی دو سالی است دور دور اوست و هر خبر و نظری از او به صدر اخبار موسیقی می‌آید؛ بی‌حاشیه است و کار خودش را می‌کند و همین باعث شده میله‌های نمودار محبوبیت او روز‌به‌روز ارتفاع بیشتری بگیرند. در این پس‌زمینه، او هر کاری می‌کند بسیار مورد توجه قرار می‌گیرد، خواه برگزرای کنسرت رایگان در یکی از بوستان‌های تهران باشد، خواه انتشار آلبومی تازه و خواه شیطنت و بازی با کودک خردسالش فربد.

همین ویدیویی را می‌گوییم که معتمدی با آن از خیلی‌ها دل برد جایی که فربد را به روی دوش داشت و با یک بازی ساده پسرش را از خنده به ریسه انداخته بود. بله، حالا معتمدی در موقعیتی قرار دارد که همه دوست دارند تهیه‌کننده آلبوم‌هایش و برگزارکننده کنسرت‌هایش باشند و تیتراژ مجموعه‌های تلویزیونی‌شان را به او بسپارند. این موقعیت استثنایی از وقتی ایجاد شد که او، پیش از همایون شجریان که ایده برگزاری کنسرت رایگان در سطح شهر را مطرح کرده بود توانست آن را اجرایی کند. پس از آن، خواندن برای چند تیتراژ شنیدنی مثل سریال لحظه گرگ و میش» و فیلم تختی» و همچنین حضور گرم و دلنشین‌اش در برنامه خندوانه که نشان داد او چه تسلطی بر موسیقی ایرانی دارد و از این تسلط هیچ پلی به تبختر و نگاه از بالا به پایین نزده است، بر محبوبیتش افزود.

پسر بی‌حاشیه موسیقی ایران در اوج

معتمدی حالا در آستانه دو اتفاق دیگر ایستاده است؛ نخست گل‌کردن آلبوم تازه‌اش حالا که می‌روی» که دیروز از آن رونمایی شد و نیز برگزاری کنسرتی با بلیت‌های ارزان‌قیمت که با هشتگ #هنر_برای_همه داغ شده است و قرار است آخر همین ماه در تهران برپا شود.

اختتامیه بهار با کنسرت ارزان

بدیهی بود که حالا و پس از برگزاری کنسرت رایگان، معتمدی نمی‌توانست به‌راحتی، کنسرت‌هایی مثل دیگران با بلیت‌های چند صدهزار تومانی برگزار کند. او می‌بایست این شیب را ملایم طی می‌کرد تا به چشم نیاید. همین‌طور هم شده و بلیت‌های تازه‌ترین کنسرتش، با ارقام ۲۵ تا ۸۵ هزار تومان به فروش می‌رسد. فراتر این‌که، این کنسرت، خیریه خواهد بود و عواید حاصل از آن قرار است صرف یاری به سیل‌زده‌های کشور شود. برای اجرای معتمدی، که در واپسین روز خرداد در سالن میلاد نمایشگاه بین‌المللی روی صحنه خواهد رفت و به نوعی اختتامیه بهار است از همین حالا می‌شود استقبالی چشمگیر را پیش‌بینی کرد، چون که معتمدی قرار است همه آثار معروف اخیرش، چون آرام من»، حالا که می‌روی»، تختی»، سیانور» و. را در این کنسرت اجرا کند.

تصمیم او برای ارائه بلیت‌های ارزان‌قیمت و نیز اختصاص عواید برگزاری کنسرت، طبعا روی بازار کنسرت‌ها تاثیرات مثبتی خواهد داشت.

پختگی سال‌ها پس از لطفی و علیزاده

در میانه دهه ۸۰ وقتی محمدرضا لطفی، پس از سال‌ها به کشور بازگشت، هوادارانش خیال‌های متعددی در سر می‌پروراندند؛ مثلا این‌که او دوباره زوج طلایی لطفی ـ شجریان را احیا و با اجرا‌هایی جدید آثار خاطره‌انگیز دهه شصت موسیقی ایرانی را یادآوری کند. لطفی، اما خیال دیگری در سر می‌پروراند. او بر خواننده‌ای جوان متمرکز شده بود و دنبال تجارب دیگرگونی بود. کسی که آن روز‌ها بین نوازنده‌های گروه همنوازان شیدا می‌نشست، با دست راستش یک گوش را می‌پوشاند و آوازش را بلند می‌خواند، محمد معتمدی بود؛ سی‌وچندساله و کم‌سابقه در سطح اول موسیقی ایران. او بعد‌ها با حسین علیزاده هم همکاری کرد و آنجا هم اتفاقا جایگزین ضلع مهم علیزاده ـ شجریان شد.

پسر بی‌حاشیه موسیقی ایران در اوج

پس از همکاری با این دو آهنگساز بزرگ موسیقی، او با آهنگساز‌های موفق دیگری هم همکاری کرد و بسیار پر کار بود. حالا، اما تازه‌ترین آلبومش یعنی حالا که می‌روی»، پس از همه این تجارب او را به اوج کار خودش رسانده است. حالا او به جایی رسیده که هوادار به معنای واقعی کلمه دارد؛ از آن‌ها که ماه‌ها پس از انتشار پیش‌خبر انتشار یک آلبوم منتظر انتشارش می‌مانند و وقتی هم منتشر شد تا ماه‌ها با قطعات آن روزشان را شب می‌کنند. حالا که می‌روی» هم حاوی قطعات بسیارشنیده شده و محبوب است و هم حنجره معتمدی را در اوج پختگی خود به نمایش گذاشته است.

شگفتی در نشست خبری

اتفاقا دیروز نشست خبری انتشار این آلبوم تازه برگزار شد. نشست در سازمان هنری رسانه‌ای اوج برگزار شد و علاوه بر معتمدی، محمدمهدی سیار (شاعر)، فرید سعادتمند (آهنگساز)، احسان خداپرست (قائم‌مقام مرکز مأوا که زیر مجموعه سازمان اوج است) و شاهد صادق‌پور (تهیه‌کننده) آلبوم موسیقی حالا که می‌روی» هم حضور داشتند.

معتمدی حتی پیش از آنکه برای کنسرت ۲۹ خردادش به دنبال شگفت‌زده‌کردن مخاطبانش باشد، در همین نشست برای آن‌ها برگی رو کرد تا هم شگفت‌زده‌شان کند و هم برای کنسرت آماده. در حالی که چندان مرسوم نیست خواننده‌ها در نشست‌های خبری بزنند زیر آواز، او خیلی صمیمی و به‌ناگهان بخشی از قطعه حالا که می‌روی را برای خبرنگار‌ها اجرا کرد و حالا ویدئوی این بخش از نشست هم در حال دست‌به‌دست‌شدن است.

محمد معتمدی در این نشست با ابراز خوشحالی از انتشار این آلبوم گفت: از زمانی که ما سه نفر می‌خواستیم کار مشترکی انجام بدهیم تا امروز مسیر زیادی را طی کردیم. تنها جایی که نخواست در کار اعمال نظر کند و به ما اجازه داد کار را با دست باز آغاز کنیم مجموعه مأوا بود. مجموعه حالا که می‌روی برگرفته از اصالت موسیقی ایرانی، اما با فضای موسیقی جدید امروز است. در واقع این اثر موسیقی ایرانی به‌روز شده است. ما دوست داشتیم با موسیقی اصیل ایرانی کاری کنیم که مخاطب عام را درگیر یک آلبوم کنیم.

پسر بی‌حاشیه موسیقی ایران در اوج

معتمدی همچنین در پاسخ به سوالی که خبرنگار ایسنا درباره طرح برگزاری کنسرت ارزان‌قیمت معتمدی مطرح شده پرسید، گفت: بخشی از پیام‌هایی که برای من می‌آید این است که آقای معتمدی خیلی طرفدارتان هستیم، اما (به دلایل اقتصادی) نمی‌توانیم به کنسرت شما بیاییم. این پیام‌ها مثل پتک روی سر ما کوبیده می‌شود. مدت‌ها است دنبال راهکاری در این زمینه هستم. در این شرایط بد اقتصادی هم می‌توان کاری کرد مردم بتوانند به کنسرت بیایند. در این شرایط می‌توانیم تدابیری بیندیشیم تا سالن‌هایی که کمتر استفاده می‌شود برای کنسرت مورد استفاده قرار بگیرد و با جذب اسپانسر می‌توانیم این کار را انجام بدهیم. من تلاش می‌کنم برای عید امسال این طرح را پیاده کنم، اما بعید می‌دانم به اجرای صحنه‌ای این آلبوم برسد. برای کنسرت حالا که می‌روی باید شرایط را آماده‌سازی کنیم. بازار موسیقی اقتصادی دارد که نمی‌توانیم آن را به هم بزنیم، اما می‌توانیم کار‌هایی انجام بدهیم. منتهی برای برگزاری کنسرت ارزان‌قیمت نیست.

این حرف آخر معتمدی نشان می‌دهد حرکت او به سمت برگزاری کنسرت‌های ارزان، هیجانی و از روی احساسات نیست و او مناسبات اقتصادی بازار اجرای صحنه‌ای موسیقی در ایران را درک کرده است.


رومه همشهری - ندا انتظامی: برگزاری کنسرت کیهان کلهر همواره یک واقعه مهم در حوزه موسیقی محسوب می‌شود؛ چه از زمان فروش بلیت که در عرض زمان کم بلیت‌ها به سرعت فروش می‌روند و چه در زمان اجرا که مخاطبان با رضایت کامل از سالن خارج می‌شوند. ۴ اسفند سال گذشته کیهان کلهر در صفحه شخصی خود از برگزاری کنسرت در فروردین‌۹۸ و آغاز فروش بلیت در صبح روز بعد خبر داد. استقبال مخاطبان چنان گسترده بود که در همان ابتدای شروع فروش، بلیت‌ها به پایان رسید. این امر مجددا در سال جدید با تمدید کنسرت تکرار شد و بلیت‌های این اجرا‌ها به سرعت به پایان رسید.

کلهر؛ صدای شهر خاموش

آلبوم بین‌المللی براساس بداهه‌نوازی

شهرخاموش» نام آلبوم بی‌کلامی است که توسط کیهان کلهر به همراه بروکلین رایدر (کوارتت زهی آمریکایی) به سفارش دانشگاه هاروارد برای سازبندی و اجرای کوارتت ساخته شده است. شهر خاموش» مورد استقبال قرار گرفت و هم در ایران و هم در خارج کشور هنرمندان و منتقدان آن را ستودند و در جدول بهترین آلبوم‌های کلاسیک متقاطع بیلبورد به جایگاه هجدهم دست یافت. این آلبوم در شهر‌های اروپا و آمریکا مثل لندن، نیویورک، ویرجینیا، شیکاگو و مینیاپولیس اجرا شد و مورد استقبال قرار گرفت. حال بعد از تور اجرای آن در جهان و بعد از ۱۱ سال شهر خاموش» در زادگاه کلهر اجرا می‌شود.

ایده اصلی از کجا آمد؟

کیهان کلهر، آهنگساز ایرانی در دوران طلایی موسیقی ایران همکاری خود را با هنرمندان ایرانی همچون محمدرضا شجریان، علی‌اکبر مرادی، شهرام ناظری، حسین علیزاده و گروه دستان ثبت کرد که حاصل این همکاری آلبوم‌های شب، سکوت، کویر»، فریاد»، سفر به دیگر سو»، بی‌تو به‌سر نمی‌شود»، فریاد»، نوروز»، در آینه آسمان» و . بوده است. کیهان کلهر زمانی که ۱۷ سال داشت، مقیم ایتالیا شد و سپس برای ادامه تحصیل به کانادا رفت و در رشته آهنگسازی از دانشگاه کارلتون اتاوا فارغ‌التحصیل شد.

هرچند که این آهنگساز ۵۵ ساله ایرانی زمان زیادی را در خارج از ایران گذرانده است، اما موسیقی او به‌شدت رنگ و بوی ایرانی دارد و برای شناساندن موسیقی ایران در آن سوی مرز‌ها تلاش بسیار کرده است. تلاش او و البته همکاری با هنرمندان درجه اول بین‌المللی همچون اردال ارزنجان (نوازنده باغلاما اهل ترکیه)، شجاعت حسین‌خان (نوزانده و آهنگساز هندی)، کوارتت کرونوس (Quartet Kronos) (جاده ابریشم)، یویوما، ارکستر فیلارمونیک نیویورک و رامبراندت تریو (گروه موسیقی هلندی) باعث شد که موسیقی ایران در همه جای دنیا شنیده شود. پس جای تعجبی ندارد که دانشگاه هاروارد سراغ او بیاید.

کلهر پیش از این درباره این ایده گفته بود: قطعه اصلی آلبوم شهر خاموش» در سال۲۰۰۴، به سفارش دانشگاه هاروارد برای ترکیب کوارتت زهی نوشته و اجرا شد و بعد از نظر سازبندی و شکل اجرا بازبینی شد که ساز کنتر‌باس و ساز‌های کوبه‌ای به آن اضافه شده است. این قطعه برای نخستین‌بار در کارنگی‌هال نیویورک به وسیله همین نوازندگان اجرا شد و بعد‌ها در کنسرت‌های دیگر. هدف ابتدایی در به‌وجود آمدن شهر خاموش ترکیب موسیقی بداهه و موسیقی از پیش‌نوشته‌شده در یک قطعه موسیقی بود که تمام اعضای گروه براساس چارچوب‌های مشخص‌شده در آن شرکت می‌کنند و در شکل‌گیری و صدا‌دهندگی نهایی به یک اندازه مؤثرند.»‌

تم ایرانی به اضافه مینیمالیسم مدرن

کیهان کلهر و بروکلین رایدر که در پروژه راه ابریشم» با هم همکاری کرده بودند، در آلبوم شهر خاموش» تصمیم گرفتند که پیچیدگی موسیقی سنتی ایرانی را با ساده‌گرایی (مینیمالیسم) مدرن تلفیق کنند. این آلبوم با استقبال مواجه شد و در شهر نیویورک، ایالت مینه‌سوتا، دانشگاه شیکاگو، ویرجینیا، دانشگاه هاروارد، کالیفرنیا و . اجرا شد.

کلهر؛ صدای شهر خاموش

در اجرا‌ها هنرمندان مختلف و بین‌المللی کلهر را همراهی کردند. گاهی تمام نوازندگان اصلی آلبوم او را همراهی کردند و گاهی هم یویو‌ما، نوازنده چیره‌دست ویولن سل چینی-آمریکایی او را همراهی کرد. اما در اجرای شهر خاموش» در ایران نوازندگان ایرانی کیهان کلهر را همراهی می‌کنند: پدرام فریوسفی (ویولن)، نیلوفر محبی (نوازنده ویولن)، میثم مروستی (ویولا)، آتنا اشتیاقی (ویولن‌سل) و بهتاش ابوالقاسم (ساز‌های کوبه‌ای). اگر در آلبوم شهر خاموش» نوازنده‌های خارجی بودند و تنها ۲ هنرمند ایرانی یعنی سیامک آقایی (تمبک و سنتور) و علی بوستان (طراح جلد) کلهر را همراهی کردند، در این کنسرت تنها تونی اوور واتر، نوازنده هلندی با نوازندگی کنترباس حضور دارد.

جهانی‌ترین چهره موسیقی ایران

نام کیهان کلهر چندین‌بار در جایزه گرمی مطرح شده است. در سال‌۲۰۰۴ نامزد جایزه گرمی شد و در پنجاه‌و‌نهمین مراسم جایزه گرمی، او به همراه گروه جاده ابریشم به رهبری یویوما توانستند با آلبوم sing me home موفق به کسب جایزه گرمی بهترین موسیقی جهانی شوند. کلهر همچنین جایزه فعالیت هنری انسان‌دوستانه آیزاک اشترن، به‌خاطر کمک به بشریت و مسائل انسانی از طریق موسیقی، در مسابقه بین‌المللی ویولن ایزاک اشترن شانگ‌های را در سال ۲۰۱۸ کسب کرده است.

جای خالی کوارتت زهی آمریکایی

جای گروه بروکلین رایدر که پایه اصلی ساخت و اجرای این آلبوم است، در این اجرا‌ها خالی است. شاید باید دلیل آن را در خرداد‌۱۳۹۴ دانست که به‌دنبال ممانعت اداره اماکن نیروی انتظامی، کیهان کلهر با دلخوری اعلام کرد که دیگر در ایران اجرایی نخواهد داشت. وی تأکید کرد که تا زمانی که فرهنگ و هنر ایران گروگان زورگیری و زورآزمایی جناح‌های ی است و خط‌مشی مشخصی برای اینگونه فعالیت‌ها تعریف و اجرا نشده، از انجام هرگونه فعالیت در ایران خودداری خواهد کرد. کار‌کردن برای او در کشور‌های دیگر به‌راحتی تحقق می‌یابد، اما در مقطعی کار‌کردن برای این هنرمند ایرانی درکشورش چندان راحت نبوده است و خبر‌های لغو کنسرت او بازتاب گسترده‌ای داشت. گرچه کلهر اعلام کرده بود که دیگر در ایران کنسرت نمی‌گذارد، اما او درسال‌۱۳۹۵ مجددا کنسرت خود را برگزار کرد. استقبال از کنسرت‌های او گواه علاقه مردم به هنر این چهره جهانی است.

شهر خاموش، شهر درد

کلهر؛ صدای شهر خاموش

۲۱ تا ۳۱ فروردین کلهر آلبوم شهر خاموش» را برای مخاطبان تهرانی در تالار وحدت می‌نوازد. طبق برنامه‌ریزی‌های انجام‌شده بعد از برگزاری این کنسرت‌ها، گروه اجرا‌های زنده دیگری را نیز در شهرستان‌ها برگزار خواهد کرد. این آلبوم در زمان انتشار خود به کودکان شهر حلبچه تقدیم شد و حال کلهر با توجه به سیل اخیر ایران بخشی از عواید فروش بلیت آن را به سیل‌زدگان اهدا می‌کند.

او در این‌باره در صفحه شخصی اینستاگرام خود نوشت: بخشی از درآمد حاصل از کنسرت‌های پیش‌رو صرف یاری‌رساندن به هم‌میهنان گلستانی می‌شود و شما عزیزانی که یک ماه پیش بلیت کنسرت‌ها را تهیه کردید، پیشاپیش در این کمک‌رسانی سهیم هستید.» اجرای روز اول کنسرت با قطعه تُرقه» از ساخته‌های کلهر شروع شد. سپس قطعه آتشگاه» اثر کالین جیکوبسن اجرا شد. کلهر در توضیح این قطعه گفت: جیکوبسن ۱۴ سال پیش در جریان همکاری ما در پروژه راه ابریشم به ایران آمد و سفری به اصفهان داشت. آنجا تحت‌تأثیر یک آتشگاه باقیمانده از دوره ساسانی قرار گرفت و این قطعه را برای کوئینتت زهی و کمانچه نوشت.» قطعه معشوق، ناامیدم مکن» اثر دیگری از همین آهنگساز اجرا شد که در آلبوم شهر خاموش با نام در انتظار باران» بر محور داستان لیلی و مجنون ساخته شده است.

قطعه آخر اجرای شهر خاموش» بود. به گزارش هنر آنلاین، کلهر پیش از اجرای این قطعه گفت: این آهنگ با فضای فعلی جامعه نیز تناسب دارد، چون متأسفانه سال جدید را خوب شروع نکردیم و همه ما متاثر از بلای طبیعی هستیم که بر مردم ما نازل شد. مشکلات هموطنان سیل‌زده ما از حد تصور خارج است و نمی‌توانیم درک کنیم که آن‌ها چه سختی‌هایی را متحمل شده‌اند. بیایید چشم‌های خود را ببندیم و امشب به یاد آن‌ها باشیم و امید داشته باشیم که سال را خیلی بهتر آغاز کنیم.»


رومه شهروند - مهدی فیضی‌صفت: اوایل دهه ٨٠، دوران اوج‌گیری موسیقی پاپ در ایران و ظهور ستاره‌هایی جدید در داخل کشور بود. مردمی که تا آن زمان ماه‌ها انتظار می‌کشیدند تا نوار کاست یا ویدیویی از خوانندگان محبوب‌شان در آن سوی آب‌ها به دست‌شان برسد، به سمت جوانانی در حوالی خودشان کشیده شدند که ترانه‌هایی مطابق سلیقه آنها می‌خواندند. محسن چاووشی، محسن یگانه، فرزاد فرزین، احسان خواجه‌امیری و رضا صادقی، خوانندگانی بودند که توانستند به سرعت هوادارانی تیفوسی برای خود دست‌وپا کنند.
 
در این میان خوانندگان دیگری نیز بودند که صدای آنها از ضبط خودرو‌های خیابان‌های سراسر ایران شنیده می‌شد اما خیلی زود فراموش شده و از صحنه کنار رفتند. اتفاقی که در سینما و فوتبال هم نمونه‌های مشابه زیادی دارد. در این گزارش نقبی به خاطرات تعدادی از این خواننده‌ها می‌زنیم که در دهه ٨٠ به شهرت رسیدند اما دیگر نامی از آنها شنیده نمی‌شود.

 ضلع شکسته مثلث طلایی
 
جرقه‌هایی که ناپدید شدند

سال ١٣٨٤ دو خواننده با نام مشابه محسن»، بازار موسیقی را به تسخیر خود درآوردند. چاووشی و یگانه با آهنگ نشکن دلمو» توجه مخاطبان در همه رده‌های سنی را به خود جلب و عنوان آهنگ هیت» ‌سال را از آن خود کردند. این دو کارهای زیادی را با همخوانی یکدیگر به انتشار رساندند که مورد اقبال عمومی نیز قرار گرفت اما این مثلث، ضلع سومی هم داشت؛ حامد ‌هاکان. صدای او در قسمتی از آهنگ نشکن دلمو» نیز شنیده می‌شد و در دیگر آهنگ پرطرفدار چاووشی و یگانه یعنی آهای خبر نداری» نیز حضور داشت اما برخلاف آن دو که توانستند مسیر حرفه‌ای را به‌طور صعودی ادامه دهند و با انتشار آلبوم‌های رسمی به هواداران میلیونی خود اضافه کنند، ‌هاکان کم‌کم از صحنه موسیقی محو شد. هر چند او در سال‌های بعد تک‌آهنگ‌هایی را روانه بازار کرد اما هیچ‌گاه نتوانست ذره‌ای از محبوبیت ١٠‌سال قبل خود را زنده کند. چاووشی که در دوران فعالیت زیرزمینی خود چندین آهنگ دوصدایی مانند قاتل حرفه‌ای»، یه دل دارم» و شهد مسموم» را همراه با‌ هاکان منتشر کرده بود، بعدها گفت که از همکاری با این خواننده احساس پشیمانی می‌کند چون او با اعتبارش بازی کرده است.
 


 کپی‌های تمام‌نشدنی
 
جرقه‌هایی که ناپدید شدند

اوایل و اواسط دهه ٨٠ زمانی بود که خواننده‌هایی با پیروی از سبک و حتی تقلید صدای سیاوش قمیشی قصد داشتند برای خود مخاطب دست‌وپا کنند. معروف‌ترین چهره‌ها در این زمینه محسن چاووشی و مجتبی کبیری بودند. چاووشی کم‌کم راه خود را جدا و با ایجاد سبکی مختص به خود، حتی مقلدانی نیز پیدا کرد اما آلبومی در ‌سال ١٣٨٥ به بازار آمد که حتی نام فامیلی خواننده آن با قمیشی یکی بود. آن زمان هنوز دانلود به این شدت گسترش پیدا نکرده بود و مردم CD آلبوم‌های مورد علاقه خود را از استریوها و به‌خصوص کافی‌نت‌ها البته به صورت کپی! تهیه می‌کردند. آلبومی با صدای کیارش قمیشی به نام رو در و دیوار این شهر» در اوج محبوبیت چاووشی و یگانه، نگاه‌ها را به سمت خود جلب کرد. بعدها مشخص شد نام واقعی این خواننده جوان محمد زارع است. قطعه محبوب دیگر این آلبوم وقتی رفتی باز هوا بد شد» نام داشت که عده زیادی تا مدت‌ها فکر می‌کردند خواننده آن رضا صادقی است! زارع چند آلبوم دیگر ازجمله دیوانه از قفس پرید» و رو در و دیوار این شهر ٢» را منتشر کرد اما هیچ‌گاه نتوانست به موفقیت گذشته خود بازگردد.
 


 خوابو از چشام بگیر.
 
جرقه‌هایی که ناپدید شدند

اگر در سال‌های ٨٤ و ٨٥ از دسته آدم‌هایی بودید که باید صبح زود از خواب بیدار می‌شدید تا به محل کار، مدرسه یا دانشگاه بروید و هنگام خوردن صبحانه، تلویزیون را نیز روشن می‌کردید، بعید است آهنگ راز» را نشنیده باشید. خوابو از چشام بگیر مثل همیشه. بگو عمر عاشقی تموم نمیشه» با صدای انرژیک و زیبای مازیار عصری، خواب را از سر هر کسی می‌پراند! از این آهنگ استقبال فوق‌العاده‌ای صورت گرفت و بارها و بارها از صداوسیما و حتی شبکه‌های ماهواره‌ای پخش شد. او که در شانزدهمین جشنواره تولیدات صداوسیما عنوان برترین خواننده پاپ را هم از آن خود کرده بود، همکاری‌هایی با بنیامین بهادری و گروه آریان نیز انجام داد اما دیگر کسی شور و هیجانی برای شنیدن صدای مازیار عصری نداشت. او هنوز هم هرازگاهی به مناسبت جشن‌ها و اعیاد در تلویزیون حاضر می‌شود و به اجرا می‌پردازد.
 


شهرت تنها با یک آهنگ

تعداد خواننده‌هایی که در دهه ٨٠، آثار هیت منتشر می‌کردند اما کسی نام‌شان را نمی‌دانست، کم نبود. یه روزی یه روزگاری. حرف بین ما نگاه بود» بعید است حداقل یک بار این آهنگ به گوش‌تان نخورده باشد. صدایی غمگین با تحریرهای زیاد که با این قطعه، جای خود را در میان مخاطبان موسیقی باز کرد. پویان» نام خواننده این کار بود که از شاگردان مجتبی عسگری (یکی از خوانندگان جوان عرصه موسیقی سنتی) محسوب می‌شد. او بعد از این کار تقریبا از موسیقی محو شد. پویان مدتی بعد آهنگ اما افسوس تو رو خواستن دیگه دیره» از ساخته‌های استاد تورج شعبان‌خانی را که توسط بسیاری از خواننده‌ها مانند فریدون آسرایی اجرا شده، بازخوانی کرد اما هیچ‌گاه نتوانست حتی به موفقیتی که با آهنگ عروسک» کسب کرده بود، نزدیک شود.

حالا من یه آرزو دارم.

حالا من یه آرزو دارم تو سینه. که دوباره چشم من تو رو ببینه.» شاید اسم خواننده این ترانه را نمی‌دانید و هیچ وقت هم آلبوم او را گوش نکرده‌اید اما احتمالا حداقل یک بار آن را شنیده‌اید. آهنگی که در عروسی، جشن تولد و حتی مراسم عزا پخش می‌شد و نشان از محبوبیت بالای ترانه‌ سال آن زمان داشت. آرش دلفان با انتشار آلبومی در شهر چالوس مازندران، بازار موسیقی ایران را قبضه کرد. آلبومی به نام چالوس» که با صدای خاص خواننده و ملودی‌های ساده گیتارش به دل مخاطبان نشست. آلبوم بدبیاری» این خواننده با قطعه‌ای به همین نام نیز با استقبال مواجه شد اما دلفان هم کم‌کم سیری نزولی را طی کرد و دیگر اثری از او شنیده نشد. در‌سال ١٣٩١ ریمیکس آهنگ هوای دل» یا همان حالا من یه آرزو دارم.» با همخوانی کامران مولایی منتشر شد اما دیگر توجه کسی را به خود جلب نکرد. البته در سریال پایتخت، رحمان» و رحیم» وقتی موهای نقی» و ارسطو» را کوتاه می‌کردند این آهنگ را زیر لب می‌خواندند تا نشان دهند آرش دلفان حداقل هنوز در زادگاه خود محبوب است.
 


 دلم عاشقت نمیشه.
 
جرقه‌هایی که ناپدید شدند

سال ٨٥ خواننده‌ای جوان با آهنگی به نام تقدیر»، بمبی را در عرصه موسیقی پاپ ترکاند. کمتر کسی این آهنگ را به اسم می‌شناسد و برای جست‌وجوی آن در سایت گوگل بهتر است مصرع اول ترانه را تایپ کند! دلم عاشقت نمیشه. اینو خوب بدون همیشه. که من از آهن و سنگم. ولی تو از جنس شیشه» قطعه‌ای بود که در تلفن همراه اکثر جوانان پیدا می‌شد. تنظیم این کار را کیارش پوزشی، یکی از اعضای گروه سون» انجام داده بود. شهاب بخارایی با تحریرهای صدای خود و ملودی‌های ضربی کارهایش مورد توجه قرار گرفت. هیچ یک از کارهای دیگر آلبوم اول او یعنی منو بشناس» به اندازه آهنگ تقدیر» شنیده نشدند. بخارایی یک‌سال بعد آلبومی به نام بی‌قرار» را منتشر کرد اما تکرار موفقیت یکی از هیت‌ترین آهنگ‌های ‌سال ٨٥، نشدنی بود. گفته می‌شد قرار است او پس از هفت‌سال سکوت، آلبومی جدید به بازار بفرستد اما هنوز این اتفاق رخ نداده است. شهاب بخارایی، یکی دیگر از صداهایی بود که می‌توانست به یکی از قطب‌های نسل نو موسیقی پاپ بدل شود اما خیلی زود در ذهن مخاطبان موسیقی کمرنگ شد.
 


 هم‌ترانه یاد من باش.
 
جرقه‌هایی که ناپدید شدند

آخرین روزهای تابستان‌ سال ٨٤ بود که آلبوم روزهای بی‌خاطره» با صدای سیاوش قمیشی منتشر شد. مثل همیشه یغما گلرویی با سه ترانه حضور پررنگی در این آلبوم داشت. قطعه هم‌ترانه» در کنار تصور کن» به سرعت در میان جوانان دست‌به‌دست می‌شد اما در همان‌ سال به یکباره آلبومی در ایران منتشر شد که هم‌ترانه» را با آهنگسازی و البته صدایی جدید در خود داشت. گلرویی دلیل این اتفاق را اصرار خوانندگان برای بازخوانی کارهای موفق عنوان کرد. محمدرضا آزادپور با صدایی تحریری توانست در نخستین حضور خود در عرصه موسیقی به فروش خوبی دست پیدا کند. ترانه‌های موفق دیگر این آلبوم بنویس از خورشید»، سفر» و چی می‌خواستیم و چی شد» بودند که علت محبوبیت آن را می‌توان استفاده از فضاها و ریتم‌های مختلف برای در نظر گرفتن همه سلیقه‌ها دانست. چهره‌های سرشناسی مانند ترانه مکرم و بهنام ابطحی علاوه بر یغما گلرویی در این آلبوم حضور داشتند. آزادپور می‌توانست رقیبی جدی برای احسان خواجه‌امیری در سبک پاپ-سنتی باشد اما او مانند بسیاری از همکاران خود به دلیل پخش کلیپ‌های آثارش در شبکه‌های ماهواره‌ای ممنوع‌الکار شد و ٩، ٨ سال را به دور از موسیقی گذراند. آزادپور قصد داشت، آلبومی جدید را به بازار بفرستد اما مشخص نیست می‌تواند طرفداران گذشته‌اش را دوباره با خود همراه کند یا خیر.
 


وقتی که می‌رفتی.
 
جرقه‌هایی که ناپدید شدند

سال ٨٥ را می‌توان نقطه عطفی در موسیقی پاپ ایران دانست. ظهور خوانندگان زیادی که هر چند صدای بسیاری از آنها توانست به دل مردم بنشیند اما خیلی زود نیز محو شدند. آرش یوسفیان را می‌توان یکی از این افراد دانست. او با صدایی خش‌دار که بیشتر آهنگ‌هایش را در گام پایین می‌خواند، موفق شد نام خود را مطرح کند. قطعه یه دوستی ساده» از آلبومی به همین نام باعث شد یوسفیان نیز در کنار دیگر خوانندگان جوان و مشهور آن زمان قرار بگیرد. قطعه ظالم» از دیگر کارهای محبوب او بود که با استقبال مواجه شد. یوسفیان، ترانه‌سرایی و آهنگسازی کارها را نیز خودش برعهده داشت. البته به دلیل این‌که کارها به صورت رسمی منتشر نمی‌شد مانند آثار بسیاری از هم‌دوره‌ای‌های او، اطلاعات دقیقی از آلبوم‌ها و ‌سال انتشار آنها در دست نیست اما هر چه بود آرش یوسفیان را می‌توان یکی از جرقه‌های موسیقی پاپ در آن دوره دانست که البته خیلی زود نیز فراموش شد.
 


 نمی‌یاد اونی که دلم می‌خواد.
 
جرقه‌هایی که ناپدید شدند 

اواخر دهه ٨٠ به نوعی آشفته بازار موسیقی محسوب می‌شد، چون به یکباره تعداد خواننده‌ها افزایش پیدا کرد و هر روز ده‌ها و حتی صدها آهنگ از خوانندگانی منتشر می‌شد که اسم‌های ناآشنایی نیز داشتند. در این میان و در ‌سال ٨٧ یک صدای تازه به کامپیوترها و ضبط ماشین‌ها راه پیدا کرد. کیوان داوودی با آلبوم نمیاد» و آهنگ هیت خود به همین نام، رقبا را کنار زد. این آلبوم هشت قطعه دیگر نیز داشت که هیچ‌کدام به اندازه قطعه سرآلبومی با استقبال مواجه نشدند. داوودی ٦‌سال بعد آهنگی به نام بار آخر» را منتشر کرد که وجود یک نام روی کاور آن حتی کسانی را که به صدای او علاقه‌ای نداشتند، ترغیب کرد تا این آهنگ را گوش کنند. مرتضی پاشایی به‌عنوان تنظیم‌کننده در این اثر حضور داشت و همین نکته برای طرفداران او کافی بود تا این کار را دانلود کنند. البته استقبال چندانی از تک‌آهنگ داوودی نشد تا او نیز دوران موفقیت کوتاهی را تجربه کند.
 


 سر قرار؛ آهنگ و کلیپی پر سروصدا
 
جرقه‌هایی که ناپدید شدند

دهه ٨٠ شاهد صدایی جدید با سبکی امروزی بود که خیلی زود توانست نظر مثبت قشر جوان را به خود جلب کند. آریا جهان‌میرزایی با دو آهنگ دل من» و سر قرار» به پای ثابت موزیک‌پلیرهای نسل امروز تبدیل شد. دل من دست بردار. دیگه بسه انتظار. دیگه هی اسمشو تو به یاد من نیار. اون دیگه نمیاد. عمر تو هدر نكن. دل من دل من. منو دربه‌در نكن.» آهنگی به سبک آخه دل من» محسن یگانه بود که بیشتر به حرف‌زدن شباهت داشت و با توجه به تازگی این سبک مورد استقبال قرار گرفت اما آهنگ سر قرار» بود که باعث به شهرت رسیدن آریا» شد. آهنگی شاد با شعری کاملا ساده و به دور از اغراق‌های شعری در وصف معشوق که توانست گل کند. کلیپ این کار نیز جزو معدود ویدیوهای زمان خود بود که از یک دختر مدل در آن استفاده شد و شبکه‌های ماهواره‌ای نیز بارها آن را پخش کردند. جهان‌ میرزایی در ‌سال ٨٧ آلبومی به نام اکازیون» روانه بازار کرد اما ظهور صداهای جدید دیگر، مجالی به درخشش دوباره او نداد.
 


 جهنمی که بهشت شد
 
جرقه‌هایی که ناپدید شدند

سال‌های آغازین دهه ٨٠ را می‌توان دوران شکل‌گیری و به اوج رسیدن ترانه‌های واسوخت» دانست. اشعاری با مضامین نفرینی و بیزاری از معشوق که با ترانه نفرین» مریم حیدرزاده و اجرای محسن چاووشی به شدت مورد استقبال جوانان نیز قرار گرفت. هر چند چاووشی بعدها از اجرای این قطعه اظهار پشیمانی کرد اما دیگر نمی‌شد این جریان را متوقف کرد. یکی از خوانندگانی که با چنین ترانه‌هایی به شهرت رسید، علی اصحابی بود. آهنگ جهنم» یا همان به خدا جهنمم جایی واسه تو نداره.» را در خیابان‌ها می‌توانستید بشنوید تا به محبوبیت آن پی ببرید. از اصحابی، آلبومی زیرزمینی با نام لاف عاشقی» در‌ سال ٨٥ به بازار آمد که الیاس شیرزاد به‌عنوان تنظیم‌کننده در آن حضور داشت. نکته جالب وجود قطعه‌ای به نام آدم‌کوکی» در این آلبوم بود که هیچ شباهتی به صدای اصحابی نداشت اما به سبک اکثر آثار آن زمان که نام سازنده کار در ابتدای قطعه گفته می‌شد از علی اصحابی به‌عنوان خواننده نام می‌برد.
 
اصحابی همچنین آهنگ آخه دل من» را که مردم آن را با صدای محسن یگانه می‌شناسند در این آلبوم قرار داده بود. بعدها یگانه مدعی شد که اصحابی از او به‌خاطر خواندن این اثر عذرخواهی کرده اما خواننده آلبوم لاف عاشقی» مدعی شد این اثر را از فردی به نام شهاب مقدم» خریداری کرده و خودش مالک اصلی اثر محسوب می‌شود. مقدم درواقع همان خواننده قطعه آدم کوکی»‌ بود که بعدها با خواندن آهنگی توهین‌آمیز، اعتراض خود را به سرقت اثرش نشان داد. اصحابی در‌ سال ٨٩ نخستین آلبوم رسمی خود را با نام تو راست میگی» روانه بازار کرد. او همچنین قطعه‌ای دو صدایی با نام دست خودت نیست می‌دونم» به همراه میلاد بیک منتشر کرده بود که علاوه بر به رخ کشیدن اوج صدایش توانست نظر مخاطبان را هم جلب کند اما آلبوم‌های بعدی او مانند کولاک» و دیره» دیگر نتوانست پا به پای ذائقه مخاطب حرکت کند. شاید بتوان آخرین اثر علی اصحابی را که با استقبال مواجه شد قطعه هوای خونه برگشته» به همراه  فرزاد فرزین و بهنام صفوی دانست که برای نوروز ٨٩ ساخته شده بود.

 برادران نارفیق!

در آن دوره اکثر خوانندگان جوان به صورت انفرادی فعالیت می‌کردند اما دو برادر نیز بودند که با انتشار یک آلبوم، نام خود را در کنار خوانندگان بزرگ آن زمان مانند چاووشی و یگانه مطرح کردند. آلبومی با نام نارفیق» که البته به سبک بیشتر آلبوم‌های پاپ آن زمان یعنی زیرزمینی تکثیر شد و از کامپیوترها سردرآورد. نارفیق» جزو معدود آلبوم‌هایی بود که تمام قطعه‌هایش مورد توجه قرار گرفت و نام حمیدرضا و علیرضا را بر سر زبان‌ها انداخت. نارفیق»، سربازخونه»، گرگ» و سیم آخر» ازجمله کارهای موفق این آلبوم بودند. این استقبال به‌حدی بود که آنها آلبومی با نام نارفیق ٢» را نیز روانه بازار کردند اما دیگر دوران افول این دو برادر آغاز شده بود. آنها تک‌آهنگی با حضور علی اصحابی که در آن زمان به شهرت رسیده بود نیز منتشر کردند اما آرام‌آرام دیگر خبری از این دو در دنیای موسیقی شنیده نشد.

بزرگوار امون بده.
 
جرقه‌هایی که ناپدید شدند

در دهه ٨٠ کافی‌نت‌ها رونق بسیاری داشتند و یکی از شغل‌های پردرآمد محسوب می‌شدند. با همه‌گیر‌شدن چت‌روم‌ها» و محبوبیت یاهو (در غیاب شبکه‌های اجتماعی مانند فیس‌بوک، وایبر، واتس‌آپ، تلگرام و غیره) نوجوانان و جوانان پای ثابت کافی‌نت‌ها بودند که تمامی آنها تقریبا بدون استثنا، موزیک‌های جدید را برای مشتریان پخش می‌کردند. قطعه امون بده» را می‌توان یکی از هیت‌ترین آهنگ‌های دهه ٨٠ به حساب آورد که از بلندگوی تمام کافی‌نت‌ها شنیده می‌شد. آهنگی که به دلیل شعر و ملودی خاصش به راحتی در ذهن می‌ماند. بزرگوار امون بده. فقط یه بار امون بده. امون بده. امون بده. بالی تا آسمون بده.» خواننده این کار مسعود امامی بود که با همین یک اثر، نظر نسل جوان را به خودش جلب کرد. نکته جالب درخصوص این کار استفاده از کلمه‌ای بود که تکیه کلام امیر قلعه‌نوعی محسوب می‌شد و عده‌ای به شوخی آن را هدیه به سرمربی سابق استقلال می‌دانستند! امامی دو آلبوم دیگر در سال‌های ٩٠ و ٩٣ نیز منتشر کرد اما نتوانست قطعه‌ای به محبوبیت و ماندگاری امون بده» تولید و منتشر کند.

دیگران

خوانندگان بسیار دیگری را می‌توان نام برد که مانند جرقه‌ای در موسیقی پاپ پدیدار شدند و در مقطعی توجه مخاطبان را به خود جلب کردند و به شهرت رسیدند اما نتوانستند موفقیت خود را با ارایه آثاری جدید و قدرتمند ادامه دهند؛ کسانی مانند محسن چاووشی، محسن یگانه، رضا صادقی، بنیامین بهادری، فرزاد فرزین، احسان خواجه‌امیری و غیره که همچنان طرفداران پرشمار خود را حفظ کرده‌اند.


خنیاگر - آکادمی استاندارد آموزش آنلاین موسیقی

آموزش آنلاین موسیقی و آموزش از طریق فیلم می‌تواند بازدهی بسیار بالایی داشته باشد، تنها اگر این فیلم‌ها با استاندارد جهانی تولید شده باشند. در این مقاله بخوانید و ببینید.

 

 

همیشه تصور این بوده که آموزش موسیقی از طریق فیلم و بدون حضور فیزیکی یک معلم کار دشوار و گاهی ناشدنی‌ست. اما اگر دو فاکتور اساسی در تولید این‌گونه فیلم‌های آموزشی موسیقی رعایت شود، نتیجه‌ای غافلگیر کننده حاصل می‌شود.

آموزش آنلاین موسیقی

۱. محتوای استاندارد، از زبان یک استاد معتبر:

خنیاگر همیشه زمان زیادی را صرف مذاکره با اساتید بزرگ کشور، برای تدریس در این فیلم‌ها می‌کند. اساتیدی که در تمام کشور و نزد تمامی اهالی موسیقی شناخته شده هستند و روش تدریس و محتوای تدریس آن‌ها مورد تایید همگان است. این اساتید با تکیه بر سال‌ها تجربه و آموزش به هزاران هنرجوی موسیقی، مطالب را به قدری دقیق و کامل و با جزییات بیان می‌کنند که جای هیچ‌گونه سوال و ابهامی برای مخاطب باقی نمی‌ماند.

 

آموزش آنلاین موسیقی

برخی از اساتیدی که در خنیاگر حضور دارند:

  • استاد مسعود حبیبی در ساز دف
  • استاد سعید ثابت در ساز سنتور
  • استاد نادر مشایخی برای آموزش هارمونی
  • استاد علی پژوهشگر در ساز عود (بربت)
  • استاد علی (همایون) رحیمیان در ساز ویولن
  • استاد سام اصفهانی در ساز پیانو
  • دکتر امیرحسین رمضانی برای آموزش تئوری موسیقی
  • استاد کیوان میرهادی در ساز گیتار
  • استاد محمدمهدی بابایی برای آموزش میوزماسل
  • استاد آزاد میرزاپور در ساز تار
  • استاد طینوش بهرامی در ساز سه‌تار
  • استاد منصور پاک‌نژاد در ساز هارمونیکا (سازدهنی) و .

۲. فیلم‌سازی استاندارد، با یک تیم سینمایی:

اما هر قدر هم که محتوا دقیق و درست باشد، اگر صحیح به تصویر کشیده نشود تاثیری نخواهد داشت. تیم فیلم‌سازی خنیاگر که از بهترین‌های سینمای ایران هستند به گونه این فیلم‌ها را تولید می‌کنند که تمامی نکات به دقت دیده شود، نورپردازی طوری انجام شود که حس خوشایندی به مخاطب بدهد، صدابرداری استاندارد بتواند واقعی‌ترین صدا را از ساز به گوش مخاطب برساند و در نهایت فیلم‌ها با دقتی تدوین شوند تا محصول نهایی نه تنها یک فیلم آموزشی موسیقی اثر گذار، که یک اثر هنری باشد.

 

آموزش آنلاین موسیقی

از دیگر ویژگی‌های فیلم‌های آموزش موسیقی خنیاگر می‌توان به شیوه‌ی نوین نمایش نت‌ها روی تصویر اشاره کرد. نت‌ها به صورت داینامیک جوری روی تصویر قرار می‌گیرند که قاب تصویر را برش نزنند و همچنین نشانگر متحرک روی نت‌ها همراه با اجرای استاد، میزان به میزان پیش می‌رود تا هنرجو کاملا با اجرای تمرینات همراه شود و دقیقا ببیند که کدام بخش از نت در حال اجراست.

فیلم‌های آموزش موسیقی خنیاگر هیچ‌گاه کهنه نخواهند شد. شیوه‌ی تماشای آنلاین این مجموعه‌ها (با امکان دانلود) باعث می‌شود تا بتوانیم همیشه فیلم‌ها را به‌روز نگه داریم، مطالب تکمیلی را به مجموعه‌ها اضافه کنیم و حتی ساختار سینمایی فیلم را بهبود ببخشیم.

با رعایت این فاکتورها، فیلم‌های آموزش موسیقی خنیاگر تبدیل به یکی از استانداردترین آموزش‌های موسیقی در سطح دنیا شده است و تعریف جدیدی را از آموزش آنلاین موسیقی ارائه کرده است.

آموزش آنلاین موسیقی

روش تهیه و استفاده از مجموعه‌های خنیاگر:

اولین مرحله ثبت‌نام در سایت و فعال‌سازی حساب کاربری از طریق لینک فعال‌سازی‌ست که به ایمیل شما ارسال می‌شود. پس فعال‌سازی و ورود به حساب کاربری می‌توان مجموعه‌های کامل یا تک‌جلسات را تهیه نمود. طبیعی‌ است که تهیه یک مجموعه‌ی کامل مقرون به صرفه‌تر است. اما در صورتی که تک‌جلسه تهیه شود قیمت نهایی کل مجموعه برای شما کمتر خواهد شد.

آموزش آنلاین موسیقی

پس از خرید هر مجموعه، جلسه آن درس برای حساب کاربری شما بلافاصله و به صورت مادام‌العمر فعال خواهد شد. مجموعه‌ها را می‌توان آنلاین تماشا کرد (ترافیک اینترنت وب‌سایت خنیاگر نیم‌بها محاسبه می‌شود) یا آن‌ها را دانلود نمود.

هر سوال یا ابهام، چه در موارد فنی و چه سوال از استاد را می‌توان به صورت تیکت ارسال کرد که در اسرع وقت پاسخ داده خواهد شد. همچنین در ساعات اداری پاسخگوی تماس‌های تلفنی هستیم.در اینستاگرام خنیاگر می‌توانید نمونه‌هایی از این فیلم‌ها را ببینید.

آموزش آنلاین موسیقی


 

آموزش آنلاین موسیقی

برای اطلاعات بیشتر به وب سایت زیر مراجعه نمایید

khonyagar.com

 

آموزش آنلاین موسیقی

همین حالا با ما تماس بگیرید

021-22220768

 

آموزش آنلاین موسیقی

صفحه ما را در اینستاگرام دنبال کنید

khonyagar_com@


برترین ها: گروه‌های موسیقی زیادی متولد شدند که بسیاری از آن‌ها پس از مدتی منحل شدند. اما در این میان، برخی از ستاره‌ها آنقدر به موفقیت رسیدند که حتی پس از جدایی از گروه هم توانستند شهرت و محبوبیت خود را حفظ کنند و به فعالیت خود به صورت انفرادی ادامه دهند. اگر دوست دارید با موفق‌ترین خواننده‌های مردی که کار خود را از گروه‌های موسیقی آغاز کردند و پس از کسب شهرت به صورت انفرادی به فعالیت خود ادامه دادند آشنا شوید، در ادامه مطلب همراه مان باشید.

پل مک‌کارتنی - The Beatles

موفق‌ترین ستاره‌های گروه موسیقی مرد در جهان

گروه بیت» گروه انگلیسی راک/پاپ اهل لیورپول بودند که به دست ستاره هایی، چون جان لنون، پل مک‌کارتنی، جورج هریسون، و رینگو استار شکل گرفت. این گروه در دهه ۱۹۶۰ فعالیت موسیقی خود را آغاز کردند و خیلی زود تبدیل به پرفروش‌ترین و بزرگترین گروه موسیقی جهان با فروشی بیش از ششصد میلیون دلار شدند. کمتر گروهی توانسته حتی نیمی از موفقیت گروه بیت را تجربه کنند.

پل مک‌کارتنی خواننده و آهنگساز موسیقی راک انگلیسی و عضو گروه افسانه‌ای بیت، از برترین آهنگسازان موسیقی راک سده بیستم میلادی است. در واقع خوانندگی و نوازندگی او در گروه بیت موجب شهرت این گروه شد. در کتاب رکورد‌های جهانی گینس، از مک‌کارتنی به خاطر دریافت شصت لوح طلایی و فروش صد میلیون نسخه از تک‌آهنگهایش، با عنوان موفق‌ترین موسیقیدان و ترانه‌سرای موسیقی، نام برده شده است. گروه بیت بعد از ۱۰ سال همکاری، در سال ۱۹۷۰ میلادی به دلایلی از هم جدا شدند. اما حتی این جدایی هم چیزی از شهرت و مجبوبیت پل مک کارتنی کم نکرد.


جاستین تیمبرلیک - NSYNC

موفق‌ترین ستاره‌های گروه موسیقی مرد در جهان

انسینک» نام یک گروه موسیقی آمریکایی است که در سال ۱۹۹۵ در اورلاندو آمریکا شکل گرفت. اعضای این گروه عبارتند از جاستین تیمبرلیک، لنس بیس، جوی فتون، جی سی چیسز و کریس کرکپاتریک. این گروه تا سال ۲۰۰۲ چهار آلبوم منتشر کردند و موفق به فروش ۵۰ میلیون نسخه آلبوم در سرتاسر جهان شدند. اما در سال ۲۰۰۲ بود که اعلام کردند فعالیت خود را برای مدتی متوقف می‌کنند، اما گویی فعالیت آن‌ها برای همیشه منحل شد.

جاستین تیمبرلیک نیز از آن پس به طور انفرادی به فعالیت خود ادامه داد. او در سال ۲۰۰۲، اولین آلبوم تک صدایی خود را با نام Justified» روانه بازار کرد که ۷ میلیون نسخه در جهان فروش داشت. این آلبوم موفقیت‌های زیادی را برای او بدست آورد و در بیلبورد رتبه دو را به خود اختصاص داد. جاستین از آن پس تبدیل به یکی از ستاره‌های دنیای موسیقی شد و با خواننده‌های زیادی، چون مدونا و مایکل جاکسون همکاری کرد.


ریکی مارتین - Menudo

موفق‌ترین ستاره‌های گروه موسیقی مرد در جهان

ریکی مارتین خواننده، بازیگر و نویسنده اهل پورتوریکو است. او لقب پادشاه پاپ لاتین را دارد. ریکی مارتین، فعالیت خود را از دوازده سالگی در گروه پاپ پسرانه منودو» آغاز و بعد از گذشت ۵ سال، آلبوم‌های سولوی خود را در دهه ۱۹۹۰ میلادی به زبان اسپانیایی منتشر کرد. گروه منودو» یکی از بزرگ‌ترین گروه‌ها در تاریخ موسیقی جهان بود که اولین آلبوم خود را در سال ۱۹۷۷ روانه بازار کرد و در دهه ۱۹۸۰ تبدیل به یکی از بهترین و موفق‌ترین گروه‌های موسیقی آمریکای لاتین شد. این گروه نقطه شروع خوبی برای ریکی مارتین بود تا توانایی هایش را به مردم سراسر جهان ثابت کند. مارتین، پس از شروع کار سولوی خود از سال ۱۹۹۱، بیش از ۸۵ میلیون آلبوم فروخت که او را تبدیل به یکی از پرفروش‌ترین هنرمندان لاتین تاریخ کرد.


هری استای - One Direction

موفق‌ترین ستاره‌های گروه موسیقی مرد در جهان

هری استای خواننده، ترانه سرا و بازیگر بریتانیایی و یکی از اعضای گروه وان دایرکشن است. او در سال ۲۰۱۰ در برنامه تلویزیونی بریتانیایی ایکس فکتور شرکت کرد، اما به عنوان یک خواننده تک موفق نبود و حذف شد. با این وجود، استای دوباره و این بار به صورت گروهی و به همراه چهار شرکت کننده دیگر یعنی لیام پین، لوییس تاملینسون، زین مالیک و نایل هوران تحت عنوان وان دایرکشن» به مسابقه بازگشت.

استای به همراه دیگر اعضای وان دایرکشن پنج آلبوم همه شب بیدار (۲۰۱۱)، مرا به خانه ببر (۲۰۱۲)، خاطرات نیمه شب (۲۰۱۳)، چهار (۲۰۱۴) و ساخته شده در بامداد (۲۰۱۵) را طی دوران فعالیت خود منتشر کردند. اما در سال ۲۰۱۶ بود که هری فعالیت مستقل خود در موسیقی و هم زمان فعالیت در عرصه بازیگری را با فیلم دانکرک» آغاز کرد. او اکنون یکی از بهترین خواننده‌های جوان دنیای موسیقی به حساب می‌آید.


زین مالک - One Direction

موفق‌ترین ستاره‌های گروه موسیقی مرد در جهان

زین مالک که اغلب تنها با نام زین شناخته می‌شود، خواننده و ترانه سرای بریتانیایی است که به عنوان یک هنرمند انفرادی برای رقابت موسیقی بریتانیا ایکس فاکتور در سال ۲۰۱۰ مورد آزمایش قرار گرفت. اما پس از اینکه به عنوان یک خواننده انفرادی حذف شد، به همراه چهار نفر دیگر و با گروهی پسرانه با عنوان وان دایرکشن» به رقابت بازگشت. این گروه شهرت و محبوبیت زیادی در میان مردم پیدا کرد، اما زین در مارس ۲۰۱۵ از گروه جدا شد و یک قرارداد ضبط انفرادی با آرسی‌ای امضا کرد. او در سال ۲۰۱۶ نخستین آلبوم استودیویی تک نفره خود را با نام ذهن من» منتشر کرد که به موفقیت تجاری رسید. دومین آلبوم او نیز سقوط ایکاروس» بود که در سال ۲۰۱۸ منتشر شد و تحسین منتقدان را دریافت کرد، اما در فروش موفق نبود.


نیک جوناس - Jonas Brothers

موفق‌ترین ستاره‌های گروه موسیقی مرد در جهان

نیک جوناس موسیقی‌دان اهل ایالات متحده آمریکا است که از سال ۲۰۰۰ میلادی تاکنون مشغول فعالیت بوده است. او بیشتر برای حضور در گروه پاپ-راک جوناس برادرز» شناخته می‌شود. گروه جوناس برادرز» در یک برنامه ویژه کودکان و نوجوانان در شبکه دیزنی به شهرت رسیدند. این گروه از نیوجرسی و در آغاز توسط سه برادر به نام‌های کِوین جوناس، جو جوناس و نیک جوناس شکل گرفت که از سال ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۸ سه آلبوم موسیقی به بازار عرضه کردند. اما نیک جوناس در سال ۲۰۱۳ از این گروه جدا شد و فعالیت خود را به صورت انفرادی ادامه داد. او دومین آلبوم استودیویی خود را در نوامبر ۲۰۱۴ منتشر کرد و در حال حاضر جزو یکی از مشهورترین ستاره‌های دنیای موسیقی به حساب می‌آید. او اخیرا با ازدواجش با پریانکا چوپرا، هنرپیشه هندی و چهره سرشناس بالیوود، توجهات زیادی را به سمت خود جلب کرد.


جرج مایکل- Wham!

موفق‌ترین ستاره‌های گروه موسیقی مرد در جهان

جرج مایکل که بیشتر با نام هنری جرج مایکل شناخته می‌شود، خواننده، ترانه‌سرا و آهنگساز مشهور انگلیسی بود. او در دهه ۱۹۸۰ میلادی به عنوان عضو گروه دو نفره وام» با آهنگ‌هایی همچون آخرین کریسمس» به شهرت رسید. جرج مایکل و اندرو ریجلی از دوستان دوران دبیرستان بودند که در ابتدا در یک گروه آماتور به نام اگزکیتیو می‌خواندند، ولی مدتی بعد از گروه جدا شدند و وام!» را تشکیل دادند. در این گروه، مایکل نقش اصلی را به عنوان آهنگساز، تهیه‌کننده، خواننده و گاهی نوازنده بر عهده داشت. وام! در سال ۱۹۸۶ و پس از پنج سال فعالیت، به کار خود پایان داد. دلیل انحلال گروه، اختلاف نظر مایکل و ریجلی در مورد نحوه ساخت آهنگ‌ها بود.

جرج مایکل از سال ۱۹۸۶ به طور انفرادی فعالیت کرد. او در طول دوران کاری خود بیش ۱۰۰ میلیون نسخه از آلبوم‌هایش را فروخت به طوری که می‌توان او را یکی از برترین هنرمندان جهان در تمام دوران دانست. بسیاری او را مهم‌ترین خواننده بریتانیایی موسیقی پاپ در دهه ۱۹۸۰ میلادی می‌دانند که در کنار مایکل جکسون، مدونا و پرینس یکی از ستون‌های اصلی موسیقی پاپ آن دهه بود. مایکل جوایز بسیاری را در طول ۳۰ سال خوانندگی خود کسب کرد، از جمله دو جایزه گرمی از هشت بار نامزدی، سه بار جایزه ام تی وی و دوبار برنده بهترین خواننده بریتانیا و


رونان کیتینگ- Boyzone

موفق‌ترین ستاره‌های گروه موسیقی مرد در جهان

رونان کیتینگ خواننده ایرلندی و عضو گروه بوی‌زون» بود. بوی‌زون یکی از موفق‌ترین گروه‌های موسیقی در بریتانیا و ایرلند است. اعضای این گروه عبارتند از کیت دافی، استیون گیتلی، مایکل گراهام، رونان کیتینگ و شین لینچ. بوی زون ۱۹ تک‌آهنگ در جدول ۴۰ تک‌آهنگ برتر بریتانیا و ۲۱ تک‌آهنگ در جدول برترین تک‌آهنگ‌های ایرلند دارد.

رونان کیتینگ از سال ۱۹۹۳ فعالیت خود را با گروه بوی‌زون آغاز کرد و شش سال بعد از آن‌ها جدا شد و اولین آلبوم شخصی خود را منتشر کرد. او تا به امروز ۷ تک آهنگ، ۱۰ آلبوم شخصی و ۱۳ آلبوم با گروه بوی زون را روانه بازار کرده است. آخرین آلبوم او با نام فایرز در سال ۲۰۱۲ منتشر شد. او از آن پس به سینما راه یافت و همچنین از سال ۲۰۱۰ به مدت ۵ سال داور مسابقه ایکس فکتور استرالیا بود.

منبع: therichest



رومه ایران - ندا سیجانی: همین که موسیقی هنوز زنده است و نمرده، باید شکر کنیم.» این سخن محسن کرامتی، خواننده، استاد ردیف آوازی موسیقی ایرانی، نقاش و محقق موسیقی و شاگرد خلف استاد محمدرضا شجریان است. هنرمندی که به‌گفته خودش، با وجود مخالفت‌های شدید خانواده، راه خود را در پیش گرفت و دراین سال‌ها تمام هم و غم خود را صرف حفظ و اشاعه موسیقی کرد. او سال‌های بسیاری است که به تدریس ردیف آوازی ایران مشغول است و سبک آوازی استادش را آموزش می‌دهد. به گفته کرامتی، سال‌های بسیاری است که موسیقی در سردرگمی به سر می‌برد و محدودیت‌ها صدمه بسیاری به آن وارد کرده و در این سال‌ها متأسفانه نوگرایی و نوجویی آفتی شده و به‌جان هنرمندان جوان ما افتاده است.

امانتدار آموخته‌های استادم هستم

این درحالی است که هنوز برسر حتی، نامگذاری موسیقی ردیف به یک اتفاق نظر نرسیده‌ایم، یکی می‌گوید موسیقی کلاسیک، دیگری آن را موسیقی دستگاهی می‌نامد و آن دیگری موسیقی سنتی یا ملی اش می‌خواند. از دیگر علاقه‌مندی‌های این هنرمند پرداختن به هنر نقاشی است و در این سال‌ها بیش از چهل عنوان کتاب در زمینه هنر‌های تجسمی را ترجمه کرده و همچنین مؤلف کتاب فرهنگ اصطلاحات هنر‌های تجسمی» است. گفتگو با محسن کرامتی را در ادامه می‌خوانید:

اگر موافقید از علاقه‌مندی‌تان به موسیقی، بویژه موسیقی آوازی و ردیف آغاز کنیم، که سال‌هاست به طور جدی به آن می‌پردازید.

حدود سی سال است که به تدریس موسیقی آوازی مشغول هستم و در این سال‌ها تلاش کردم این موسیقی را حفظ کنم حال چقدر توانسته‌ام موفق عمل کنم قضاوت با دیگران است. من در یک خانواده بسیار مذهبی متولد شدم و رشد کردم به‌طوری که حتی مخالف پرداختن من به نقاشی بودند چه برسد به اینکه موسیقی را دنبال کنم. به همین دلیل من حدوداً در سی سالگی به یادگیری موسیقی روی آوردم.

جالب اینکه شما فارغ التحصیل رشته نقاشی هستید!

هنر‌ها با یکدیگرارتباط دارند و یقیناً نقاشی به موسیقی من کمک کرده است. البته متأسفانه در این سال‌ها کمتر به طراحی و نقاشی پرداخته‌ام و تمام وقتم صرف پرداختن به موسیقی شده است.

سبک آموزشی شما شیوه استاد شجریان است در حالی که در ابتدا شیوه آوازی استاد ظلی را به‌صورت خودآموز دنبال می‌کردید. درمورد انتخاب مسیر هنری خود و تغییری که در آن دادید، کمی توضیح دهید.

همیشه به موسیقی ایرانی علاقه‌مند بودم، ولی در زمان دانشجویی‌ام با آواز استاد شجریان آشنا شدم، آن زمان سال دوم دانشگاه بودم وبرای نخستین بارصدای ایشان را شنیدم و به صدایشان علاقه‌مند شدم. پیش از آن به آثاردیگراستادان بزرگ موسیقی، چون اکبرگلپایگانی وایرج هم گوش می‌دادم دردوران دانشجویی‌ام بودکه موسیقی قدیم ایران را دنبال کردم و آثار قمرالملوک وزیری و رضا قلی میرزای ظلی راشنیدم. همین موضوع باعث شد که با توجه به حرکتی که درمرکزحفظ واشاعه موسیقی صورت می‌گرفت به فراگیری شیوه قدما بپردازم. قبل ازآغاز تلمذ در محضر استاد شجریان به شیوه استاد ظلی آواز می‌خواندم.

استاد ظلی از شاگردان استاد اقبال آذر هستند، اما چرا شیوه آوازی اقبال‌آذر به فراموشی رفته و بهتراست بگوییم سال‌های بسیاری است مورد استفاده قرارنمی گیرد؟

شیوه اقبال خواندن، صدای اقبال‌وار می‌خواهد و فکرنمی کنم به غیر از شاگردان ایشان، چون حاج غلامرضا قیطانچیان- آوازخوان برجسته مکتب تبریز- فرد دیگری شیوه ایشان را دنبال کرده باشد. ظاهراً آقای ابراهیم بوذری - خوشنویس، ادیب و خواننده بزرگ تعزیه- هم از شاگردان اقبال‌آذر بودند، اما من آثاری از ایشان نشنیده‌ام، اما استاد قیطانچیان صدای آن مرحوم را تقلید کرده وبه شیوه اقبال خوانده‌اند.

افراد بسیاری هستند که علاقه‌مند به صدای استاد شجریان‌اند و آن را تقلید می‌کنند، اما از صدای خوب ایشان برخوردار نیستند؟

صدای آقای شجریان لطافت و گرمی خاصی دارد و ظاهراً قابل تقلید است، اما اقبال‌آذر صدایی پرقدرت وحجیم داشت و در تاریخ موسیقی ایران کمتر کسی شبیه او آواز خوانده است. ایشان درسن صد وچهار سالگی با چنان صدای بلندی آواز می‌خواند که انسان حیرت می‌کند. شاید دلیل آن‌گونه خواندن این باشد که اقبال تعزیه‌خوان بوده.

اما دلیل این موج تقلید از صدای استاد شجریان به گمانم این است که بعد ازسال پنجاه وهفت تاسال‌های بسیار تنها صدا‌هایی که از رادیو پخش می‌شد و قابل اعتنا بود صدای شجریان وناظری بود. نسل‌های بعدی فقط این صدا‌ها را می‌شنیدند و دنبال می‌کردند. در واقع صرف نظر از توانایی‌های فوق‌العاده استاد شجریان، عامل مهم و استقبال گسترده از شیوه ایشان این بوده که تنها الگویی بودند که بعد از انقلاب تقریباً تا بیست سال صدایشان شنیده می‌شد. هنوزکه هنوز است صدای استادان ایرج و گلپا از رادیو پخش نمی‌شود با این حساب مردم بویژه نسل جوانتر چگونه می‌توانستند این خوانندگان را بشناسند؟

با این تفاسیر، رسانه ملی در معرفی سلیقه‌ای هنرمندان بی‌تأثیر نبوده است؟

بله. بی‌تردید مؤثر بوده است. به‌عنوان مثال صدای استاد قوامی حدوداً ۲۵ سال بعد از انقلاب برای اولین بار شنیده شد و خیلی دیر به گوش جوانان علاقه‌مند به موسیقی رسید. به یقین اگر این اتفاق انحصار پخش صدای خوانندگان نبود، بخشی ازعلاقه‌مندان براساس سلیقه و بنابر توانایی‌های فیزیکی حنجره خود به سراغ خوانندگان دیگر می‌رفتند و سعی نمی‌کردند مانند آقای شجریان بخوانند.

چهل سال است تنها یک یا دو شیوه آوازخوانی به گوش می‌رسد و تدریس می‌شود؛ آیا شما بر این عقیده هستید که در موسیقی آوازی باید نوگرایی صورت بگیرد؟

بله. اما باید بستر آن هم فراهم شود و یک برنامه‌ریزی اساسی و اصولی در خصوص ردیف موسیقی ایرانی صورت بگیرد که انجام این کار نیازمند یک حمایت همه جانبه دولتی است بایستی یک گروه بزرگ متشکل از افرادی که اهلیت در موسیقی دارند و با هنرموسیقی و ردیف و دستگاه‌های موسیقی آشنا هستند تشکیل شود و این افراد روی این مسأله تحقیق و تفحص کنند تا به یک اجماع نظر برسند بلکه این همه اختلاف نظر و سلیقه‌ای که براین مسأله است رفع شود و به سرانجام برسد. نو‌گرایی هم زمانی می‌تواند معنی پیدا کند که تکلیف آنچه قدیمی است روشن باشد ما هنوز برسر، حتی، نامگذاری موسیقی ردیف به یک اتفاق نظر نرسیده‌ایم یکی می‌گوید موسیقی کلاسیک دیگری آن را موسیقی دستگاهی می‌نامد و آن دیگری موسیقی سنتی یا ملی‌اش می‌خواند. متأسفانه این نوگرایی و نوجویی آفتی شده وبه جان هنرمندان جوان ما افتاده است. هرکسی که دستی بر ساز دارد یا حنجره‌ای برای آواز و خوانندگی به خود اجازه می‌دهد نوگرایی کند. انگار نو‌آوری با هوس تحقق پیدا می‌کند! آثاری که دراین ۱۵-۱۰ سال اخیر تولید شده است وادعای نو بودن داشته‌اند حتی قابل تحمل برای دوبار شنیدن نیستند در حالی که هنوز هم می‌توانیم دل به آثار استادان خالقی و وزیری بسپاریم و این کار‌ها را بار‌ها و بار‌ها گوش بدهیم و لذت ببریم. به اعتقاد من نوجویی در شرایط امروز یک هوس شخصی شده است.

شاید یکی ازدلایل تکراریک نوع شیوه آوازی خود استادان باشند به‌طور مثال خود شما سال‌های بسیاری است که سبک آوازی استاد شجریان را تدریس می‌کنید در صورتی که تجربه کارکردن در دیگر شیوه‌ها را هم داشته‌اید و این امر باعث می‌شود سبک‌های دیگر آوازخوانی کمتر به گوش جوانان برسد یا آرام آرام فراموش شوند.

من شیوه و ردیف استادم را درس می‌دهم ونمی‌توانم در آن تغییری بدهم ضمن اینکه تغییرباید ازبستر اجتماعی مناسب آغاز شود. حرکت‌های فردی در هنر ممکن است رخ بدهد، اما مدت کوتاهی دوام می‌آورد و به تاریخ می‌پیوندد. به گمان من آنچه قراراست ماندگار شود لازمه‌اش دست یافتن به مبانی و اصولی است که مبتنی بر آگاهی و اشراف کامل به مقوله مورد بحث باشد و من می‌بینم جوانانی که امروزه به نوگرایی و نوجویی روی آورده‌اند فاقد این اشراف و صلاحیت هستند و تنها ادا و اطوار مدرنیستی درمی‌آورند.

امانتدار آموخته‌های استادم هستم

آیا دراین سال‌ها توانسته‌اید به سبک خاص موسیقی خود دست‌یابید؟

متأسفانه خیر. در این سال‌ها تنها به شیوه استادم پرداختم و در این شیوه ماندم بنابراین سبکی که در موسیقی آوازی مختص به خود من باشد را به‌دست نیاوردم وادعایی هم ندارم. موضوع توانستن نبود، چنان درگیر آموزش و تدریس بودم که مجالی برای هیچ حرکت دیگری برایم نماند.

شما پژوهشی درباره چرایی وجود بعضی از گوشه‌ها در ردیف‌سازی و نبود آن در ردیف آوازی انجام داده‌اید درباره این موضوع و علت آن توضیح می‌دهید؟

آنچه من عنوان کردم این بود که بعضی از بخش‌های ردیف که به گوشه معروف شده است اصولاً گوشه نیستند و نمی‌توانیم آن را گوشه بنامیم. گوشه‌های موسیقی مشخصه‌هایی دارند که براساس آن مشخصه‌ها می‌توانیم تعریفی برای آن‌ها قائل شویم. ولی به‌طورمثال کرشمه» گوشه نیست بلکه یک وزن شعری است که در همه گوشه‌ها می‌توان خواند. گوشه یک محدوده صوتی و تونالیته خاص دارد که برمحورآن گردش می‌کند درحالی که فی‌المثل چهار پاره، مثنوی، و. در تمام تونالیته‌ها یا فضا‌های صوتی گوشه‌های یک دستگاه قابل اجرا هستند و هویت تونال خود را از گوشه‌های دیگری می‌گیرند. ناگفته پیداست بخش‌هایی در موسیقی‌سازی وجود دارد مانند چهار مضراب و پیش‌درآمد و رنگ. که فقط با ساز می‌توانید اجرا کنید.

اما امروزه به‌نظر می‌رسد ردیف‌سازی پیشروتر از ردیف آوازی حرکت می‌کند؟

این موضوع به این دلیل است که نوازنده‌ها رپرتوارغنی‌تری در دسترس داشتند و به آن پرداخته‌اند، اما ردیف آوازی محدود بوده است. در ابتدا استاد دوامی ردیف آوازی ارائه کردند و بعدهم مرحوم کریمی. ردیف‌های دیگری هم بعد‌ها خوانده شد که به اعتقاد من تنها ثمر این کار‌ها سردرگمی هنرجویان آوازبوده است.

با توجه به سال‌ها تجربه در تدریس و آموزش شرایط موسیقی آوازی را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

از شرایط تدریس موسیقی درآموزشگاه‌ها بی‌اطلاع هستم به این خاطر که جز یک مدت زمان چند ماهه در آموزشگاه تدریس نداشته‌ام، ولی می‌دانم آشفته بازاری است و هر کسی به سلیقه خود ردیفی از موسیقی می‌سازد و تدریس می‌کند.

فضا‌های دانشگاهی به چه صورت است؟

اطلاع چندانی ندارم. ولی می‌دانم که معیار‌های انتخاب استادان بیشتر عقیدتی است وبیشترکسانی که در دانشگاه‌ها درس می‌دهند صلاحیت تدریس ندارند، اما خب مردم باید نان بخورند!

برخی مدرسان گذراندن دوره‌های موسوم به صداسازی را ارجح بر شروع ردیف می‌دانند. به نظر شما آیا ضرورت دارد برای تعلیم صدا‌سازی ردیف موسیقی را هم بیاموزیم؟

ظاهراً داریم راجع به موسیقی ایرانی یا ردیف صحبت می‌کنیم! پس صدا‌سازی هم در ارتباط با آن باید مطرح شود؛ و لذا باید براساس فواصل موسیقی ایرانی آموزش داده شود.

آیا در جشنواره‌هایی، چون جشنواره ملی موسیقی جوان که برای بهتر شدن شرایط موسیقی و کشف استعداد‌ها برگزار می‌شود، شرکت داشته‌اید؟

خیر. چون شاهد هستم که در داوری‌ها اعمال نظر و سلیقه صورت می‌گیرد و روابط برضوابط ارجح دانسته می‌شود.

از میان شاگردان استاد شجریان تنها شما به اصول کاری ایشان پایبند بوده و اجرا می‌کنید؟

خیر. دیگر دوستان هم همین کار را انجام می‌دهند، اما من به خاطر سابقه طولانی در تدریس و دقت نظر بیشتر در ظرایف و ریزه کاری‌های شیوه آوازی ایشان و حفظ آن، می‌کوشم امانتدار آموخته‌هایم از استاد شجریان باشم و هستم.

آیا این تعصب و پایبندی به سبک استادان بزرگ در نسل امروز هم رعایت می‌شود؟

بله. دوستان دیگری هم که از محضر استاد شجریان کسب فیض کرده‌اند همین پایبندی را دارند. البته در آموزش موسیقی سلیقه آموزگار هم تا حدودی تأثیر می‌گذارد چرا که ما از روی نت تدریس نمی‌کنیم. دلیل اینکه من ردیف استاد شجریان را خواندم و ثبت کردم نیز همین پایبندی بود.

شرایط موسیقی بانوان را چگونه می‌بینید؟ آیا شاگرد خانم هم داشته‌اید؟

بله. بانوان علاقه‌مند بسیاری هستند، اما بسیاری از آن‌ها از ادامه کار منصرف می‌شوند، چرا که انگیزه‌ای نیست و می‌دانند در کشور ما موسیقی آوازی برای بانوان آخر و عاقبتی ندارد و مجالی برای ابراز وجود هنرشان نخواهد بود.

آیا در حال حاضر این امکان وجود دارد آواز به‌صورت نت دربیاید؟

بله. در گذشته هم این کار صورت گرفته است. به‌طور مثال استاد پایور آواز‌های استاد دوامی را آوانگاری کردند و من هم آن‌ها را خواندم. ردیف استاد کریمی هم توسط آقای مسعودیه به‌صورت نت درآمده است.

چندین سال است که اجرای کنسرت ندارید یا کمتر به تولید آلبوم موسیقی می‌پردازید دلیل این دوری و فاصله چیست؟

حدود دو سال گذشته آلبوم موسیقی تو را‌ای کهن بوم و بر دوست دارم» با صدای خودم و خانم نوشین طافی منتشرکردیم که حواشی و جنجال‌های بسیاری داشت بعد از آن با آقای علیرضا حاجی طالب یک آلبوم همخوانی داشتم و درحال حاضر هم قرار است با یکی- دو تا از شاگردانم همخوانی داشته باشم، اما در فکر برگزاری کنسرت نیستم وگمان می‌کنم اجرای صحنه‌ای برای جوانان مناسب‌تر است. همین تدریس و آموزش موسیقی هم برای من فرساینده است. بهتر است بگویم دیگر توانایی اجرای کنسرت را ندارم. همین که دست جوانان را می‌گیرم و حمایت می‌کنیم به نظر من تأثیرش بیشتر از یک شب روی صحنه رفتن است.

امانتدار آموخته‌های استادم هستم

اولین همکاری شما در آلبوم موسیقی با استاد حسین علیزاده است، اما این ارتباط‌ها ادامه پیدا نکرد دلیل خاصی دارد؟

بله. نخستین بار برای فیلم دلشدگان» تعدادی تصنیف خواندم که بعد‌ها استاد شجریان آن را اجرا کردند. این همکاری باب آشنایی من با آقای علیزاده بود و بعد از آن آلبوم‌های صبحگاهی»، آوای مهر» و راز نو» منتشر شد و در ادامه کار‌های دیگری انتشار یافت و بعد از آن با آقایان ارشد تهماسبی، حمید متبسم، محمدرضا فیاض و. آثاری منتشر کردیم و بعد هم با جوان‌تر‌هایی، چون آقایان پیمان خازنی، سعید خاور‌نژاد، باقر زینالی ومحمد امین اکبر‌پور همکاری هایم ادامه یافت. فعالیت حرفه‌ای من در خوانندگی محدود است و بیشتر تمرکزم بر آموزش ردیف بوده است.

بخش تألیف و پژوهش موسیقی آوازی چه شرایطی دارد؟

پژوهش در این حوزه بسیار کم است و کار‌های بسیار انگشت شماری انجام شده است. احتمالاً دوستانی هستند که در این رابطه تلاش می‌کنند و من درجریان نیستم. به‌طورکلی شرایط موجود باعث بروز دغدغه‌هایی شده که هنرمند دیگر مجالی برای فعالیت‌های پژوهشی و تحقیق و تألیف نمی‌یابد.

برنامه آینده شما در موسیقی چیست؟

تصمیم‌هایی دارم و امیدوارم مجالی برای پرداختن به آن‌ها پیدا کنم و بتوانم به سرانجام برسانم.

چشم‌انداز شما از موسیقی ایران چیست؟

شرایط حال حاضرموسیقی در ایران نامساعد است. نمی‌شود پیش‌بینی کرد؛ شاید یک روز موسیقی از بین برود. شاید هم رشد کند و ببالد. همه این‌ها موکول به شرایطی است که سکان داران فرهنگ و هنر ایجاد می‌کنند. چهل سال است که نشان دادن ساز در تلویزیون ممنوع است. با این چشم‌انداز البته نمی‌توان خوشبین بود، ولی امیدواریم موانع برطرف شود وموسیقی مجال تنفس بیشتری پیدا کند.

دراین چهل سال بعد از انقلاب موسیقی چه فراز و نشیب‌هایی داشته است؟

دراین سال‌ها محدودیت‌های بسیاری برای موسیقی وجود داشته است. در چند سال اول حتی آوردن نام موسیقی کراهت داشت و هر آنچه از صدا وسیما پخش می‌شد به‌عنوان سرود انقلابی معرفی می‌شد. این محدودیت‌ها صدمه بسیاری به موسیقی وارد کرد. از طرفی دیگر نسل جوان موزیسین‌ها و نوازنده‌هایی که بعد از انقلاب برکرسی‌های ریاست تکیه دادند و سکان این کشتی را به‌دست گرفتند یک عناد بی‌جهت و ناآگاهانه با موسیقی دستگاهی و ردیف درپیش گرفتند. امروز در موسیقی ما سردرگمی بسیاری دیده می‌شود. متأسفانه هنرمندان دائماً در این فکرند اثری تولید کنند که جذابیت ظاهری بیشتر و فروش بیشتری داشته باشند. نتیجه این‌که گرایش به موسیقی جوان پسند وعامه پسند بنا به اصل عرضه و تقاضا بیشتر شده است. البته وقتی از صبح تا شب به قولی موسیقی کسل‌کننده پخش کنند مخاطبان بالطبع جذب آن موسیقی خواهند شد که شاد و پرتحرک باشد از سوی دیگر تولید‌کنندگان آثار شنیداری هم به سوی سرمایه‌گذاری آثاری می‌روند که جماعت شنونده و مخاطب پسند داشته باشد.

نظر شما این است که آواز برای مخاطبان امروز کسل‌کننده است؟

خیر. موسیقی آوازی کسل‌کننده نیست به شرط آنکه حدود زمانی آن کمتر شود و دیگراینکه چه کسی این آواز را می‌خواند! شاید شما فکر می‌کنید موسیقی آوازی ما روحیه مردم را خراب کرده است و به همین دلیل به‌دنبال موسیقی شاد هستند، اما این طور نیست. مداحان بد صدایی که آواز سنتی می‌خوانند بی‌تأثیر در ددگی مردم نیستند. شما آواز ایرج را گوش کنید خواهید دید که این آواز نیست که محزون‌است بلکه آواز خوان است که بد می‌خواند. درآواز‌های استاد ایرج یا استاد تاج اصفهانی کوچک‌ترین حزنی نمی‌یابید.

استاد گلپایگانی در مصاحبه‌ای براین نظر بودند که برخی از استادان هم بی‌تأثیر در ممانعت از فعالیت آن‌ها نبوده‌اند نظر شما دراین باره چیست؟

بله، چهل سال صدای استاد گلپا از رسانه ملی پخش نشده است مگر این هنرمندان چه کرده‌اند! من نمی‌دانم چه کسی پشت پرده بوده، اما جریانی که موسیقی را تحریم کرد باعث و بانی آن بود. آقای گلپایگانی پیش از انقلاب در کاباره می‌خواند، اما جرمی مرتکب نشده بود شرایط آن روزگار حکم می‌کرد به این صورت فعالیت کند. ببینید، مشکلات به هنر موسیقی تحمیل شده است و نمی‌توان انتظار داشت در فضای نامناسب، موسیقی رشد کند. به گمانم همین که موسیقی هنوز هست و نمرده است باید شکر کنیم.

اهدای یک جایزه بین المللی به محمدرضا شجریان

امانتدار آموخته‌های استادم هستم

محمدرضا شجریان استاد صاحب نام آواز ایرانی جایزه ویژه یک مؤسسه فرهنگی بین‌المللی را به‌خاطر یک عمر فعالیت هنری و مشارکت مستمر در شکل دادن به میراث موسیقی جهانی، از آن خود کرد.

مؤسسه بین‌المللی موسیقی آقاخان (Aga Khan Development Network) روز ۱۳ فروردین جاری در مراسمی در لیسبون پایتخت پرتغال، جایزه استاد شجریان را به وی اعطا کرد، این مؤسسه با انتشار گزارشی در پایگاه اینترنتی خود، این هنرمند را استادی بی‌بدیل در عرصه موسیقی دانست که علاوه بر داخل ایران در موسیقی جهانی هم تأثیر‌گذار بوده است.

این مؤسسه بین‌المللی به تعدادی از هنرمندان و استادان موسیقی از کشور‌های مختلف جوایزی اعطا کرد، اما جایزه اصلی و ویژه این مؤسسه به استاد شجریان تعلق گرفت.

جایزه ویژه مؤسسه آقاخان که امسال به استاد شجریان تعلق گرفت، معتبرترین جایزه این مؤسسه بین‌المللی بوده که در کنار جوایزی همچون آموزش»، خلاقیت و نوآوری» و حفاظت و احیای میراث موسیقی» هر ساله به مهم‌ترین و تأثیرگذارترین شخصیت‌های موسیقی جهان اعطا می‌شود.

در روز‌های ۱۱ تا ۱۳ فروردین ماه جاری، بخش نهایی رقابت‌های موسیقی مؤسسه آقاخان در پایتخت پرتغال برگزار شد و در روز پایانی، با اعطای جوایزی از برگزیدگان تقدیر به عمل آمد.

در این مسابقه ۱۴ شرکت‌کننده با یکدیگر رقابت کردند، از ایران نیز شرکت‌کننده‌هایی از جمله شاهو عندلیبی در رشته نی ایرانی»، آرش محافظ در رشته سنتور» و رضا پرویز‌زاده در رشته کمانچه» حضور داشتند.

مؤسسه موسیقی آقاخان (AKMI)، مؤسسه‌ای برای آموزش و تولید آثار موسیقی و حمایت از هنرمندان در سراسر جهان است.

داریوش پیرنیاکان نوازنده تار و سه تار و ردیف دان در این باره به ایران» گفت: استاد شجریان هنرمند بزرگی است و زحمات بسیاری برای حفظ موسیقی اصیل ایران انجام داده اند؛ این تلاش‌ها آنقدر ارزشمند است که می‌توان ساعت‌ها در مورد آن صحبت کرد بنابراین هرکاری برای ایشان صورت بگیرد به نظر من بازهم کم است و از نگاه من جایزه آقاخان یا دیگر جوایز در مقابل مقام استاد شجریان کوچک است چرا که گاهی اوقات برخی آدم‌ها به جایگاهی می‌رسند که جایزه ارزش پیدا می‌کند نه خود آن شخص و به عقیده من این جایزه آقاخان است که باید مباهات کند نام استاد شجریان در کنار این جایزه قرار گرفته و به دست ایشان رسیده است. البته این صحبت‌ها از باب دوستی من با ایشان نیست و شاید همزمان زندگی کردن با چنین افرادی سبب شود متوجه خیلی ازمسائل نشویم، اما وقتی بیرون از این دایره نگاه کنیم ارزش‌های بزرگ آن فرد تجلی بیشتری پیدا می‌کند و جای بسی تأسف است که مسئولان فرهنگی دراین سال‌ها کاری برای استاد شجریان انجام نداده‌اند و حتی صدای ایشان از رسانه ملی ممنوع است.


برترین‌ها: موسیقیدان‌های واقعی اغلب بخشی از وجود خود را در کارهایشان وارد می‌کنند که برای طرفداران آن‌ها بسیار آشنا و قابل درک است. بدین ترتیب، گاهی اوقات از آهنگ‌ها و اشعار این موسیقیدانان می‌توان حتی مرگ آن‌ها را نیز پیش‌بینی کرد.

در بهترین زمان‌ها، دنیا پس از شنیدن موسیقی آن‌ها به مکانی پرنورتر و جذاب‌تر تبدیل می‌شود و وقتی که این دنیای فانی را ترک کنند، آن احساس نیابتی بین طرفدار و هنرمند در نتیجه این نقصان از بین می‌رود. در حالی که موسیقی برای نسل‌ها زنده باقی می‌ماند، می‌خواهیم نگاهی بیندازیم به هنرمندان بزرگ عرصه موسیقی که در یک دهه اخیر از دستشان دادیم.

این هنرمندان نه تنها مرز‌های موسیقی را درنوردیدند بلکه رویکرد‌های منحصربفرد ترانه‌سرایی را به طرفداران خود معرفی کردند که باعث الهام گرفتن موسیقی مدرن به نحوی که امروزه می‌شناسیم شدند. اگر چه ممکن است برخی از دوست داشتنی‌ترین چهره‌های درگذشته دنیای موسیقی در این فهرست جای نگیرند، اما این به معنای تاثیر نداشتن آن‌ها در اعتلای موسیقی نبوده است.

۱۱. چاک بری

تاریخ تولد: ۱۹۲۶

تاریخ درگذشت: ۲۰۱۷

۱۱ موسیقیداان فوق‌العاده‌ای که در دهه ۲۰۱۰ از دست دادیم

این فهرست را با پدرخوانده بی‌چون و چرای موسیقی راک اند رول آغاز می‌کنیم. با اطمینان می‌توان گفت که اگر چاک بری (Chuck Berry) نبود، موسیقی راک به معنایی که امروزه می‌شناسیم وجود خارجی نداشت. سبک نواختن گیتار او به مدلی محبوب در میان گیتاریست‌های راک در سراسر جهان تبدیل شد.

همچنین بری به عنوان موسیقیدانی متفاوت شناخته می‌شد که علاوه بر اجرا، خود ترانه‌هایش را می‌نوشت. از Rock and Roll Music تا Johnny B Goode، چاک بری موهبتی طبیعی برای داستان‌سرایی از طریق موسیقی و تبدیل آهنگ‌های بیروح راک اند رول به آثار ادبی پرجزییات داشت. بدین ترتیب سبک موسیقی او تاثیری عمیق بر گروه‌های موسیقی بیت و رولینگ استونز گذاشت، که هر دو برخی از کار‌های بری را اجرا کرده یا از آن‌ها تقلید کردند.

او همچنین در به جا گذاشتن میراثی ماندگار از خود غفلت نکرده و در کنار اجرا تا بعد از ۸۰ سالگی، آخرین آلبومش با نام Chuck را تنها مدت کوتاهی قبل از مرگش ضبط کرد که مدتی پس از مرگ منتشر شد. اگر چه همه الویس پریسلی را سلطان راک اند رول می‌شناسند، اما چاک بری پیشگام این سبک از موسیقی بود که راه برای دیگر هنرمندان مشهور این سبک باز کرد.


۱۰. گلن فری

تاریخ تولد: ۱۹۴۸

تاریخ درگذشت: ۲۰۱۶

۱۱ موسیقیداان فوق‌العاده‌ای که در دهه ۲۰۱۰ از دست دادیم

گروه موسیقی The Eagles از آن گروه‌هایی است که حوزه قلمرو آن‌ها فراتر از یک ژانر خاص است. با ترکیبی از موسیقی‌های راک، پاپ، کانتری و آر اند بی، این گروه در طی ۹ سال ابتدایی فعالیت خود به اوج موسیقی رسید و در مرکز این گروه دوست داشتنی کسی نبود جز موسس آن، گلن فری (Glenn Frey).

در کنار درامر و آهنگ‌نویس گروه، دان هنلی، فری یکی پس از دیگری ترانه‌های مشهور و موفق گروه را در دهه ۱۹۷۰ می‌نوشت. آهنگ‌هایی مانند Take It Easy، New Kid in Town و Tequila Sunrise تنها چند نمونه از استعداد خارق‌العاده فری در بازی با کلمات هستند. جدای از اشعار، فری شنوایی بی‌نظیری برای درک ملودی داشت.

در حالی که شاید مخاطب ضرورتاً با آهنگ ارتباط برقرار نکند، رویکرد فری به نوشتن ملودی‌ها می‌توانست بی‌تفاوت‌ترین مخاطبان را به گریه بیندازد.

میراث گلن فری نه تنها در دنیای موسیقی ماندگار شده بلکه هنرمندانی که رویکردی مشابه را در زمینه ترانه‌سرایی در پیش گرفتند نیز تحت تاثیر عمیق خود قرار داد. تاثیر او را می‌توان در بسیاری از موسیقی‌های سبک کانتری مشاهده کرد که با داستان‌هایی ساده که گروه The Eagles در دوران اوج خود اجرا می‌کردند شبیه هستند. حتی تور‌های امروزی گروه The Eagles نیز تجلیلی از موسیقی بی‌نقص و جذابی است که گلن فری به دنیای راک بخشید.


۹. پرینس

تاریخ تولد: ۱۹۵۸

تاریخ درگذشت: ۲۰۱۶

۱۱ موسیقیداان فوق‌العاده‌ای که در دهه ۲۰۱۰ از دست دادیم

پرینس (Prince) در تمام دوران فعالیت حرفه‌ای خود یک شخصیت متفاوت و غیرمعمول در دنیای موسیقی بود که از صحنه موسیقی محلی مینیاپولیس آمده و به خاطر ترکیب سبک‌های موسیقی و ایجاد یک بسته موسیقی تروتمیز شناخته می‌شد.

وقتی به گذشته نگاه می‌کنیم، پرینس واقعاً یک نابغه در عرصه موسیقی بود با مخزنی بی‌پایان از آهنگ‌های کلاسیک، از درمانده کنندگی ۱۹۹۹ تا بمب Purple Rain و آلبوم مشهور و افسانه‌ای Sign o' the Times. حتی زمانی که از انظار عمومی محو شد نیز پرینس از هنرمند بودن دست برنداشت.

او همچنان به تجربه کردن موسیقی‌های مختلف مانند جاز و موسیقی اکسپریمنتال ادامه داد. وقتی که عرصه موسیقی می‌خواست کنترلش را در دست بگیرد، پرینس سلاح‌هایش را برداشته و به جنگ استودیو برادران وارنر رفت تا اطمینان حاصل کند که بر روی موسیقی که تولید کرده بود کنترل کامل داشته باشد.

تاثیر پرینس را می‌توان به وضوح در موسیقی آر اند بی امروز دید. ماهیت احساسی هنرمندانی مانند برونو مارس و دِ ویکند (The Weeknd) بدون شک طیف‌هایی از Purple On را همراه خود دارند در حالی که هنرمندانی مانند جانل مونی (Janelle Monae) و آلیسیا کیز در مورد مهارت موسیقایی بی‌نظیر پرینس و تاثیرپذیری خود از آن بار‌ها سخن گفته‌اند.

دهه ۸۰ به عنوان دوران طلایی خوانندگان موسیقی پاپ شناخته می‌شود، اما پرینس به همه ما ثابت کرد که یک هنرمند واقعی چگونه تولید اثر می‌کند.


۸. چستر بنینگتون

تاریخ تولد: ۱۹۷۶

تاریخ درگذشت: ۲۰۱۷

۱۱ موسیقیداان فوق‌العاده‌ای که در دهه ۲۰۱۰ از دست دادیم

وقتی که در جولای ۲۰۱۷ جنازه بی‌جان چستر بنینگتون (Chester Bennington) در خانه‌اش در کالیفرنیا پیدا شد، طرفداران گروه لینکین پارک (Linkin Park) به معنای واقعی کلمه دیوانه شدند. پزشک قانونی به این نتیجه رسید که خواننده اصلی گروه دست به خودکشی زده است.

او زمان مرگ تنها ۴۱ سال سن داشت. در روز ۲۶ می‌همان سال، بنینگتون اجرایی داشت که هیچ شباهتی به دیگر اجراهایش در طول دوران فعالیتش نداشت. نزدیکترین دوستش، کریس کورنل، که خواننده اصلی گروه موسیقی Soundgarden بود در قبرستان در لس آنجلس به خاک سپرده شد.

چستر در سخنرانی برای حاضران چنین گفت: اسم من چستر است. من این افتخار بزرگ را داشتم که دوست کریس باشم و به عنوان یکی از اعضای خانواده‌اش کنارش باشم» و پس از آن صدای دیگر اعضای گروه بلند شد.

چستر بنینگتون در اوایل دهه ۲۰۰۰ به عنوان صدایی غنی در یکی از بهترین گروه‌های موسیقی راک برای خود نامی دست و پا کرده و از طریق جیغ‌هایی مملو از خشم احساسات درونی خود را بروز می‌داد، اما روز مرگ کورنل صدای او متفاوت بود: محزون، شکننده و غم‌انگیز. کمتر از دو ماه بعد، این بار نوبت به عزاداری برای خود بنینگتون رسید.

او با حلق‌آویز کردن خود به زندگی‌اش پایان داد، درست یک هفته قبل از آنکه قرار بود گروه تور آمریکای شمالی خود را آغاز کند. وی همواره در مورد مشکلاتش با اعتیاد و افسردگی صحبت می‌کرد، اما حتی کسانی که نزدیکش بودند نیز از خودکشی او شوکه شدند.


۷. رانی جیمز دیو

تاریخ تولد: ۱۹۴۲

تاریخ درگذشت: ۲۰۱۰

۱۱ موسیقیداان فوق‌العاده‌ای که در دهه ۲۰۱۰ از دست دادیم

یکی از بزرگ‎ترین فقدان‌های دهه اخیر در عرصه موسیقی، مرگ رانی جیمز دیو (Ronnie James Dio) به عنوان یکی از پیشگامان عرصه موسیقی متال و هوی متال بود. او کار خود را با تشکیل گروه Elf آغاز کرد، اما بعد‌ها در کنار ریچی بلکمور گروه موسیقی متال Rainbow را تشکیل داد.

علیرغم اندام بسیار ریزش، دیو به خاطر صدا و ظاهرش به سرعت جلب توجه می‌کرد با صدایی که بسیاری از خوانندگان موسیقی راک را شرمنده خود می‌ساخت. مدت کوتاهی بعد از تشکیل گروه Rainbow، دیو به گروه Black Sabbath پیوست و این گروه را از رکودی که پس از رفتن آزی آزبورن، خواننده افسانه‌ای موسیقی متال، از گروه به آن دچار شده بودند رهایی بخشید.

در تمام مدت همکاری‌اش با این گروه و حتی زمانی که خود به تنهایی شروع به کار کرد، دیو به یکی از تاثیرگذارترین چهره‌ها در موسیقی متال مدرن تبدیل شد. در کنار صدا، دیو با تم‌های تاریک و داستان‌های افسانه‌ای که در اشعارش جریان داشت به شکل‌گیری هارد راک کمک کرد.

برخی بر این باورند که وی در ابداع ژست انگشتی موسوم به شاخ‌های شیطان» که به ژستی مترادف با موسیقی راک در کل تبدیل شد نقش اساسی داشته است. جدای از آثار خارق‌العاده‌اش، بسیاری از موسیقیدانان دیو را به عنوان یک نابغه در این صنعت به یاد دارند.

بدین ترتیب به خاطر موسیقی‌های فوق‌العاده‌ای که برای طرفداران موسیقی متال از خود به جای گذاشت، هیچ کس هنوز هم این مرد کوچک را فراموش نکرده که با تمام اطرافیان و همکارانش رفتار انسانی داشته و سعی در کمک به آن‌ها داشت. به همین دلیل بسیاری بر این باورند که در کنار داشتن صدایی حیرت‌انگیز، دیو یک انسانی واقعی بوده که فراتر از یک اجرا کننده موسیقی خوب است.


۶. جرج مایکل

تاریخ تولد: ۱۹۶۳

تاریخ درگذشت: ۲۰۱۶

۱۱ موسیقیداان فوق‌العاده‌ای که در دهه ۲۰۱۰ از دست دادیم

سال ۲۰۱۶ سال صفر و سال بسیار بدی برای صنعت موسیقی و دوستداران این عرصه بود و مرگ جرج مایکل (George Michael) بدترین گزینه برای به پایان بردن این سال جهنمی بود. او خواننده‌ای بود که به معنای واقعی کلمه بازار موسیقی راک و پاپ را دگرگون ساخت. همه ما به یاد داریم که از همان کودکی با شور و شعف آهنگ‌هایی را از او زمزمه می‌کردیم.

او یک استعداد ذاتی و طبیعی برای ملودی داشت، ترانه‌هایش را خودش می‌نوشت، شخصیتی کاریزماتیک داشت، بخشنده بود و مهم‌تر از همه اینکه یکی از تاثیرگذارترین و منحصربفردترین صدا‌های عصر مدرن را داشت. با بالا رفتن سن همگی رفته رفته از خوانندگان مورد علاقه خود در جوانی دور می‌شوند، اما این قانون در مورد جرج مایکل صدق نمی‌کرد، زیرا مایکل همواره در حال نوآوری بود.

علیرغم دو دهه فعالیت در اوج موفقیت، در سال‌های منتهی به مرگش، مایکل با مشکلاتی مانند اعتیاد و افسردگی گریبانگیر بود، اما این مشکلات باعث نشده بود که کسی از بازگشت خلاقانه وی ناامید شود، اما حتی با عدم تولید آهنگ‌های جدید نیز شهرت و اعتبار مایکل از بین نمی‌رفت. جرج مایکل در زندگی شخصی‌اش نیز انسانی فوق‌العاده بود به طوری که بسیاری از کار‌های انساندوستانه و خیرخواهانه‌اش تنها پس از مرگش برای همگی عیان شدند.


۵. لئونارد کوهن

تاریخ تولد: ۱۹۳۴

تاریخ درگذشت: ۲۰۱۶

۱۱ موسیقیداان فوق‌العاده‌ای که در دهه ۲۰۱۰ از دست دادیم

یک خداحافظی کوتاه. چند جمله، اما با کلماتی در اوج شفافیت، سادگی و زیبایی. شاید شما نیز نامه لئونارد کوهن (Leonard Cohen) به زنی که روزگاری شیفته‌اش بود، ماریان ایهلن، را که در رختخواب مرگش نوشته بود خوانده یا شنیده باشید. او شنیده بود که معشوق گذشته‌اش در حال مرگ است و دو ساعت بعد نامه‌ای به او نوشت و در آن گفت که او نیز پیر شده و بدنش دیگر توان ادامه دادن ندارد.

او البته از قبل نیز نامه‌هایی برای معشوق خود نوشته بود، در آهنگ‌هایی مانند So Long, Marianne و Bird on the Wire. اما این بار چنین نوشت: خوب می‌دانم که آنچنان فاصله کمی از تو دارم که اگر دستت را دراز کنی، فکر می‌کنم بتوانی دستم را بگیری». یکی از دوستان ایهلن که در بالین مرگش همراه او بود ادعا کرده که وی قبل از مرگ دستش را دراز کرده بود.

لئونارد کوهن خواننده و ترانه‌سرایی بسیار تاثیرگذار بود که آثارش بیش از نیم قرن طرفداران عرصه موسیقی را شیفته خود کرده بود. او یکی از بزرگترین و موثرترین موسیقیدانانی بود که در دهه ۶۰ و اوایل دهه ۷۰ به دنیای موسیقی معرفی شدند. تنها باب دیلن بود که تاثیری بیش از او بر نسل موسیقیایی خود گذاشت و شاید تنها پل سیمون و جونی میچل بودند که به عنوان یک شاعر ترانه‌سرا به جایگاهی مشابه او دست یافتند.

صدای تاثیرگذار و متفاوت کوهن، در کنار الگوی گیتار نایلونی و همخوانی یونانی پشت صدای او آهنگ‌هایی هیجان‌انگیز در مورد عشق و عرفان، جنگ و صلح، اکستازی و افسردگی تولید می‌کرد. او یکی از معدود موسیقیدانانی بود که حتی در ۸۰ سالگی نیز آهنگ‌هایی پرفروش می‌ساخت.


۴. تام پتی

تاریخ تولد: ۱۹۵۰

تاریخ درگذشت: ۲۰۱۷

۱۱ موسیقیداان فوق‌العاده‌ای که در دهه ۲۰۱۰ از دست دادیم

بسیاری بر این باورند که تام پتی (Tom Petty) یکی از پیشگامان موسیقی راک است، اما این مرد چیزی فراتر از آن بود. همانند موسقیدانان هم عصر خود از جمله بروس اسپرینگستین، پتی کار خود را به عنواون بچه‌ای از طبقه کارگر آغاز کرد. اما وقتی به سن ۳۰ سالگی رسید، پتی نام خود را به عنوان یکی از بزرگ‌ترین خواننده-ترانه‌سرا‌های تمام تاریخ به ثبت رساند.

او همچنین با بی‎عدالتی‌هایی که در صنعت موسیقی وجود داشت مبارزه می‌کرد. وقتی که هزینه تولید و ضبط آهنگ‌ها افزایش یافت، پتی تاکید داشت که موسیقی او نباید خارج از توان پرداختی طرفداران وفادارش باشد. همزمان که به تولید آهنگ ادامه می‌داد، کوهن مهارت‌های ترانه‌سرایی‌اش را صیقل می‌داد.

اگر چه پتی در دهه ۱۹۷۰ به شهرت رسید، اما بهترین و موفق‌ترین آثار او در دهه ۱۹۹۰ تولید شدند و بدین ترتیب بود که وی به یکی از شناخته‌شده‌ترین و محبوب‌ترین شخصیت‌ها در صنعت موسیقی تبدیل شد. اگر چه پتی دیگر با ما نیست، اما میراث او به عنوان یک پسربچه در خانواده‌ای کارگر اهل فلوریدا که به قلب توده‌های مردم دنیا راه یافت فراموش نشدنی است.


۳. جرج مارتین

تاریخ تولد: ۱۹۲۶

تاریخ درگذشت: ۲۰۱۶

۱۱ موسیقیداان فوق‌العاده‌ای که در دهه ۲۰۱۰ از دست دادیم

شاید بتوان جرج مارتین (George Martin) را نادیده‌گرفته‌شده‌ترین تک چهره دنیای موسیقی دانست، مردی که اغلب از او با لقب پنجمین بیتل» یاد می‌شود و این لقب بی‌دلیل و بی‌مسما به او داده نشده است. او در دوران فعالیت گروهش، Fab Four، همواره نقش تهیه کننده گروه را داشت.

سبک تولید او بسیار منحصربفرد بود و با دانش موسیقایی‌اش حتی آثار گروه بیت را نیز تحت تاثیر قرار داد. او که با سبک موسیقی کلاسیک آشنایی کامل داشت تنظیم ارکستری بسیاری از آهنگ‌های موفق گروه بیت مانند Eleanor Rigby و I Am The Walrus را بر عهده داشت.

در حالی که لنون و مک کارتی ترانه‌سرایی بسیاری از آهنگ‌های موفق گروهو را بر عهده داشتند، قدرت تنظیم جرج مارتین به پالایش موسیقی گروه و ایجاد پکیجی که دلخواه طرفداران موسیقی بود کمک بسیاری کرد. در واقع مارتین موسیقی تولید شده توسط اعضای گروه را گرفته و آن را به چیزی فراتر از موسیقی گوش‌نواز تبدیل می‌کرد.


۲. لمی کیلمیستر

تاریخ تولد: ۱۹۴۵

تاریخ درگذشت: ۲۰۱۵

۱۱ موسیقیداان فوق‌العاده‌ای که در دهه ۲۰۱۰ از دست دادیم

لمی کیلمیستر (Lemmy Kilmister) خواننده اول گروه هارد راک Motorhead بود که در طول سه دهه فعالیت موسیقایی به شکل‌گیری ویژگی‌های سبک موسیقی متال کمک بسیاری کرد. همچنین او دارای صدایی شبیه غریدن بود که به استاندارد دیگر خوانندگان اصلی گروه‌های متال مانند جیمز هتفیلید گروه متالیکا تبدیل شد.

هم او بود که استفاده از صدا‌های خشن و گوشخراش را در موسیقی متال باب کرد. وی در شرایطی که یک سبک موسیقی شلوغ را داشت به تمام این دستاورد‌ها دست یافت. او یک خواننده متال بود، اما خود را متال هِد نمی‌دانست. لمی خود را یک طرفدار راک اند رول می‌دانست که موسیقی او نیز در همین سبک بود، اما با صدایی بلندتر و خشن‌تر.

وی بدون این که بداند جماعت و فرهنگی فرعی از طرفداران متال را به خاطر ظاهر، سبک و صدای خود ایجاد کرده بود. در روزگاری که راک استار‌ها با بالا رفتن سن از موفقیت و شهرت فاصله می‌گرفتند، لمی تا پایان عمر همچنان پرطرفدار، موفق و فعال باقی ماند.


۱. دیوید بووی

تاریخ تولد: ۱۹۴۷

تاریخ درگذشت: ۲۰۱۶

۱۱ موسیقیداان فوق‌العاده‌ای که در دهه ۲۰۱۰ از دست دادیم

مرد ستاره‌ای. دوک لاغراندام سفیدپوش. ستوان تام. هر آنچه که دوست دارید او را صدا بزنید، اما دیوید بووی (David Bowie) از دوران فعالیت موسیقیایی خود میراثی فراموش‌نشدنی و بی‌مانند به جای گذاشته است. از همان آغاز کارش در دهه ۱۹۶۰ تا آخرین کارش با عنوان Blackstar در سال ۲۰۱۶، بووی از هر موسیقیدان هم‌عصر خود دستکم یک قدم جلوتر بود.

استعداد بی‌نظیر او در زمینه ترانه‌سرایی به بووی کمک کرد که بتواند در سبک‌های مختلف فعالیت کند، از راک و دنس راک گرفته تا موسیقی الکترونیک و آوانگارد در دهه ۱۹۹۰. بدین ترتیب بووی در دوران مختلف فعالیتش شخصیت‌های متعددی به خود گرفت، از زیگی استارداست تا همان دوک لاغراندام سفیدپوش.

اما بزرگترین جنبه حرفه‌ای دیوید بووی نترس بودن و جسارتش بود. بووی آزمایش کردن را دوست داشت و به نظر می‌رسید که از لغزش تجاری واهمه‌ای ندارد. از همان آغاز تا آلبوم و آهنگ پایانی‌اش، دیوید بووی از مرگ قریب‌الوقوع خود می‌گفت، اما در نهایت بدون ترس آن را در آغوش گرفت.

اگر چه تنها به ۱۰ موسیقیدان بزرگی که در یک دهه اخیر از دست داده‌ایم اشاره کردیم، اما نباید از نام دیگر ستارگان این عرصه مانند ویتنی هیوستون (۲۰۱۲)، بی بی کینگ (۲۰۱۵)، آرتا فرانکلین (۲۰۱۸) و مرل هاگارد (۲۰۱۶) نیز براحتی گذشت.

منبع: whatculture


رومه فرهیختگان - سیدمهدی ‌تبار: اگر اتفاق خاص دیگری نیفتد، قرار است دهمین آلبوم مجاز و استودیویی محسن چاوشی با عنوان بی‌نام» ۲۶ آذرماه منتشر شود. پیش‌فروش این آلبوم، اما از روز گذشته آغاز شد. اثر تازه چاوشی که قرار بود با اسم قمارباز» به بازار بیاید با مخالفت مسئولان ارشاد روبه‌رو شد و خواننده این مجموعه تهدید کرد اگر با این اسم موافقت نشود بدون نام آن را پخش می‌کند. تهدیدی که تیزر‌های تبلیغاتی این آلبوم نشان می‌دهد، عملی شده است.

البته پرسشی هم از مسئولان ارشاد اینجا به وجود می‌آید و آن‌هم وجود کتاب پرفروشی به نام قمارباز» از داستایوفسکی است که سال‌های سال و به کرات ترجمه و فروخته شده است. آلبوم تازه چاوشی هر تعداد هم که تیراژ داشته باشد به تیراژ چاپ این کتاب تاکنون نخواهد رسید.

بازگشت به مولوی» در پسا ابراهیم»

بی صفا»

پس از ابراهیم» و همکاری مشترک حسین صفا و چاوشی در سرودن و خواندن، این‌بار نوبت به مولوی و سعدی رسیده است. اشعاری که اکثرا وزن دوری دارند. وزن دوری یا متناوب، وزنی است که هر مصراع آن از دو قسمت تشکیل می‌شود و قسمت دوم، تکرار قسمت اول است. به‌عبارت‌دیگر، در وزن دوری، هر نیم مصرع در حکم یک مصراع است، مانند وزن شعر همه هست آرزویم که ببینم از تو رویی» که هر فعلات فاعلاتن گر‌چه نیم مصراع است، اما حکم یک مصراع را دارد. این‌گونه از اوزان، به‌واسطه ریتم و موسیقی درونی، مناسب استفاده خوانندگان هستند.

در آلبوم بی‌نام» چاوشی به‌دلیل اینکه می‌خواسته فضای ریتمیک و گاه شادی داشته باشد از اشعاری با این اوزان استفاده کرده است. خوانندگان زیادی در طول چند دهه اخیر از اشعار مولوی استفاده کرده‌اند، اما به‌جز عصار، رضا یزدانی و محمد اصفهانی کمتر پیش آمده که مولوی و موسیقی پاپ اینچنین نزدیکی عمیقی داشته باشند. چاوشی نشان داده که می‌داند چگونه برای اشعار کلاسیک، ملودی و تنظیم بسازد و از این همنشینی خجسته قطعه‌ای دلنواز بسازد.

همکاری چاوشی و مولوی در آلبوم‌های من خود آن سیزدهم» و امیر بی‌گزند» به اوج خود رسید و میزان استقبال از این دو اثر نشان داد که اتفاق بزرگ و مبارکی در حوزه موسیقی افتاده است. متصل»، برقص آ»، قلاش»، زندان»، امیر بی‌گزند»، کو به کو»، شیرمردا»، قراضه چین»، دل من»، این کیست این»، شیدایی»، تریاق»، صید جگر خسته» و بیست هزار آرزو» قطعاتی هستند که با اشعار مولوی توسط محسن چاوشی خوانده شده است.

ت استفاده از اشعار معاصر و کلاسیک به‌صورت یکی‌درمیان توسط محسن چاوشی تا الان موثر بوده و مخاطبان از حالا خودشان را آماده کرده‌اند که در اثر بعدی او شنونده ترانه‌هایی از جنس امروز باشند. نکته دیگر استفاده از اشعار کلاسیک توسط خوانندگان، عدم پرداخت هزینه شعر است. هرچند این گزاره درمورد چاوشی صادق نیست. اما تعدادی از خوانندگان برای کاهش هزینه‌های آلبوم‌شان سعی می‌کنند از اشعار شاعران قدیمی استفاده کنند تا نخواهند پولی به ترانه‌سرایان پرداخت کنند. برخی دیگر از خوانندگان هم در کمال تاسف توانایی اجرای اشعار سنتی ندارند.

موسیقی و مولوی

آن‌طور که استاد کریم زمانی در سخنرانی‌ای با موضوع مولانا و موسیقی گفته است مولانا خودش هم در موسیقی علمی و عملی تبحر خاصی داشته است. استاد زمانی در این سخنرانی ادامه می‌دهد: این همه بحور عروضی در دیوان غزلیات به کار گرفته شده است که در هیچ دیوان شاعری چنین به وسعت، این بُحور به کار گرفته نشده است. اصلا دیوان غزلیات، دایره‌المعارف بحور عرضی است.

مولانا در موسیقی علمی و عملی متبحر بود، ضرب اصول را می‌دانست. ضرب اصول همان دوایر ایقایی است در موسیقی کهن یا همان پایه‌های ضرب‌های اصلی موسیقی است که این‌ها را خوب می‌دانست، به‌اصطلاح علم ایقا یا همان وزن‌شناسی یا همین سلفژ خودمان را خوب وارد بود. چون سلفژ، خواندن قطعات با رعایت وزن و پایه‌های ضرب و ایقا هم همان ضرب و ریتم است که مولانا به این علم کاملا مسلط بود.» شاید به همین دلایلی که استاد زمانی برشمرده، بعضی از خوانندگان باهوش سراغ اشعار مولوی می‌روند.

خواننده اگر کمی هوش و سلیقه داشته باشد، می‌تواند به مدد خود مولوی اثر فاخری از خود به‌جای بگذارد. استاد زمانی درباره وزن‌شناسی در شعر و موسیقی می‌گوید: وزن‌شناسی هم اساس موسیقی است. کسی که وزن را در موسیقی نشناسد و رعایت نکند، اصلا مرخص است. مولانا به‌طور عجیبی به این عرصه واقف بود. سازی به نام رَباب یا رُباب را خوب می‌نواخت و حتی در ساختمان این ساز به جهت صدادهی بهتر، تغییراتی داد از جمله ساختمان رباب را که آن موقع چهارگوشه می‌ساختند، مولانا شش‌گوشه کرد و گفت که به این دلیل رباب را از از چهار‌گوشه به شش‌گوشه تغییر می‌دهم که این رباب، اسرار شش‌گوشه جهان هستی را حکایت کند.»

تیزر یک دقیقه‌ای آلبوم بی‌نام» و دموی یکی، دو آهنگ دیگر نشان می‌دهد محسن چاوشی روی همین ویژگی اشعار مولوی دست گذاشته و قرار است هستی با این قطعات به حرکت و هیجان در بیاید.

ضرر نمی‌کنیم که ادامه می‌دهیم

هادی حسینی، تهیه‌کننده آلبوم بی‌نام» در گفتگو با فرهیختگان» با بیان اینکه قرار است به‌طور قطعی این آلبوم ۲۶ آذر منتشر شود درباره تمرکز چاوشی و او روی آلبوم‌های موسیقی به‌صورت فیزیکی و عدم درآمدزایی از کنسرت‌ها گفت: تهیه آلبوم به‌صورت فیزیکی حتما ضرر‌ده است و ریسک بالایی دارد، اما این فرمول برای چاوشی فرق می‌کند، زیرا هم طرفدارانش و هم تیراژ آلبوم‌هایش بیشتر است. آلبوم‌های چاوشی زیان‌ده نیست، اما سود آنچنانی هم ندارد. البته اگر بخواهیم همه عوامل را حساب کنیم زیان‌ده می‌شود، اما روی کاغذ ضرر نمی‌کنیم.»

از حسینی پرسیدیم اگر این فعالیت ضررده است چرا سه همکاری مشترک با چاوشی داشته است که او جواب داد: حتما نباید بازگشت مالی را ملاک بگیریم. بحث‌های دیگری هم وجود دارد. شاید به جمیع جهات نگاه کنیم اگر به صرفه نبود ادامه نمی‌دادم.»

بازگشت به مولوی» در پسا ابراهیم»

قند منی (مولوی) وزن: مفتعلن مفتعلن فاعلن

جان منی جان منی جان من
آن منی آن منی آن من
شاه منی لایق سودای من
قند منی لایق دندان من
نور منی باش در این چشم من
چشم من و چشمه حیوان من
گل چو تو را دید به سوسن بگفت
سرو من آمد به گلستان من
از دو پراکنده تو چونی بگو
زلف تو حال پریشان من‌ای رسن زلف تو پابند من
چاه زنخدان تو زندان من
دست فشان مست کجا می‌روی
پیش من آ‌ای گل خندان من

گنجشک پریده (سعدی) وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن‌ای یار جفا کرده پیوند بریده

این بود وفاداری و عهد تو ندیده
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلوده یوسف ندریده
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده
در خواب گزیده لب شیرین گل اندام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
بس در طلبت کوشش بی‌فایده کردیم.
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
مرغ دل صاحب نظران صید نکردی
الا به کمان مهره ابروی خمیده
میلت به چه ماند به خرامیدن طاووس
غمزت به نگه کردن آهوی رمیده

بر سلطان (مولوی) وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن

تیز دوم تیز دوم تا به سواران برسم
نیست شوم نیست شوم تا بر جانان برسم
خوش شده‌ام خوش شده‌ام پاره آتش شده‌ام
خانه بسوزم بروم تا به بیابان برسم
خاک شوم خاک شوم تا ز تو سرسبز شوم
آب شوم سجده کنان تا به گلستان برسم
چونک فتادم ز فلک ذره صفت لرزانم
ایمن و بی‌لرز شوم چونک به پایان برسم
چرخ بود جای شرف خاک بود جای تلف
بازرهم زین دو خطر، چون بر سلطان برسم
عالم این خاک و هوا گوهر کفر است و فنا
در دل کفر آمده‌ام تا که به ایمان برسم
آن شه موزون جهان عاشق موزون طلبد
شد رخ من سکه زر تا که به میزان برسم

چنگ (فصیح‌امان شیرازی) وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن

همه هست آرزویم که ببینم از تو رویى
چه زیان تو را که من هم برسم به آرزویى؟!
به کسى جمال خود را ننموده‏یى و بینم
همه جا به هر زبانى، بود از تو گفت‌وگویى!
غم و درد و رنج و محنت همه مستعد قتلم
تو بِبُر سر از تنِ من، بِبَر از میانه، گویى!
به ره تو بس که نالم، زغم تو بس که مویم
شده‏ام له، نالى، شده‏ام زمویه، مویى
همه خوشدل اینکه مطرب بزند به تار، چنگى
من از آن خوشم که چنگى بزنم به تار مویى!
چه شود که راه یابد سوى آب، تشنه کامى؟
چه شود که کام جوید زلب تو، کامجویى؟
شود اینکه از ترحّم، دمى اى سحاب رحمت!
من خشک لب هم آخر ز تو‌تر کنم گلویى؟!

بازگشت به مولوی» در پسا ابراهیم»

قمارباز (مولوی) وزن: فعلات فاعلاتن فعلات فاعلاتن

همه صید‌ها بکردی هله میر بار دیگر
سگ خویش را رها کن که کند شکار دیگر
همه غوطه‌ها بخوردی همه کار‌ها بکردی
منشین ز پای یک دم که بماند کار دیگر
همه نقد‌ها شمردی به وکیل در سپردی
بشنو از این محاسب عدد و شمار دیگر
تو بسی سمن بران را به کنار درگرفتی
نفسی کنار بگشا بنگر کنار دیگر
خنک آن قماربازی که بباخت آن چه بودش
بنماند هیچش الا هوس قمار دیگر
تو به مرگ و زندگانی هله تا جز او ندانی
نه چو روسبی که هر شب کشد او بیار دیگر
نظرش به سوی هر کس به مثال چشم نرگس
بودش زهر حریفی طرب و خمار دیگر

عقل و خرد (مولوی) وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

جرمی ندارم بیش از این کز دل هوا دارم تو را
از زعفران روی من رو می‌بگردانی چرا
یا این دل خون خواره را لطف و مراعاتی بکن
یا قوت صبرش بده در یفعل الله ما یشا
این دو ره آمد در روش یا صبر یا شکر نعم
بی شمع روی تو نتان دیدن مر این دو راه را
هر گه بگردانی تو رو آبی ندارد هیچ جو
کی ذره‌ها پیدا شود بی‌شعشعه شمس الضحی
بی باده تو کی فتد در مغز نغزان مستی یی
بی عصمت تو کی رود شیطان بلا حول و لا
در مرگ هشیاری نهی در خواب بیداری نهی
در سنگ سقایی نهی در برق میرنده وفا
سیل سیاه شب برد هر جا که عقلست و خرد
زان سیلشان کی واخرد جز مشتری هل اتی

بازآمدم (مولوی) وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن

بازآمدم بازآمدم، از پیش آن یار آمدم
در من نِگر در من نِگر، بهر تو غمخوار آمدم
شاد آمدم شاد آمدم، از جمله آزاد آمدم
چندین هزاران سال شد، تا من به گفتار آمدم
آن جا روم، آن جا روم، بالا بدم، بالا روم
بازم رَهان بازم رَهان، کاین جا به زِنهار آمدم
من مرغ لاهوتی بُدم، دیدی که ناسوتی شدم
دامَش ندیدم ناگهان، در وی گرفتار آمدم
من نور پاکم‌ای پسر، نه مشت خاکم مختصر
آخر صدف من نیستم، من درّ شَهوار آمدم
ما را به چشم سَر مَبین، ما را به چشم سِر ببین
آن جا بیا ما را ببین، کین جا سبکبار آمدم

بازگشت به مولوی» در پسا ابراهیم»

من ندانستم (سعدی) وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلاتن

من ندانستم از اول که تو بی‌مهر و وفایی
عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم
باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی‌ای که گفتی مرو اندر پی خوبان زمانه
ما کجاییم در این بحر تفکر تو کجایی
آن نه خالست و زنخدان و سر زلف پریشان
که دل اهل نظر برد که سریست خدایی
پرده بردار که بیگانه خود این روی نبیند
تو بزرگی و در آیینه کوچک ننمایی
حلقه بر در نتوانم زدن از دست رقیبان
این توانم که بیایم به محلت به گدایی
عشق و درویشی و انگشت نمایی و ملامت
همه سهلست تحمل نکنم بار جدایی

قوم به حج رفته (مولوی) وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن‌ای قوم به حج رفته کجایید کجایید

معشوق همین جاست بیایید بیایید
معشوق تو همسایه و دیوار به دیوار
در بادیه سرگشته شما در چه هوایید
گر صورت بی‌صورت معشوق ببینید
هم خواجه و هم خانه و هم کعبه شمایید
ده بار از آن راه بدان خانه برفتید
یک بار از این خانه بر این بام برآیید
آن خانه لطیفست نشان‌هاش بگفتید
از خواجه آن خانه نشانی بنمایید
یک دسته گل کو اگر آن باغ بدیدید
یک گوهر جان کو اگر از بحر خدایید

راز (سعدی) وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن

دلم تا عشقباز آمد در او جز غم نمی‌بینم
دلی بی‌غم کجا جویم که در عالم نمی‌بینم
دمی با همدمی خرم ز جانم بر نمی‌آید
دمم با جان برآید، چون که یک همدم نمی‌بینم
مرا رازیست اندر دل به خون دیده پرورده
ولیکن با که گویم راز، چون محرم نمی‌بینم
قناعت می‌کنم با درد، چون درمان نمی‌یابم
تحمل می‌کنم با زخم، چون مرهم نمی‌بینم
خوشا و خرما آن دل که هست از عشق بیگانه
که من تا آشنا گشتم دل خرم نمی‌بینم
نم چشم آبروی من ببرد از بس که می‌گریم
چرا گریم کز آن حاصل برون از نم نمی‌بینم


رومه خراسان - الهه آرانیان: مژده‌ای شیرین و گواراست، این که بشنوی دو تار، شناسنامه موسیقی خراسان، در فهرست میراث ناملموس یونسکو قرار گرفته و ثبت جهانی شده است. این خبر، به ویژه برای اهالی خراسان بزرگ که با نوای دو تار زندگی کرده‌اند، مسرت‌بخش‌تر است. پرونده مهارت‌های سنتی ساختن و نواختن دو تار» چهاردهمین پرونده میراث ناملموس ایرانی است که با کسب نظر موافق اعضای کمیته میراث جهانی یونسکو در بوگوتا، پایتخت کلمبیا، ثبت جهانی شد؛ این، یعنی حالا هم ساز سنتی دوتار و هم فرایند تولید و ساخت آن، هر دو میراثی جهانی هستند و این رویدادی کم‌نظیر برای موسیقی محلی ایران است.

به گزارش روابط عمومی وزارت میراث فرهنگی، علی اصغر مونسان، وزیر میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری در پیامی نوشت: بی‌تردید دو تار و نواختنش را می‌توان فراتر از ویژگی‌های کالبدی یک ساز زهی و زخمه‌ای، روایتگر گوشه‌ای از دغدغه‌ها و احساسات ناب اقوام ایرانی دانست. ضمن قدردانی از تلاش کارشناسان این پرونده ارزشمند و سپاس از ارزیابان اجلاس کمیته میراث بشری ناملموس یونسکو، ثبت چهاردهمین میراث ناملموس ایران را در فهرست میراث جهانی به مردم فرهیخته و فرهنگ‌دوست کشورمان تبریک و تهنیت می‌گویم». به همین مناسبت، با استاد کیوان ساکت، آهنگ ساز و نوازنده برجسته‌ای که خود از سرزمین خراسان برخاسته است، درباره ثبت جهانی دو تار گفتگو کرده‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

حمایت مالی، مهم‌ترین هدف ثبت جهانی

دو تار» خراسانی میراث جهانی

کیوان ساکت ثبت جهانی دو تار را اسباب خرسندی دانست و گفت: وقتی یونسکو اثری هنری یا معنوی را ثبت جهانی می‌کند، یعنی هم خودش و هم کشوری که صاحب آن اثر جهانی است، موظف به حمایت و ترویج و اشاعه آن فرهنگ هستند. یونسکو بودجه‌هایی دارد و برای همین هم اثری را ثبت جهانی می‌کند؛ یعنی مهم‌ترین هدف ثبت جهانی، این است که از حمایت‌های مالی یونسکو و دولت‌ها برای اشاعه این بخش از فرهنگ ناملموس استفاده شود. شاید هنرمندانی که نام یا اثرشان ثبت جهانی شده است، خبر نداشته باشند که این حمایت مالی از سوی یونسکو وجود دارد و هر ساله، مبالغ زیادی برای تقویت این عرصه، پرداخت می‌شود و دولت‌ها را موظف به حمایت از این میراث ناملموس می‌کنند.

حالا من نمی‌دانم در این خصوص چه کسانی با یونسکو در ارتباط هستندتا این مبالغ را دریافت کنند. هر چه هست، نفس عمل پسندیده است. در شرایطی که موسیقی ایران هنوز تکلیفش معلوم نیست، این که یک ساز مقامی و موسیقی محلی، ثبت جهانی می‌شود، اسباب خرسندی است». این آهنگ ساز برجسته خراسانی درباره نحوه تخصیص حمایت‌های مالی یونسکو توضیح داد: پول‌هایی که از طرف جوامع جهانی پرداخت می‌شود، برای فراهم کردن شرایط مناسب در راستای ایجاد مکان‌هایی برای آموزش و ساخت این ساز است؛ نه این که این پول را تقسیم کنند بین هنرمندان».

دو تار جنوب خراسان، اصیل‌تر

این آهنگ ساز و نوازنده، دو تار را ساز محبوب خراسانی‌ها معرفی کرد و گفت: ما در ایران هفت قوم داریم که در کنار هم زندگی می‌کنند و هر کدام فرهنگ ویژه خودشان را دارند که این فرهنگ‌ها هم ساز و موسیقی ویژه خود را دارد. خود دو تار خراسان، به دو بخش شمال و جنوب تقسیم می‌شود. این دو تار و موسیقی، در سیستان و بلوچستان نیست. همین موسیقی در کردستان نیست و شکل دیگری دارد و سازی به نام تنبور در آن‌جا هست که خیلی به دو تار نزدیک و شبیه است.

دو تار نزد مردم جنوب و شمال خراسان، یک ساز بسیار آشنا و محبوب است و دایره علاقه‌مندان به دو تار و اصولاً همه ساز‌های محلی در هر جا، محدود به همان اقلیمی است که آن ساز و فرهنگ رشد و نمو پیدا کرده است. دو تار در خراسان، از این نظر جایگاه و محبوبیت ویژه‌ای دارد». مشهور است که نوای دو تار جنوب خراسان حزن‌انگیز است و دو تار شمال خراسان، نوایی طربناک و شاد دارد. کیوان ساکت درباره تفاوت این ساز در جنوب و شمال خراسان این‌طور توضیح داد: تفاوت در یک سری فواصل است. دو تار شمال خراسان، تحت تأثیر موسیقی ترکمن‌ها و نواحی شمال ایران قرار گرفته و ترکیبی از موسیقی ترکمنی، کرمانج و موسیقی خراسان است، اما چون جنوب خراسان بسته بوده و ارتباط زیادی با مردم نواحی شمال نداشته، حالت قدیمی‌تر و بکرتر خودش را حفظ کرده است».

اجرا‌های مشترک، از حسین سمندری تا دامن پاک

دو تار» خراسانی میراث جهانی

کیوان ساکت با بسیاری از نوازندگان برجسته دو تار ارتباط داشته و دارد و با تعدادی از آن‌ها به اجرای مشترک پرداخته است. او در این باره می‌گوید: من اولین بار با زنده یاد استاد حسین سمندری آشنا شدم و یک کنسرت تک نوازی برگزار کردیم که بخش اول را ایشان زد و بخش دوم را من زدم. بعد با ذوالفقار عسکریان کنسرت داشتیم در تالار وحدت که فیلمش هم موجود است. با مرحوم غلامعلی پورعطایی هم برنامه داشتیم. نوازنده‌های جوان‌تر هم در این بین بودند مانند آقای دامن پاک. با همه این دوستان تجربیات شیرین و دلنشینی داشتیم».


رومه هفت صبح - علی رستگار: چند روز پیش مهراد جم از خوانندگان پاپ داخل کشور تک‌آهنگی منتشر کرد به‌نام سردار». ترانه این آهنگ در رثای شهید قاسم سلیمانی سروده شده با شعری از یاحا کاشنی و مهدی امامی و با آهنگسازی مهدی جهانی. این اثر به سفارش دفتر موسیقی و سرود سازمان صدا و سیما تهیه شده که اتفاق مهمی است.

چرا؟ چون مهراد جم هنوز به‌طور رسمی وارد حلقه خواننده‌های مجاز کشور نشده. این خواننده قبلاً چند تک‌آهنگ با تنظیم مسعود جهانی منتشر کرده بود که "هیت" هم شدند، اما خب تلاش‌های او برای دریافت مجوز و برگزاری کنسرت ناموفق بود تا همین جمعه گذشته که اولین کنسرت رسمی او در کیش برگزار شد.

در این مدت البته دیگر خواننده‌های پاپ هم آثاری با همین مضمون تولید کرده‌اند مثل تک‌آهنگ "قاسم هنوز زنده است" از غلامرضا صنعتگر که البته این مورد با مهراد جم یک مقدار متفاوت است. صنعتگر از جمله خوانندگانی است که قبلاً بار‌ها در برنامه‌های مختلف تلویزیونی حاضر شده و چند مرتبه ترانه‌های مناسبتی و مذهبی هم از او شنیده بودیم، اما به‌طور کلی سبک و سیاق کار‌های مهراد جم متفاوت است.

قبل‌تر هم دیده بودیم که بعضی خواننده‌های پاپ که فضای کارهای‌شان شاید با آثار مرسوم و قانونی موسیقی کشور فاصله دارد، به واسطه انتشار همین آهنگ‌های مناسبتی و مذهبی توانستند نظر مساعد دستگاه‌های نظارتی موسیقی را برای دریافت مجوز و فعالیت قانونی جلب کنند.

البته این گزاره نافی خلوص و حسن نیت سازندگان آن نیست، اما خب مواردی را هم سراغ داریم که به‌تدریج مشخص شده شالوده فکری آن خواننده با ماهیت اثری که ارائه داده متفاوت بوده مثل ماجرای آهنگ‌های "قهرمان" و "شهدا" و "انرژی هسته‌ای" از امیر تتلو که نیت او بعد‌ها برای حامیانش مشخص شد. با این مقدمه می‌خواهیم بررسی کنیم که سال‌های اخیر کدام خوانندگان بازار غیررسمی موسیقی داخل کشور سعی کردند با این روش بین خواننده‌های مجاز برای خود جا باز کنند و تجربه کدامیک موفق بود.

۱. حبیب محبیان

وقتی خواننده‌ها از باور‌ها و اعتقادات می‌خوانند

حبیب محبیان خواننده مشهور لس‌آنجلسی در سال ۱۳۸۸ بعد از نگارش نامه‌ای خطاب به محمود ‌نژاد رئیس جمهور وقت به کشور بازگشت. او رفت در رامسر ساکن شد و از یک سال بعد اقداماتی را برای دریافت مجوز شروع کرد. تلاش‌های او، اما از دَم ناموفق بود و حتی آیت‌الله احمد خاتمی امام جمعه موقت تهران در تیر ماه ۸۹ گفت ایران جای خواننده‌های لس‌آنجلسی نیست. حبیب در این فاصله تلاش کرد با خواندن ترانه‌هایی مثل "عشق خدایی" در نکوداشت مقام شهدا و همینطور آهنگ انقلابی "الله اکبر" و آهنگ "غدیر خم" رضایت دستگاه‌های ذی‌ربط را جلب کند که موفق نبود.

او حتی با سمیر زند (از فرزندان آیت‌الله خزعلی) هم آهنگ خواند که بعد با هم به اختلاف خوردند و این مسیر هم به جایی نرسید. حبیب محبیان حتی یک مرتبه در سال ۹۳ هنگام ضبط یک موزیک ویدئو بازداشت و با تودیع قرار وثیقه آزاد شد. در نهایت اینکه حبیب در خرداد ۱۳۹۵ در کنالم رامسر درگذشت. با برگزاری مراسم ترحیم و تدفین او در تهران مخالفت شد، اما یک سال بعد برای اولین بار ترانه‌ای از او به نام مرگ قو از شبکه استانی اصفهان پخش شد.


۲. محسن چاوشی

وقتی خواننده‌ها از باور‌ها و اعتقادات می‌خوانند

محسن چاوشی از جمله خوانندگان زیرزمینی موسیقی پاپ بود که چند سال در انتظار دریافت مجوز ماند، اما از همان آلبوم اول یک اثر با مضمون باور‌های مذهبی و اعتقادی در کارهایش جای می‌داد. این اقدام علاوه بر اینکه برآمده از اعتقادات قلبی او بود می‌توانست شانس او را برای دریافت مجوز بیشتر کند که دست‌کم در پنج سال اول فعالیت او نتیجه نداد. چاوشی در آلبوم اول یعنی نفرین، ترانه‌ای داشت به نام غریب مادر در رثای شهدای کربلا.

در آلبوم دومش یعنی خودکشی ممنوع ترانه کلاغ روسیاه را داشت که از زبان یک زائر امام رضا (ع) سروده شده بود. در آلبوم متأسفم آهنگی به نام فلسطین با شعر امیر ارجینی داشت تا رسید به آلبوم گروهی سلام آقا که به مناسبت فرا رسیدن ماه محرم منتشر شد و علاوه بر چاوشی، محسن یگانه و بنیامین و محمد علیزاده و رضا صادقی و . هم در آن حضور داشتند. کمی بعد آلبوم گروهی هشت هم به مناسبت میلاد امام رضا (ع) با حضور چاوشی و حامی و رضا صادقی و علی اصحابی و بابک جهانبخش و رضا یزدانی و . بیرون آمد. چاوشی البته یک سال قبل از این دو آلبوم یعنی در سال ۱۳۸۷ مجوز آلبوم یه شاخه نیلوفر را گرفته بود.


۳. محسن یگانه و رضا صادقی

وقتی خواننده‌ها از باور‌ها و اعتقادات می‌خوانند

خواننده‌هایی مثل محسن یگانه و رضا صادقی هم از همان سال‌های اول که اصطلاحاً خواننده‌های زیرزمینی بودند ترانه‌هایی با مضامین اعتقادی و مذهبی می‌خواندند. البته در اینکه تولید آثار نشأت گرفته از اعتقادات شخصی آن‌ها بود تردیدی نیست، اما محتمل است که این آثار مثل یک ریسمان نامرئی آن‌ها را به مارکت رسمی موسیقی وصل کرد.

به‌طور مثال محسن یگانه در سال ۸۶ آهنگ جمعه را در ستایش صاحب‌امان (عج) خواند یا در همان سال تک‌آهنگ‌های کربلا و شهید منتشر شد که در فاصله کوتاهی تیتراژ برنامه ماه عسل به او سپرده شد. این اتفاقات یک سال قبل از انتشار اولین آلبوم مجوزدار او یعنی نفس‌های بی‌هدف افتاد. همین‌طور رضا صادقی سال‌ها قبل از اینکه آلبوم پیرهن مشکی مجوز بگیرد ترانه‌هایی مثل یا مولا را منتشر کرده بود.


۴. شادمهر عقیلی و گروه آریان

وقتی خواننده‌ها از باور‌ها و اعتقادات می‌خوانند

شادمهر عقیلی و گروه آریان با اندکی تقدم و تأخر در موسیقی پاپ دهه ۷۰ شمسی گُل کردند و به کلی فضای موسیقی پاپ آن دوران را عوض کردند. شادمهر عقیلی در سال ۷۴ تک‌آهنگی به نام شام غریبان را به‌صورت غیررسمی منتشر کرد که خیلی شنیده نشد و کمی بعد آلبوم اینسترومنتال بهار من را با مجوز رسمی منتشر کرد، اما اتفاق بزرگ زندگی او آلبوم مسافر در سال ۱۳۷۷ بود که یکی از ارکان موفقیت این آلبوم، ترانه یاس در ستایش حضرت زهرا (س) بود که علاوه بر ارزش هنری بالا در تعدیل نگاه‌های سختگیرانه آن دوران نسبت به او تأثیر بسزایی داشت.

همین‌طور گروه آریان که به علت فضای ریتمیک و شاد و البته نوازندگی و هم‌خوانی ن، خیلی تحت فشار بودند، آهنگ مولا علی جان در آلبوم گل آفتابگردون جای دادند که تا حدودی در کاهش فشار‌ها روی این گروه مؤثر بود.


۵. امیر تتلو و خواننده‌های رپ

وقتی خواننده‌ها از باور‌ها و اعتقادات می‌خوانند

ماجرای امیر تتلو را که پیش‌تر اشاره کردیم. او در مقطعی به خواندن آهنگ‌هایی مثل "خونه خوبه" و "شهدا" و "قهرمان" روی آورد که برای گرفتن مجوز نتیجه‌بخش نبود. تتلو حتی با وساطت شخصی به نام احسان میثم محمد حسنی (از فعالان اصولگرا و برادر احسان محمد حسنی مدیرعامل مؤسسه اوج) روی ناو ارتش موزیک ویدئوی "انرژی هسته‌ای" را ضبط کرد و ویدئوی "انرژی هسته‌ای" را ضبط کرد و به دیدار ابراهیم رئیسی رفت که هیچ‌کدام به برگزاری کنسرت ختم نشد.

البته در چند مراسم رسمی که بانی آن محافل رسانه‌ای اصولگرایان بودند مثل جشن فارس پلاس حاضر شد و از سوی ضرغامی و ذوالنور و رسایی مورد تقدیر قرار گرفت، اما خب به آنچه می‌خواست نرسید. از نسل تتلو و خوانندگان رپ که از نیمه دهه ۸۰ شمسی به شهرت رسیدند خیلی قبل‌تر از تتلو، سروش لشگری (هیچکس) در آهنگ "پرچم" و گروه زدبازی با آهنگ "آماده‌باش" با مضامین ضد آمریکایی و بعد‌ها یاس با آثار اجتماعی سعی کرده بودند در بازار رسمی موسیقی برای رپ هم جا باز کنند که نشد.


هفته‌نامه صدا - علی نامجو: انقلاب ها، فارغ از جهت دهی و رهبری عمومی، در سراسر جهان تا همه نباشند، رخ نمی‌دهد. انقلاب اسلامی ایران هم اینطور بود. شعار‌های صرفا چپ تا شعار‌های کاملا اسلامی در میان انبوه تظاهرکنندگان دیده می‌شد. در چنین فضایی خیلی طبیعی است که در جریان موسیقی انقلابی آن روز‌ها هم همین همه بودگی» رعایت شده باشد.

نگاهی به تولید موسیقی انقلابی پیش و پس از بهمن 57 (فوری - برای دهه فجر منتشر شود)

با این حال برخی از سرود‌ها بیشتر به چشم آمده است. خمینی‌ای امام» از همین موارد است. سرودی انقلابی که شاید یکی از نخستین نمونه‌ها باشد که در سطح وسیع شنیده شد، دلیلش هم زمان و مکان اجرای اثر بود. حمید شاهنگیان درباره ساخت این قطعه گفته است که حتی خانواده ام هم نمی‌دانستند که من روی این قطعه کار می‌کنم. شب‌ها که همه خواب بودند، من به پشت بام می‌رفتم و با یک ضبط صوت کوچک کارم را انجام می‌دادم.»

نتیجه این کار هم روز ۲۲ بهمن ماه سال ۱۳۵۷، درست زمانی که امام (ره) وارد لابی فرودگاه مهرآباد شد و تمام رجال ی انقلابی آن زمان در سالن انتظار حضور داشتند؛ اجرا شد.

داستان موسیقی انقلابی که احتمالا بتوان گفت رگه‌های مشخصی از حماسه هم در آن موج می‌زند به همین جا ختم نمی‌شود. چپ‌های ایرانی هم در این وادی حضور داشتند. یک نمونه از سرود‌های انقلابی که آن‌ها ساختند و هنوز هم به عنوان یک سرود انقلابی شناخته شده و مردم هم از آن خاطراتی دارند، قطعه بهاران خجسته باد» است. پس از انقلاب، اما این سرود را به رسمیت شناختند و تاکنون هر سال در دهه فجر، بار‌ها و بار‌ها از رادیو و تلویزیون پخش شده است. نخستین بار سرود بهاران خجسته باد» برای گرامیداشت سال مرگ خسرو گلسرخی و کرامت الله دانشیان در ۲۹ بهمن از رادیو و تلویزیون پخش شد. عبدالله بهزادی از کادر حزب توده ایران، شعری را با عنوان سرود بهار» به افتخار پاتریس لومومبا» انقلابی اهل کنگو سرود و خطاب به همسر او به پاس پایمردی اش در همراهی با لومومبا» دو هفته بعد از این که جسد لومومبا را به اسید سپردند، نوشت می‌گویند که کرامت دانشیان» بخشی از این شعر را تبدیل به سرود کرد و حتی همراه شاگردانش در روستای محل ماموریتش به عنوان معلم، این سرود را سر صف می‌خواندند.

بعد‌ها وقتی دانشیان و گلسرخی اعدام شدند، اسفندیار منفردزاده که او هم در همان پرونده توسط ساواک دستگیر شده بود، آن را در فقر امکانات با همراهی رفقای دیگر، اجرا کرد. امکانات او به قدری کم بود که می‌گویند خودش تمام ساز‌ها را یک به یک نواخت و بعد میکس کرد.

از دیگر ساخته‌های چپ‌های ایرانی می‌توان به قطعه آفتابکاران جنگل» که به سر اومد زمستون» هم معروف است اشاره کرد. این قطعه یکی از سرود‌های انقلابی ایران است که در سال ۵۷ در آلبومی به نام شراره‌های آفتاب» توسط سازمان چریک‌های فدایی خلق ایران منتشر و از شهرت فراوانی برخوردار شد. متن شعر و سرود در اصل به واقعه سیاهکل اشاره دارد. شعر این اثر از سعید سلطانپور» است و موسیقی آن با الهام از یک ترانه فولکلور ارمنی توسط مهرداد برآن» تنظیم شد که با صدای داود شراره ها» و همراهی گروه کر انجمن دانشجویان ایرانی واشنگتن اجراشده است.

برپا خیز از جا کن بنای کاخ دشمن» یکی از سرود‌های پر هیجان انقلابی است که توسط کنفدراسیون دانشجویان ایرانی» ساخته شده است. این قطعه در اصل اقتباسی از خلق متحد» سرجیو اورتگای شیلیایی است. شعر این اثر متعلق به ویکتور خاراست.

چاووش و دیگران

انقلاب به این دلیل که به همه گروه‌ها تعلق دارد، هر چند اختلافات اساسی هم وجود داشت، اما با هدف مشترک سرنگونی استبداد پهلوی انجام شد و همه در کنار هم حاضر شدند. در این هدف بودگی» از قضا، هنرمندانی که آن زمان گرایشات مذهبی داشتند هم به تولیدات آثار هنری دست می‌زدند. نمونه اش همان خمینی‌ای امام» است که می‌شود گفت معروف‌ترین این سرودهاست. شاید جالب باشد بدانید که محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی و علیزاده هم در این جریانات حضور داشتند و حتی نقشی که محمدرضا شجریان در دهه شصت بازی کرد، ریشه در همین فعالیت‌ها دارد.

نگاهی به تولید موسیقی انقلابی پیش و پس از بهمن 57 (فوری - برای دهه فجر منتشر شود)

نیرو‌های مذهبی هم در آن زمان به این نتیجه رسیده بودند که نقش سرود‌های انقلابی در برانگیختن شور و هیجان انقلابی و دامن زدن به آتش خشم برخاسته از نهاد ملت ستمدیده» نباید نادیده گرفته شود. یکی از این آثار با رنگ و بوی قوی مذهبی، قطعه ایران ایران ایران رگبار مسلسل ها» با صدای رضا رویگری است. اثری که در متن حکومت نظامی ساخته شد.

در این میان کانون چاووش» هم نقش بسیار مهمی در تولید آثار انقلابی بازی کرده است. آن طور که روایت شده هسته اصلی موسیقی انقلابی در مرکز حفظ و اشعه موسیقی» شکل گرفته و جمعی از شاگردان دکتر داریوش صفوت به این امر دست یازیده اند. گروهی که متشکل از محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، پرویز مشکاتیان، داریوش طلایی و . بود.

موضوع میدان ژاله که رخ داد، برخی از این موسیقی دانان در رادیو با محوریت هوشنگ ابتهاج» که مسئول موسیقی رادیو بود، در اقدامی انقلابی، دسته جمعی استعفا کردند. محمدرضا لطفی و حسین علیزاده از این حادثه به بعد در جرگه انقلابیون در آمدند. علیزاده در آن زمان سواران دشت امید» و بعد از آن قطعه حصار» را ساخت، قطعه‌ای که زندانیان ی و خانواده‌های شان را ستوده بود و بسیار مورد توجه قرار گرفت. حصار» از رادیو پخش شد، زندانیان ی هم آن را شنیدند و کار به جایی رسید که در بعضی زندان ها، جوانان در بند، برای داشتن رادیو دست به اعتصاب غذا زدند.

این فعالیت ها، سنگ بنای کانون چاووش» را بنا نهاد که درباره اش گفته اند: چاووش زمزمه انقلاب بود»؛ ۱۰ برنامه مستقل توسط کانون چاووش ساخته شد و در اختیار عموم قرار گرفت. حسین علیزاده، محمدرضا لطفی، پرویز مشکاتیان، محمدرضا شجریان، شهرام ناظری، علی اکبر شکارچی، حمید متبسم ارشد تهماسبی، فرخ مظهری، عبدالنقی افشارنیا، برادران کامکار، جمشید عندلیبی، صدیق تعریف، سعید فرح پوری، زیدالله طلوعی و . هنرمندانی بودند که قطعات بدیع و شورانگیزی را در کانون چاووش اجرا کردند.

در این میانه آثار منفرد هم بسیار تولید شده است. به لاله در خون خفته» یکی از این آثار است که توسط مجتبی میرزاده» ساخته شد. شاعر این سرود جهانبخش پازوکی» بود که بعد از انقلاب مجبور به ترک وطن شد. بسیاری از ساخته‌های انقلابی هستند که در این لیست یا به دلیل قلت وقت و زمان جای نگرفته اند یا به دلیل کمبود اطلاعات از سازندگان آن و در بخش مهم‌تر این که به نظر جزو سرود‌های انقلابی قرار نمی‌گرفتند به این دلیل که بعد از پیروزی انقلاب و در دوران ثبات ساخته شده اند.

محمد گلریز آثاری، چون خجسته باد این پیروزی»، بانگ آزادی» و آمریکا ننگ به نیرنگ تو» را خوانده است. قطعاتی که بعد از رفع خطر ساخته شده اند و برخی می‌گویند دیگر موسیقی انقلابی یکی از ویژگی هایش زیرزمینی بودن آن است، مثل کار‌هایی که شجریان، لطفی و علیزاده در کانون چاووش انجام داده اند یا کاری که رضا رویگری و فریدون خشنود انجام دادند و خودشان گفته اند ما زمانی این اثر را ساختیم که کسی جرأت نداشت از این اقدامات انجام دهد. این موضوعات احتمالا باید در جای خود به بحث گذاشته شود، اما مهم‌ترین نکته این است که در بحبوحه انقلاب عملا همه گروه ها، در جریان ساخت موسیقی انقلابی حضور داشتند.

نگاهی به تولید موسیقی انقلابی پیش و پس از بهمن 57 (فوری - برای دهه فجر منتشر شود)

حمید شاهنگیان از خمینی‌ای امام» و موسیقی انقلاب می‌گوید

نفس‌ها بوی انقلاب و اعتراض می‌داد

کوروش شیرازیان: امام از پله‌های هواپیما پایین می‌آید. استاد مرتضی مطهری و سید احمد خمینی نیز پشت سر ایشان حرکت می‌کنند؛ در این لحظه سرود خمینی‌ای امام» نواخته و پخش می‌شود، اثری ماندگار از حمید شاهنگیان که جستجو برای مشاهده آثاری که پیش از این سرود ساخته، نتیجه‌ای ندارد. جوانی که هنوز بهار سی سالگی را جشن نگرفته پس از تحصیل در دانشگاه شیکاگوی آمریکا به وطن بازگشته و تحت تاثیر شور اعتراضی مردم در روز‌های انقلاب، قطعه‌ای ماندگار خلق می‌کند.

تصویر دانش آموزان نوجوانی که مقابل امام صف کشیده اند و اِی مجاهد‌ای مظهر شرف،‌ای گذشته ز جان در ره هدف» را با تمام وجود فریاد می‌زنند به خاطره‌ای حذف نشدنی برای مردم ایران بدل شده، اما شاید کمتر کسی بداند در اجرای اولیه قطعه، هیچ نشانی از گروه کُر دیده نمی‌شود و شاهنگیان در روز‌های مانده به انقلاب به تنهایی و با کمک دو ضبط صوت این اثر را در یک زیرزمین ضبط و به دشواری منتشر کرده است. حمید شاهنگیان» حالا در آستانه ۷۰ سالگی است؛ ولی زمانی که روز‌های انقلاب را مرور می‌کند، گویی حال و هوای سال ۵۷ وجودش را فرا می‌گیرد.

نگاهی به تولید موسیقی انقلابی پیش و پس از بهمن 57 (فوری - برای دهه فجر منتشر شود)

نام موسیقیدانانی، چون شما با انقلاب گره خورده است. برخی از موسیقی انقلاب با عنوان ژانر» نام می‌برند و بعضی دیگر معتقدند جریانی است که در یک دوره تاریخی حادث شده و بنابراین باید موسیقی انقلاب را موسیقی جریان انقلاب بدانیم. شما در این باره چه نظری دارید؟

- در ابتدا باید بگویم که خودم را متخصص موسیقی نمی‌دانم. افتخار می‌کنم در موسیقی انقلاب نقشی داشتم، ولی اصولا در این زمینه تبحر ویژه‌ای ندارم. خداوند خواست در جریان انقلاب، در مسیری قرار بگیریم که بوی نُت می‌داد و صدای عشق در آن شنیده می‌شد، به همین خاطر ما با موسیقی انقلاب گره خوردیم. به دلایل مختلف هیچ گاه این گونه به موسیقی انقلاب نگاه نکرده ام که در آن نقش پررنگی داشته ام. می‌گویند اگر سخن گفتن نمی‌دانی، سخن نگفتن را بیاموز».

شما قطعات خاطره انگیزی مانند خمینی‌ای امام» را ساخته اید که می‌توان ادعا کرد تمام مردم ایران شنیده اند. همچنین آثار دیگری دارید که به ثبت معنوی نیز رسیده اند. چه اتفاقی رخ داد که از کارشناسی ارشد دانشگاه شیکاگو به ساخت موسیقی‌های انقلابی رسیدید؟

- من با جریان انقلاب در سال‌های ۱۳۵۶ و ۱۳۵۷ همراه بودم. تنفس جامعه ما در آن روز‌ها بوی انقلاب و اعتراض می‌داد و من هم به عنوان قطره‌ای از دریای خروشان مردم به جریان انقلاب پیوستم. خدا مرحوم شاه حسینی را رحمت کند. خانواده ما دوستی عمیقی با ایشان داشت. البته ناگفته نماند که من در خارج از کشور نیز به تفکرات اسلامی و انقلابی پایبند بودم، اما اردیبهشت ۱۳۵۷ به ایران آمدم تا از نزدیک در جریان اتفاقات باشم.

آن روزگار هر کسی، هر کاری از دستش بر می‌آمد، انجام می‌داد. یک نفر ترقه‌ای پرتاب می‌کرد، دیگری در درگیری‌های مسلحانه شرکت داشت و بعضی دیگر جلساتی تشکیل می‌دادند و مردم نیز زیر پوست شهر، پیام انقلاب را به دست همدیگر می‌رساند. ما هم در این جریان قرار گرفتیم تا زمانی که اتفاق ۱۷ شهریور رخ داد؛ حادثه‌ای بسیار عجیب و غریب که به زعم من باید مبدأ حرکات مستحکم‌تر بعدی می‌شد. شخصا دغدغه داشتم که این حادثه فراموش نشود. با خود می‌گفتم اگر با عکس می‌شود این واقعه را حفظ کرد، باید عکسش به صورت دائمی در دست مردم باشد و اگر به کمک سخنرانی می‌شود باید یادش جاودان بماند.

چرا فکر می‌کردید که احتمال فراموشی واقعه ۱۷ شهریور وجود دارد؟

- راستش در آن زمان فکر نمی‌کردیم پنج ماه بعد انقلاب پیروز شود. تصور می‌کردیم واقعه ۱۷ شهریور باید پنج سال در خاطره‌ها بماند و موتور محرک مردم برای تداوم تظاهرات باشد. از آنجایی که به شعر علاقه‌مند بودم، اعتقاد داشتم شعر می‌تواند در ثبت حوادث نقش ایفا کند. با توجه به طبع خاص ایرانیان و جایگاهی که شعر در ذهن و زبان مردم دارد، تصور کردم که شعر‌های مربوط به این واقعه، ماندگاری این حادثه را تضمین می‌کند. البته من شاعر نبودم، اگرچه در همان زمان واژه‌هایی را در کنار هم قرار می‌دادم، اما هنوز هم خودم را نه شاعر و نه آهنگساز نمی‌دانم. در هر حال کلامی را سر هم کردم و در همان برهه، به ذهنم خطور کرد که چقدر خوب می‌شود اگر مردم این اشعار را زمزمه بکنند.

نگاهی به تولید موسیقی انقلابی پیش و پس از بهمن 57 (فوری - برای دهه فجر منتشر شود)

می‌توان این برهه زمانی را آغاز اتفاقی به نام موسیقی انقلاب دانست؟

- این موسیقی که نامش را هر چیزی می‌توانیم بگذاریم، سابقه بسیار طولانی تری از انقلاب ۵۷ در ایران دارد. عمر این موسیقی از انقلاب اسلامی بسیار فراتر است و شاید مربوط به هزار سال قبل باشد، اما باید توجه داشت در دوران خفقانی که جرأت نداشتند لب از لب باز کنند، فعالیت موسیقایی با چنین ماهیتی بسیار سخت بود. من خودآگاه یا ناخودآگاه از تکرار شعر‌های مردمی، حس می‌گرفتم و خواستم به قول امروزی‌ها این اشعار را کپی کرده و وارد انقلاب کنم.

به قطعه خمینی‌ای امام» برسیم که هم در زمان خود بسیار مورد توجه قرار گرفت و هم نگاه نسل‌های بعد را به خود جلب کرد. این سرود چگونه شکل گرفت؟

- در مسیری که پیش‌تر اشاره کردم، اثری را ساختم، روی آن ملودی گذاشتم و خودم هم کار را خواندم. به نظرم رسید این کار از آن بر می‌آید، اما نه به عنوان یک خواننده. همان زمان می‌دانستم برای این که کار ماندگاری و تاثیرگذاری داشته باشد، باید مردم آن را بخوانند. پس باید جمعیتی پیدا می‌کردم که آمادگی داشته باشند. این اشعار حرف‌هایی انقلابی است، مستقیما با شاه صحبت می‌کند و درباره کشتار میدان شهدا حرف می‌زند. برای تصویر کار‌های ننگین شاه باید جمعیتی پیدا می‌شد که هم جرأت و هم آمادگی داشته باشند، اما جستجوی چنین جمعیتی، کار آسانی نبود.

ما درباره روزگاری صحبت می‌کنیم که ترس و بی اعتمادی در جان مردم، خانه داشت. آن روز‌ها را می‌توان در آن شعر معروف تاجیکی کاملا به تصویر کشید: وای از دنیا که یار از یار می‌ترسد/ غنچه‌های تشنه از گار می‌ترسد، عاشق از آوازه دلدار می‌ترسد/ پنجه خنیاگران از تار می‌ترسد، شهسوار از جاده هموار می‌ترسد/ این طبیب از دیدن بیمار می‌ترسد» شاعر در این اثر می‌خواهد بگوید همه از همدیگر می‌ترسند؛ همان فضایی که پیش از انقلاب در ایران حاکم بود. تنها کسی که زمان شاه و هیمه توخالی ساواک را دیده و شنیده، این شعر برایش معنای زیادی دارد. واقعا در آن روزگار هیچ کس به دیگری اعتماد نمی‌کرد و البته نباید هم اعتماد می‌کرد.

در آن فضا چرا به فکر ساخت قطعه‌ای انقلاب محور مانند خمینی‌ای امام» افتادید؟

- من نمی‌خواستم چنین فضایی ادامه دار باشد، اما همان طور که قبل‌تر گفتم پیدا کردن جمعیتی برای اجرای قطعه بسیار دشوار بود. به لطف خدا به ذهنم رسید به جای این که دو، سه نفر را پیدا کنم تا با همدیگر سرود را بخوانیم با دو ضبط صوت این کار را انجام دهم. این فکر استثنایی و خلاقه را خداوند در ذهنم قرار داد. البته معما چو حل گشت آسان شود، چون امروز دیگر مسخره است که کسی بگوید این فکر خلاقانه است، ولی باید در تاریخ و جغرافیای خودش، این اتفاق را بررسی کرد.

در ادامه همه چیز زیر و رو شد و اتفاقات نشدنی جلوه ممکن پیدا کردند. فقط باید دو ضبط صوت پیدا می‌کردم تا دورِ گردش آن‌ها با همدیگر بخواند. می‌خواستم چند بار صدا‌ها را ضبط کرده پخش و دوباره ضبط کنم تا اتفاق مورد نظرم رخ دهد. یک ضبط صوت از دوستم قرض گرفتم که بسیار بزرگ بود و حمل و نقل سخت و خطرناکی داشت. نوار‌های امام در آن زمان دست به دست می‌شد و ضبط صوت یکی از ابزار متهمین به شمار می‌رفت. در نهایت کار را با دو ضبط صوت به مانند صدای یک گروه تبدیل کردم. البته هر دفعه کار را می‌خواندم از کیفیت کار کم می‌شد، چون همه صدا‌ها متعلق به یک نفر بود و یک اکو هم در زیرزمین داشت، اما نتیجه را به صدای یک گروه کُر نسبتا خوب و ژوست خوان تبدیل کرد. به نظرم با توجه به کمبود امکانات و ضبط کار در زیرزمین، نتیجه قابل قبول بود و اثری منتشر شد که مطلوب نظر قرار گرفت.


مجله دیجی‌کالا - صوفیا نصرالهی: آلبوم بی نام محسن چاوشی که البته اسم اولیه‌اش آلبوم قمارباز بود که نتوانست با آن مجوز بگیرد با تاخیر یک هفته‌ای منتشر شد و دوستداران کار‌های محسن چاوشی توانستند تجربه‌ی جدید او را که با اشعار کلاسیک از مولانا و سعدی همراه بود بشنوند.

نقد آلبوم بی نام محسن چاوشی؛ سرخوردگی از تکرار بی‌حاصل با مولانا و تجربه‌های جدید با سعدی

انتشار هر آلبومی از چاوشی یک اتفاق مهم است. او لااقل به جهت سبک و صدای منحصر به فردی که دارد از نیمه‌ی دهه‌ی هشتاد به این طرف مهم‌ترین خواننده‌ی پاپ محسوب می‌شود. صدای گرفته‌اش عموما روی قطعات تاثربرانگیز و غمگین جواب می‌دهد و هر وقت با یک آهنگساز و تنظیم‌کننده‌ی خوب کار کند، مثل قطعاتی که برای فیلم سنتوری» مهرجویی خواند یا مثل آلبوم قبلی‌اش ابراهیم» می‌تواند از پتانسیل‌های ویژه‌ی صدایش استفاده کند.

آلبوم بی نام» به دلیل استفاده‌اش از اشعار کلاسیک مولانا ناخودآگاه انتظاری شبیه آلبوم امیر بی گزند» در مخاطبش زنده می‌کند. خودم از طرفداران همکاری‌های چاوشی با حسین صفا هستم و به نظرم ترانه‌های اجتماعی و سیاه و تند و تیز حسین صفا خیلی خوب به صدای چاوشی می‌خورد و چاوشی هم آن‌قدر با آن‌ها ارتباط برقرار می‌کند که تعدادی از بهترین قطعات موسیقی‌اش را برای ترانه‌های حسین صفا نوشته است. در همان آلبوم ابراهیم» حداقل دو سه شاه قطعه داشتیم که می‌شد بار‌ها و بار‌ها گوش داد.

حیف چاوشی است که آلبومی مثل بی نام» در کارنامه‌اش باشد. آلبومی که بزرگترین مشکلش این است که بی‌هویت است. نه شکل چاوشی را دارد و نه مولانا.

اما از طرف دیگر کلمات مولانا آهنگ و وزنی دارد که چاوشی در آلبوم امیر بی‌گزند» نشان داد می‌تواند از آن‌ها قطعاتی ریتمیک، سرحال، پرانرژی و قوی دربیاورد.

نقد آلبوم بی نام محسن چاوشی؛ سرخوردگی از تکرار بی‌حاصل با مولانا و تجربه‌های جدید با سعدی

نمونه‌اش قطعات این کیست این؟ این کیست این؟ این یوسف ثانی است این/ امروز مستیم‌ای پدر، توبه شکستیم‌ای پدر، از قحط رستیم‌ای پدر/ امسال ارزانی است این» که موسیقی با آهنگ کلمات مولانا همراه می‌شود و حال و هوای عرفانی قطعه با موسیقی روز خیلی خوب ترکیب می‌شود و نتیجه‌اش کاری انرژی‌بخش و وجدآور است.

یا در خود قطعه‌ی امیر بی‌گزند» با مطلع عجب سروی، عجب ماهی، عجب یاقوت و الماسی» چاوشی خیلی خوب متوجه شده که حال و هوای این شعر مولانا به اندازه‌ی بی‌خود و مجنون دل من» مستعد ریتمیک شدن نیست. در حقیقت شعر به شعر تفاوت را احساس کرده و جدا از حفظ زبان آهنگین اشعار مولانا توانسته به هر کدام از قطعاتش فردیتی بدهد.

این مقدمه‌ی طولانی را در نقد آلبوم بی نام نوشتم که از دل آن به مشکلات آلبوم جدید محسن چاوشی برسم. در آلبوم بی نام یازده قطعه منتشر شده که آهنگساز همه‌شان هم چاوشی است. اگر اسم چاوشی را هم نمی‌دیدید از یکدستی ملودی‌ها و حتی آن مایه‌ای که از موسیقی جنوبی و عربی به آن اضافه کرده متوجه می‌شدید که همه‌ی قطعات دستپخت یک نفر است. منتها بیشتر از آن که به معنای مولف بودنش باشد تکرار بی حاصل شده. حال و هوایی در مخاطب زنده نمی‌کند.

صدای خواننده‌ی همراه که در قطعاتی مثل راز» وجود دارد نه توجیه زیبایی‌شناسی دارد و نه حتی گفتارش مفهوم است. انگار قرار بوده وهمی ایجاد کند که مثلا در همین قطعه‌ی راز» اصلا به ریتم یکنواخت آهنگ نمی‌خورد.

جان منی جان منی جان من/ آن منی آن منی آن من
شاه منی لایق سودای من/ قند منی لایق دندان من

بهترین قطعه‌ی آلبوم همان اولی است به نام قند من» که از بقیه هم ریتمیک‌تر است، اما واقعیت این جاست که حتی در همان قطعه هم مدولاسیون ناگهانی به موسیقی بندری و شیوه‌ی ادای کلمات چاوشی گاهی آزاردهنده می‌شود. بعضی کلمات انگار از کنترلش خارج می‌شوند. اتفاقی که در اجرای آثار مولانا در امیر بی‌گزند» شاهدش نبودیم.

همان فرمول قند من» را در قطعات قمارباز» و زاهد» هم می‌توان شنید و اگر برای همان قطعه‌ی اول جواب می‌داد دیگر تاثیرش را از دست داده است.

نقد آلبوم بی نام محسن چاوشی؛ سرخوردگی از تکرار بی‌حاصل با مولانا و تجربه‌های جدید با سعدی

اگر در قطعه‌ای مثل بر سلطان» (که در کنار قند من» از قطعات آلبوم است که حداقل می‌شود دو بار شنیدش) هم شیوه‌ی تنظیم و ملودی با قطعات دیگر متفاوت است، از اواسط آن افکت‌هایی به قطعه اضافه شده که متاسفانه حال و هوای مخاطب را خراب می‌کند.

قطعاتی که در آن‌ها اشعار سعدی را خوانده مثل راز» یا گنجشک پریده» انگار حس کرده که به جای کوبندگی اشعار مولانا باید لطافت کلمات سعدی را جایگزین کند، اما از آن‌جا که این تفاوت را درست هضم نکرده حتی کلمات اشعار این دو قطعه واضح نیستند. سه قطعه‌ی راز»، گنجشک پریده» و من ندانستم» اصلا تکلیف‌شان مشخص نیست. جایی میان تلفیق ترنس و راک و فولکلور و سنتی گیر کرده‌اند و در هیچ‌کدام هم به کمال نمی‌رسند و نقطه‌ی وصل‌شان هم مشخص نیست.

به نظر می‌رسد در این آلبوم جای خالی تنظیم‌های بهروز صفاریان یا فرشاد حسامی به شدت حس می‌شود. احتمالا اگر چاوشی مثل آلبوم‌های قبلی فقط چند قطعه را تنظیم می‌کرد و سلیقه‌ی دیگری هم دخیل بود خروجی دلنشین‌تر و حرفه‌ای‌تر از کار درمی‌آمد. در حال حاضر فضای ملودی‌ها بی‌دلیل شلوغ و پرسروصداست و ترکیب سازبندی‌ها به دل نمی‌نشیند.

اگر در آلبوم ابراهیم» اعتماد به نفس چاوشی باعث تاثیر مثبت روی وجه‌های مختلف قطعات موسیقی شده بود حالا به نظر می‌رسد یکه‌تاز بودنش کمی کار دستش داده است.

البته که طرفداران چاوشی هرگز از او ناامید نمی‌شوند. احتمال پرفروش شدن آلبوم بی نام» زیاد است. به خصوص که فعلا هم به نظر نمی‌رسد رقیب قدری داشته باشد. اما حیف چاوشی است که آلبومی مثل بی نام» در کارنامه‌اش باشد. آلبومی که بزرگترین مشکلش این است که بی‌هویت است. نه شکل چاوشی را دارد و نه مولانا.

قطعات آلبوم بی نام: قند منی (مولانا)، گنجشک پریده (سعدی)، بر سلطان (مولانا)، چنگ (فصیح‌امان کاشانی)، قمارباز (مولانا)، عقل و خرد (مولانا)، زاهد (مولانا)، باز آمدم (مولانا)، من ندانستم (سعدی، وحشی بافقی)، قوم به حج رفته (مولانا)، راز (سعدی).


رومه شهروند: در دو روز اخیر نام استاد محمدرضا شجریان بار‌ها و بار‌ها در رسانه‌ها و فضای مجازی تکرار شد. نام هنرمند محبوب ‏برای طیف گسترده‌ای از حامیانش دل‌نگرانی‌هایی به دنبال داشت. چه شده که بعد از چند ماه سکوت، یک بار دیگر نام خسروی ‏آواز ایران به رسانه‌ها رسید؟ آن‌هم در شرایطی که به گفته محمدحسین آقاسی، وکیل محمدرضا شجریان در ماه‌های اخیر ایشان ‏در منزل تحت مراقبت‌های ویژه بودند و سه پرستار در سه شیفت به صورت دایم از ایشان پرستاری می‌کردند.» ‏ شجریان تابستان سال گذشته در بیمارستان بستری شد و جمعیت را پریشان خاطر کرد.

بُگزین ره سلامت

شایعات پارسال البته ختم به خیر شد و ‏بعدتر دکتر حسن عباسی، پزشک معالج محمدرضا شجریان حضور او را در بیمارستان امری طبیعی و برای انجام آزمایشات ‏دوره‌ای دانست. ‏ شاید مسأله دیگری که بستری شدن محمدرضا شجریان را غم‌انگیز و نگران کرده باشد بیشتر به جو عمومی جامعه در این روز‌ها ‏مربوط باشد.

یک بار رومه‌نگاری قدیمی درباره سیل اخبار مأیوس‌کننده‌ای که راه به‌راه از راه می‌رسید و غمی جدید به ‏غم‌های عمومی می‌افزود از ترکیب خبرترس» برای توصیف وضع و حال عمومی استفاده کرده بود. ترکیبی ماندگار که امروز ‏هم می‌تواند به کار آید که واقعا بسیاری از ایرانی‌ها از شنیدن اخبار و شایعات ترسناک درباره هنرمند محبوب‌شان خبرترس» ‏شده‌اند. ما همه خبرترس شده‌ایم این روز‌ها و درباره حال استاد، از همیشه بیشتر. از زبان مولانا زمزمه می‌کنیم بگزین ره سلامت، ترک ره بلا کن».

دیروز خبرنگار شهروند» که برای انجام یک‌سری امور شخصی به بیمارستان جم رفته بود، خبر از بستری شدن استاد محمدرضا ‏شجریان در آن بیمارستان داد. بیمارستانی که آخرین بار نامش با ماجرای درگذشت زنده‌یاد عباس کیارستمی رسانه‌ای شده بود. ‏انتشار خبر بستری شدن شجریان، اما به این دلیل که به‌طور رسمی تأیید نشده بود، ممکن نبود. مزید بر آن، این پندار سرگردان در ‏هزارتوی افکارمان بود که با انتشار خبر بستری شدن استاد (که معنای تلویحی‌اش می‌توانست وخیم شدن حال ایشان باشد) به آن ‏رسمیت دهد. ‏.

اما توییت یکی از خبرنگاران حوزه موسیقی به یک‌باره فضای مجازی را پر کرد از نام محمدرضا شجریان و انبوه پست‌ها و ‏توییت‌هایی که آرزوی سلامتی او را داشتند. در حقیقت وقتی بهمن بابازاده، رومه‌نگار حوزه موسیقی خبر داد که محمدرضا ‏شجریان در بیمارستان بستری شده و حال عمومی ایشان ظاهرا چندان خوب نیست؛ انگار سیل‌بند از میان برداشته شد و مخاطبان ‏ماندند و هنرمندی که عمری خاطره خوب براشان ساخته بود. مخاطبان و خواننده‌ای که همه عمرش سعی کرده بود از مردمش جدا ‏نشود. مخاطبان ماندند و خسروی آواز ایران، خواننده صبح است ساقیا، اشک مهتاب، ساز خاموش، فریاد، خون جوانان وطن، ‏مرغ سحر و البته ربنایی که شاید هر ایرانی یک‌بار هم که شده پای سفره افطار خاطره‌ای با آن ساخته باشد. ‏

بُگزین ره سلامت

تماس‌های متعدد شهروند» با بیمارستان جم با خبری نداریم»، نمی‌دانیم»، روابط عمومی بعدا اعلام می‌کند»، از نزدیکان ‏بیمار سوال کنید» و نظایر این‌ها مواجه شد. ظاهرا حواشی هولناک عباس کیارستمی در این بیمارستان باعث شده مسئولان این ‏بیمارستان به شدت درباره چهره‌های شناخته شده رفتار محافظه‌کارانه داشته باشند! ‏

صحبت‌ها ادامه یافت تا اینکه پزشک معالج شجریان شاید برای ایجاد نشدن تجمع مردم مقابل بیمارستان دراین‌باره توضیح داد. ‏

دیروز، اما اخبار نگران‌کننده کم نبود. یک فعال موسیقی توییتی نوشت با این مضمون که برخلاف ادعا‌های رسمی، اوضاع ‏محمدرضا شجریان رو به وخامت است. ایشان به بخش مراقبت‌های ویژه منتقل شده‌اند، آن هم در بیمارستان جم‎! ‎‏ پاسخگو نبودن و ‏اطلاع‌رسانی قطره چکانی، بدترین نوع تشویش اذهان عمومی در این قبیل مواقع است» ‏‎.

کاوه راد، وکیل خانه موسیقی نیز نوشت: وضعیت استاد شجریان متاسفانه رو به وخامت است. ایشان در بخش مراقبت‌های ویژه ‏بیمارستان جم بستری هستند و اقدامات درمانی درحال انجام است‎. برای ایشان دعا کنیم.» ‏‎
توییت کاوه راد نگرانی‌ها را به اوج رساند. ‏

کم‌کم پای رسانه‌های رسمی نیز به جریان باز شد. خبرگزاری مهر از بستری‌شدن شجریان خبر داد. ایسنا علاوه بر انتشار خبر ‏بستری‌شدن محمدرضا شجریان از قول شاهرخ تویسرکانی نویسنده و رومه‌نگار نوشت که وضع او در فرآیند پزشکی ‏گذشته است و یادآوری کرد که استاد هر چند وقت، دست‌کم برای چکاپ‌های تجویزشده به بیمارستان مراجعه داشته است. ایلنا ‏هم خبر از این داد که استاد در بخش مراقبت‌های ویژه (آی‌سی‌یو) یکی از بیمارستان‌های تهران است. ‏

بعدتر اخبار تکمیلی هم از راه رسیدند. ایسنا نوشت: محمدرضا شجریان هم‌اینک در بخش مراقبت‌های ویژه (آی‌سی‌یو) یکی از ‏بیمارستان‌های تهران بستری است، اما خانواده او به ارایه اطلاعات بیشتر در این زمینه تمایلی ندارند و خواهان رعایت و احترام به ‏حریم خصوصی خانواده خود هستند.» ایلنا هم با ذکر نام بیمارستانی که شجریان در آن بستری است، نوشت: محمدرضا شجریان ‏که چند سالی است به دلیل بیماری بستری است، به دلیل وخامت حالش به بیمارستان اعزام شده است، با این وجود رئیس بیمارستان ‏جم از ترخیص او در آینده نزدیک خبر می‌دهد.» ‎‏ ‏

بُگزین ره سلامت

با اینکه کمتر کسی در این زمینه خبررسانی دقیقی کرده است، اما شنیده‌ها و زمزمه‌های پراکنده نشان می‌دهد ظاهرا دلیل حضور ‏شجریان در بیمارستان به گفته رئیس بیمارستان جم» تعبیه راه عروقی برای دارورسانی راحت‌تر بوده است. ‏
خبرنگاران موسیقی به شیوه مرسوم قطره‌چکانی در مورد اخبار چهره‌های مهم موارد دیگری را روشن کرده‌اند: استاد شجریان ‏دیروز تحت نظر دکتر بهلولی و دکتر عباسی تحت عمل جراحی قرار گرفته و آن‌طور که گفته می‌شود، جراحی موفقیت‌آمیز بوده ‏است. دکتری که استاد شجریان را عمل کرده، دکتر مهرداد بهلولی متخصص جراحی عمومی، سرطان و لاپاراسکوپی پزشک ‏معالج وحید شمسایی نیز بوده و به این دلیل چهره‌ای رسانه‌ای است.

کم‌کم اخبار بهتر و امیدوارکننده‌تر نیز از راه رسیدند. اخبار و اطلاعاتی که نگرانی‌ها را تا حدی برطرف کردند. دکتر حسن ‏عباسی، هماهنگ‌کننده تیم پزشکی شجریان شرایط عمومی استاد را پایدار اعلام کرد. این پزشک متخصص که ٢٨‌سال است در ‏جریان پرونده درمانی محمدرضا شجریان قرار دارد، حال عمومی او را پایدار و مساعد عنوان کرد و از شدت نگرانی دوستداران ‏استاد کاست: شرایط اصلا وخیم نیست و ایشان برای رسیدگی‌های جزیی که لازم بوده اینجا هستند. او تنها به‌علت کنترل بیشتر ‏در سی‌سی‌یو بستری شده است». ‏

مدیر روابط عمومی سازمان نظام پزشکی نیز گفت: استاد شجریان برای تعبیه راه عروقی جهت دارورسانی راحت به بیمارستان ‏مراجعه کرده است و امروز یا فردا مرخص می‌شود. حال عمومی شجریان مساعد است». رئیس بیمارستان جم» نیز روال درمانی ‏شجریان را مثل گذشته ارزیابی کرد و گفت ایشان ظرف امروز یا فردا مرخص خواهد شد. ‏
محمدرضا ظفرقندی، رئیس‌کل نظام پزشکی هم طی تماس تلفنی با رئیس بیمارستان جم» ضمن ابراز آمادگی برای اقدامات ‏لازم حال او را جویا شد و آمادگی جامعه پزشکی برای کمک به همکاران خود در این بیمارستان را در هر زمینه‌ای اعلام کرد. ‏

اما حرف آخر را همایون شجریان، فرزند محمدرضا شجریان زد: استاد هر چند وقت یک بار برای چکاپ باید چند روزی بروند ‏بیمارستان و برای خلط ریه‌شون هم باید یک روز تحت نظر باشند که عفونتی چیزی نباشه‎. ‎‏ دلیل حضورشون در بیمارستان جم ‏هم همین موارد بود. ‏»


آخرین مطالب

آخرین جستجو ها

فروش اینورتر Omron امرن ولادت عشق mentiowindderg cessmarmittcred gesounlore هسته مشاوره ناحیه 2 کرمانشاه pywversfulcland Jose's collection intilciper مجتمع قطعه بندی مرغ جوادیان